printlogo


کد خبر: 277515تاریخ: 1402/12/10 00:00
«موشت» روبرت برسون در نشست نقد و بررسی خانه هنرمندان ایران بررسی شد
سرنوشت فیلمساز خاص فرانسوی

گروه فرهنگ و هنر: پانصدوهفتادوپنجمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران در آخرین اکران خود در سال جاری به نمایش نسخه مرمت شده فیلم سینمایی «موشت» به کارگردانی روبرت برسون محصول ۱۹۶۷ اختصاص داشت؛ فیلمی به کارگردانی فیلمساز شهیر فرانسه که تنها 2 جایزه جنبی از جشنواره کن را دریافت کرده و روایتی از سرگذشت دختر ۱۴ ساله فقیری است که پدر و برادر قاچاقچی او، مادر مریضش، معلم خشن مدرسه و دوستان مدرسه‌اش با او خوب نیستند.
بدون تردید برسون یکی از خاص‌ترین فیلمسازان تاریخ سینمای فرانسه به شمار می‌رود؛ کارگردانی که پژوهش همواره رکن اصلی آثارش به شمار رفته تا جایی که «ژان لوک گدار» درباره او گفته بود: «برسون یعنی سینمای فرانسه، همانگونه که داستایوفسکی یعنی ادبیات روسیه و موتزارت یعنی موسیقی آلمان». همچنین «ژان کوکتو» زمانی برای او نوشته بود: «برسون در کارش هراس‌آور است؛ این بزرگ‌ترین ستایش از هنرمند است». در نهایت باید گفت سینمای برسون نگاه ما را به واقعیت و هنر و رویکردمان را به هستی دگرگون کرد و همین باعث شد به شکرانه بیان ناامید او، زندگی در این دوزخ مدرن بر ما ممکن شود.
به همین سبب اکران و تماشای آثار این هنرمند می‌تواند همواره برای علاقه‌مندان و هنرجویان حوزه سینما به مثابه کلاس درسی باشد تا یکی از مهم‌ترین فیلمسازان سینمای فرانسه را بخوبی شناخته و آثارش را به درستی درک کنند. 
از همین رو سینماتک خانه هنرمندان با اکران فیلم «موشت» با حضور علی علایی به نقد و بررسی این اثر شاخص در کارنامه کاری روبرت برسون پرداخت. 
در این نشست  علی علایی، منتقد سینما با اشاره به سختی‌های موجود پیرامون نقد آثار برسون گفت: صحبت درباره فیلم‌هایی از این دست دشوار است. در واقع منتقدی که بخواهد فیلم‌های برسون را تحلیل کند، کار سختی دارد، زیرا هر دلیلی را که شما بخواهید با توجه به آن دلیل، دوست داشتن فیلم‌های برسون را توضیح دهید، فیلمساز از شما گرفته است. برسون در کارهایش به بازیگری اعتقاد ندارد و آن را کاری بی‌اصل و نسب معرفی می‌کند به طوری که حتی بازیگر خیلی مطرح روی صحنه تئاتر را نیز همچون یک شیء در صحنه می‌داند.
او افزود: لقب برسون، پیامبر سینما و جنس فیلم‌های او در دسته سینمای استعلایی یا سینمای متعال قرار می‌گیرد. در واقع او در کارنامه خود این روند را طی کرده است. البته برسون مجموعه فیلمی هم تحت عنوان زندان دارد که مقداری متفاوت از آثار دیگر او است.
منتقد سینما در ادامه بیان کرد: البته اساسا سینمای استعلایی منحصر به برسون نبوده و فیلمسازان ژاپنی و دانمارکی نیز در همین دسته‌بندی آثاری را تولید کرده‌اند. در دوره‌ای در سینمای ایران نیز اتفاقی تحت عنوان سینمای معناگرا مد شد که پس از مدتی هم برداشته شد. به طور کل با این عنوان مشکل داشتم و آن را به آقای اسفندیاری که مدیر این بخش بود گفتم. من به ایشان عنوان سینمای استعلایی را پیشنهاد دادم که ایشان قبول نکرد. در واقع مانند بسیاری از موارد دیگر می‌خواستند چرخ را دوباره و از نو اختراع کنند.
علایی در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: فیلم‌های برسون را باید در 3 بخش ساختاری دید. اول زندگی روزمره؛ او بشدت تلاش می‌کند زندگی روزمره را به مستند نزدیک کند. دوم بحث ایجاد ناهمگونی و تضاد است؛ در واقع او درام را به معنای آنچه ما می‌شناسیم رعایت نمی‌کند. سوم بحث ایستایی است؛ کاراکترها در فیلم‌های برسون باید به یک رستگاری یا سازش برسند. در واقع همه چیز در انتها باید مشخص و ایستا شود. همین موضوع نشان‌دهنده دینی بودن او است. به عنوان مثال در فیلم جیب‌بر، شخصیت پسر به زندان افتاده ولی در انتها رستگاری در زندان برایش رخ می‌دهد.
او در ادامه با بیان اینکه برسون در فرم و درام، مدلی را پیاده می‌کند که مختص به خودش است، عنوان کرد: اکثر آثار برسون تم مشترک و مشابهی دارد که ناشی از زیست او است. بنابراین آثار او را حدیث نفس خودش می‌دانم و فکر می‌کنم از تجربه‌های زیستی خود بهره می‌گیرد. البته یکی از ویژگی‌های فیلم‌های برسون این است که هر کس می‌تواند برداشت متفاوتی داشته باشد. در واقع سینمای مدرن کنونی هم که دارای چنین ویژگی‌ای است، بسیار مدیون این مدل از آثار است.
این منتقد سینما بیان کرد: برسون بسیار به جزئیات توجه دارد. مثلا در فیلمی که دیدیم، چند بار موضوعی را نشان می‌دهد. بویژه با اشیا این کار را می‌کند. او جزو آن دسته از فیلمسازانی است که می‌توان از آنها به عنوان سینماساز 
یاد کرد.

Page Generated in 0/0068 sec