محمد محمدی: در حالی مرداد 1400 دولت سیزدهم روی کار آمد که به دلیل شیوع و همهگیری کرونا حوزه فرهنگ و هنر وضعیت بسیار آشفتهای را تجربه میکرد؛ سالنهای سینما، تئاتر و موسیقی، گالریهای نقاشی و عکاسی و سایر هنرها همگی به نوعی تعطیل شده بود و عملا هیچ اتفاقی در آنها رخ نمیداد، البته این شیوع، همگانی بود و سراسر جهان را شامل میشد اما بیتدبیری و عدم حمایت از هنرمندان و آثار هنری نیز مزید بر علت شده بود تا بسیاری از هنرمندان را خانهنشین کند یا در بستر بیماری بیندازد، بماند که بسیاری نیز بر اثر ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفتند اما آنچه مهم بود اینکه هنر همچون کالبدی بیجان و روح نفسهای آخر را میکشید و به یک دم مسیحایی نیاز داشت تا دوباره جان بگیرد.
در این میان سینما در حالی که هنوز در شادی ثبت رکورد 28 میلیون مخاطب طی 10 سال گذشته غرق بود، در انتهای سال 99 با 700 هزار مخاطب رکورد کممخاطبترین ادوار سینما را سپری کرد؛ تا جایی که حتی خوشبینترین هنرمندان نیز بازه 5 ساله را برای سرپا شدن سینما تخمین میزدند. با تمام این اوصاف دولت سیزدهم بر مسند کشور نشست و محمد خزاعی به عنوان سکاندار سینما در دولت معرفی شد؛ منصب و جایگاهی که در آن سال هیچ مدیر فرهنگی حاضر به قبول آن نمیشد و عملا حضور خزاعی را به نوعی سوخته شدن این تهیهکننده با سابقه سینما میدانستند اما خزاعی در همان روزهای نخست، بازگشت رونق به سالنهای سینما را در اولویت برنامههای خود قرار داد و سال 1400 با 7 و 1401 با 2 برابر شدن مخاطب به نسبت سال پیش از آن یعنی 14 میلیون روند افزایشی را در پیش گرفت تا جایی که کارشناسان با توجه به حرکت صعودی طی 2 سال گذشته در بهترین حالت ممکن برای سال 1402 با در نظر گرفتن رشد 2 برابری، عدد 24 میلیون مخاطب را پیشبینی میکردند.
اما در حالی روزهای پایانی سال 1402 سپری میشود که با مراجعه به سامانه سمفا سینمای ایران در بازه 13 روز مانده به پایان سال رکورد 27 میلیون مخاطب را ثبت کرده است و این یعنی نهتنها از رشد 2 برابری فراتر رفت بلکه سال درخشان و پرمخاطبی را آن هم پس از همهگیری کرونا و توقف فعالیتهای هنری سپری کرد که خود جای تقدیر و تجلیل ویژه از سیاستگذاران و کارگزاران سینمایی دولت سیزدهم بویژه محمد خزاعی دارد اما نکته مهم و مغفول در این دستاورد ویژه، عدم فضاسازی و پیوست رسانهای پیرامون آن بود که در نهایت این اقدام مهم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی با توجه به فضاسازی برخی جریانات مخالف و منتقد دولت به دستاویزی علیه آن بدل شد، دستاویزی که آنقدر بیاهمت و غیرقابل توجه است که حتی با مرور ساده جامعه مخاطبان در یک دهه گذشته بیاهمیتی آن بسیار پررنگتر نیز میشود. نکته قابل تامل، نه رشد و چگونگی آن بلکه عدم فضاسازی و پیوست رسانهای است که باعث شد این افتخار ویژه جای خود را به ضعف و بیمدیریتی تغییر دهد تا جایی که منتقدان و مخالفان دولت این رشد را محصول اکران تنها 2 فیلم کمدی دانستند که اگر اکران نمیشدند سینما به چنین رکوردی دست نمییافت و عملا این دستاورد را امری کاملا عادی و ساده تلقی کردند. این در حالی است که این جماعت یادشان رفته نهتنها در سالهایی که از ثبت همین عدد سر از پا نمیشناختند بلکه در سایر سالها به جز در دهههای 60 و 70 که اوج استقبال مخاطبان از سینما بود، جامعه مخاطبان سینما همواره محصول تعداد کمی از فیلمها بودند و به اصطلاح بار مخاطب بر دوش تعداد خاصی از فیلمهای اکران شده در طول سال قرار میگرفت. به همین منظور مروری انداختیم به جامعه آماری و درصدی طی یک دهه گذشته تا مشخص شود در آن سالها چند درصد مخاطبان کل سینما مربوط به 5 فیلم اول سال بودند و آیا امسال سازمان سینمایی اتفاقی متفاوت از سایر سالها رقم زده است و بر اساس نظرات برخی منتقدان، رکورد 27 میلیون مخاطب تنها محصول 2 فیلم کمدی است؟
سال 1392 در حالی که سینما 155 فیلم روی پرده داشت و عملا دولت از وسط سال بر مسند امور نشست و سینما همچنان بر ریل دولت دهم پیش میرفت، میزان مخاطب در آن سال 10 میلیون نفر بود که 5 فیلم پرمخاطب سال در مجموع بیش از 3 میلیون مخاطب داشت و این یعنی 30 درصد مخاطبان آن سال مربوط به 5 فیلم اول یعنی «رسوایی»، «هیس دخترها فریاد نمیزنند»، «تهران 1500»، «جابهجا» و «حوض نقاشی» بودند.
سال 1393 سینما همچنان با همان تعداد فیلم سال گذشته میزبان 12میلیون مخاطب بود که 5 فیلم اول در مجموع از 6 میلیون مخاطب برخوردار شدند و این یعنی 50 درصد مخاطبان آن سال محصول 5 فیلم «شهر موشها2»، «طبقه حساس»، «آتش بس2»، «معراجیها» و «فرش قرمز» به شمار میرفتند.
سال 1394 سینما با 78 فیلم میزبان 13 میلیون مخاطب بود که 5 فیلم نخست در مجموع حدود 6 میلیون مخاطب را در سینما میزبانی کرد و این یعنی 46 درصد مخاطبان سینما تماشاگر فیلمهایی چون «محمد رسولالله»، «نهنگ عنبر»، «شاهزاده روم»، «ایران برگر» و «در مدت معلوم» بودند.
سال 1395 سینما مجدد با 78 فیلم میزبان 25 میلیون مخاطب شد که 4 فیلم نخست آن سال شامل «من سالوادور نیستم»، «فروشنده»، «سلام بمبی» و «50 کیلو آلبالو» در مجموع بیش از 10 میلیون مخاطب را به سینماها کشاند و این یعنی 40 درصد مخاطبان 25 میلیونی مربوط به 5 فیلم اول بودند.
سال 1396 سینما 23 میلیون مخاطب را میزبانی کرد که از 100 فیلم اکران شده در این سال سهم 5 فیلم نخست همانند سال گذشته 10 میلیون مخاطب بود و این یعنی فیلمهای «نهنگ عنبر2»، «آیینه بغل»، «گشت دو»، «اکسیدان» و «خوب بد جلف» 43 درصد مخاطبان سال را از آن خود کردند.
سال 1397 سینما 28 میلیون مخاطب داشت؛ سینمایی که در آن سال 88 فیلم روی پرده برد که سهم 5 فیلم نخست «هزارپا»، «تگزاس»، «لاتاری»، «به وقت شام» و «مصادره» 11 میلیون یعنی 40 درصد کل مخاطبان را شامل میشد.
سال 1398 سینما میزبان 26 میلیون مخاطب شد که سهم 5 فیلم نخست از 99 فیلم اکرانشده 44 درصد مخاطبان سال بود، در آن سال فیلمهای «مطرب»، «تگزاس2»، «متری ششونیم»، «رحمان 1400» و «شبی که ماه کامل شد» جزو 5 فیلم نخست سینما بودند که در انتها با همهگیری کرونا عملا رو به تعطیلی رفت.
با مشاهده درصدهای اعلام شده در ابتدای دولت یازدهم و دوازدهم مشخص میشود به ترتیب 30، 50، 46، 40، 43، 40 و 44 درصد از مخاطبان هر سال مربوط به 5 فیلم نخست یا پرمخاطبی بودند که همواره یا نیمی از آنها یا همهشان از ژانر کمدی به شمار میرفتند.
همانطور که پیشتر ذکر آن رفت در حالی که 13 روز تا پایان سال باقی مانده است، از امروز اکرانهای نوروزی آغاز میشود در سامانه سمفا عدد 27 میلیون مخاطب ثبت شده و به احتمال بسیار زیاد نیز سینما با همین رکورد سال را به اتمام خواهد رساند اما با توجه به اکران آثار تاکنون فیلمهای «فسیل»، «هتل»، «بچه زرنگ»، «ویلای ساحلی» و «هاوایی» به عنوان 5 فیلم پرمخاطب سال 1402 با جذب 14میلیون تنها 51 درصد مخاطبان را تشکیل میدهند که با این حساب و بررسی درصدهای دولت سابق میتوان به وضوح مشاهده کرد بهرغم فضاسازیهای ایجاد شده، درصد مشخص شده با وضعیت مشابه در دولت سابق چندان تفاوت فاحش و خاصی ندارد اما این نکته مهم را نیز نباید فراموش کرد که اگر دولت سابق در یک روند و روال طبیعی به اعدادی چون 26 و 28 میلیون مخاطب رسید دولت فعلی و بویژه سازمان سینمایی، سینمایی بیجان و روح را که بر اثر بیتدبیری و بیمدیریتی مسؤولان به آن روز افتاده بود تحویل گرفت و در 2 سال به رکوردهای آقایان دست یافت که خودش نیز یک رکورد ماندگار در تاریخ سینمای ایران خواهد بود. آنچه باعث شد مخالفان و منتقدان چنین دستاوردی را دستاویز قرار داده و وارونه جلوه دهند، عدم اهتمام و پیوست رسانهای بود که فضا را برای بسترسازی معاندان ایجاد کرد، از همین رو پیشنهاد میشود در روزهای پایانی سال سازمان سینمایی یا بنیاد سینمایی فارابی از 5 فیلم برتر امسال که باعث رونق منحصر به فرد سینما پس از دوران کرونا شدند و به یمن ثبت چنین رکوردی، از آنها طی مراسمی رسمی تجلیل به عمل آورد تا حداقل این اقدام جهادی و ماندگار بر تارک سینمای ایران از هر دستاویزی در امان بماند و در دیوان هنر ایران ثبت و ضبط شود.