printlogo


کد خبر: 277805تاریخ: 1402/12/17 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با محمودرضا رحیمی کارگردان نمایش «روزی روزگاری سمنگان»
تئاتر با طعم اندیشه و اصالت

محمد محمدی: روایت یک محله در دهه 60 را باید خلاصه یک خطی از نمایش «روزی روزگاری سمنگان» به کارگردانی محمودرضا رحیمی دانست؛ نمایشی که این روزها در سالن چهارسوی مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفته و با اقبال خوبی روبه‌رو شده است. «روزی روزگاری سمنگان» که پس از 6 سال دوری رحیمی، کارگردان، نویسنده و استاد دانشگاه از عرصه کارگردانی، او را دوباره به صحنه تئاتر در قامت کارگردان آورده است، با اشارات و المان‌های نوستالژیک دهه 60 با روایتی متفاوت و منحصربه‌فرد، به نوعی قدم زدن در میدان مین به شمار می‌رود؛ سبک و روشی که از ابتدای دهه 70 در آثار محمودرضا رحیمی کاملا مشهود و مشخص بوده است. تدریس در دانشگاه، دبیری چندین جشنواره معتبر تئاتری و از همه مهم‌تر دستیاری و آموختن از حمید سمندریان را باید از سوابق ویژه و درخشان این کارگردان مشهدی دانست. از همین رو همزمان با اجرای نمایش «روزی روزگاری سمنگان» با این کارگردان پیرامون نمایش و وضعیت فعلی تئاتر کشور به گفت‌وگو نشستیم.
***
* آقای رحیمی! بفرمایید چه شد به «روزی روزگاری سمنگان» رسیدید؟ درباره فرآیندی که از ایده تا اجرا طی شد، توضیح بدهید.
خب! بارها درباره این پرسش بنیادین پاسخ داده‌ام، باید بگویم، گویی در مسیر جلو رفتن ما ترمزی رخ داده است، بویژه در علوم اجتماعی؛ حوزه‌ای که خودتان می‌دانید تئاتر به چه میزان در آن تاثیرگذار است. اساسا تئاتر را آشپزخانه‌ای برای علوم اجتماعی می‌دانند و علوم اجتماعی رشته‌ای است که سایر حوزه‌ها را در بر می‌گیرد، بنابراین رجعت به گذشته برای دیدن امروز کاری است که در پهنه و  عرصه ادبیات و رمان بارها اتفاق افتاده و این بار نیز رخ داده است. گذشته را می‌بینیم برای اینکه مسیر و حرکت‌مان تکراری نباشد و حرکتی باشد برای آینده‌ای امیدوار و پرشکوه.
* در «روزی روزگاری سمنگان» تلاش کرده‌اید به نوعی رجعت به گذشه داشته باشید و حرف و بیان‌تان را در این قالب به مخاطب برسانید؛ موضوعی که به خودی خود بسیار سخت و به نوعی روی لب تیغ راه رفتن بود. به قول نصر‌الله قادری، این شیوه روی میدان مین ایستادن است. نظر خودتان چیست؛ چرا با شیوه و قالبی راحت‌تر و کم‌ریسک‌تر این نمایش را ننوشتید؟
پاسخ به این پرسش بسیار سخت است. ببینید! قسمتی از آن بازمی‌گردد به نوع اجراهای بنده که یکی از شاخص‌ترین المان‌هایی که در آثارم وجود داشته، ضد داستان بودن آنهاست و این به مقدار بسیار زیادی تماشاگرانم را شوکه می‌کند. در «روزی روزگاری سمنگان»  یک محله است که عده‌ای می‌آیند و می‌روند و همه چیز هم مدام تکرار می‌شود و در واقع داستانی ندارد که مخاطبان آن را برای دیگران تعریف کنند. شما اگر دقت کرده باشید در این روزها یکی از معضلات همین است؛ معمولا با طبع ضد داستانی تئاتری که می‌خواهد اصالت کارگاهی و حرفه‌ای بودنش را حفظ کند، تماشاگر همواره  در جنگ است اما ما همان طور که شعار گروه‌مان از بدو تاسیس و تشکیلش در ابتدای دهه 70 بوده، برای اجرا روی صحنه هستیم، نه برای خواندن یا گفتن یک متن، بنابراین از بضاعت‌های تصویری و مسائلی که می‌تواند بنیان‌ها و کلیشه‌ها را بشکند به شیوه خودمان استفاده می‌کنیم، نه آنکه از فیلم‌ها و آثار آن طرفی کپی‌کاری کنیم که اساسا کپی کردن از ده‌ها هزار ترابایت فیلم‌های تئاتری و نمایشی - که در دسترس همه قرار دارد و متاسفانه در داخل کشور نیز کم نیست نمایش‌هایی که از آنها کپی می‌کنند و مورد استقبال گسترده هم قرار می گیرد - بیهوده و بی‌ارزش است. اساسا آثاری که ریشه و انگیزه ابتدایی در آنها کپی‌کاری باشد، نه تنها باعث درجا زدن می‌شود، بلکه موجب حرکت به عقب نیز خواهد شد. اساس کار ما در گروه تئاتر نیوشا مواردی چون شکستن زمان، چند زمان را کنار هم قرار دادن حتی در مکانی واحد و متفاوت با مونولوگ‌های متفاوت است و از همان سال‌های دهه 70 چنین بوده است.
* شما بیش از 6 سال بود تئاتری را روی صحنه نبرده بودید، چه شد در این روزها و اصطلاحا در روزگاری که وضعیت مخاطب هنوز به شرایط پیش از کرونا بازنگشته، حاضر شدید نمایشی را کارگردانی کنید؟
این مخاطب است که انتخاب می‌کند به چه سالنی و در چه ساعتی که راحت‌تر است برود. به هر حال ماه پایانی سال، ساعت 18 آن هم در مرکز شهر و در ساعات طرح ترافیک، این مخاطب است که باید انتخاب کند. البته کم و زیاد تماشاگر چندان مورد نظر ما نیست البته دوست داریم تعداد تماشاگرمان زیاد باشد اما حرف اساسی‌مان با خود تئاتر است و از این نظر واقعا به توفیق زیادی دست یافتیم. استقبال دوستان تئاتری این روزها از اجرای ما باعث شگفتی‌مان شده است و دست همه‌شان را می‌بوسم اما من همواره سعی کرده‌ام روی اصالت کاری خودم پابرجا باشم و به هیچ عنوان به این نیندیشم که تماشاگر من چه می‌خواهد. اینکه من کجای تاریخ ایستاده‌ام مهم است. گروهم که به من اعتماد دارند و کاری که من خواستم انجام می‌دهند. من هم آن کاری را که آنها می‌خواهند، بستر انجامش را فراهم می‌کنم، همچون همین کار که بسیاری از ایده‌های اجرایی که شما دیدید، جرقه اولیه آن را  بازیگران زده‌اند، آن هم طی فرآیند تمرینی یک سال و نیمه تا در این زمان و مکان که در حال اجرا هستیم. به هر صورت باید باور کنیم اکنون فصل رقابت سالن‌هاست؛ سالن‌هایی که مخاطبان در آن آزادترند و سالن‌هایی که حتی برای شو دادن به یک‌باره بلوایی برپا می‌کنند و وقتی از بیرون نگاه می‌کنیم، انگار سالن در حال انفجار است، در حالی که باید سر ساعت و زمان‌های خودشان ورود بدهند اما نمی‌دهند تا شلوغ به نظر برسند. از آن طرف هنرمندان مانند قدیم با هم مهربان نیستند و حاضر به فداکاری برای یکدیگر نیستند. اینها ربطی به فضای قبل و بعد از کرونا ندارد؛ فضایی است که بر ما آدم‌ها حاکم شده است و ما باید قبول کنیم آنقدر که مسیر تاریخی کج‌دار و مریز روی ما تاثیر گذاشته، ویروس کرونا نگذاشته است. کرونا خیلی از عزیزان ما را برد و الان هم هر وقت به دلیل درد‌های مختلف به دکتر مراجعه می‌کنم، می‌گوید به خاطر کرونایی است که گرفته‌ایم. پس این ویروس هنوز هست اما آنچه می‌تواند تغییر کند، خصلت و کنش آدم‌هاست که امیدوارم به سمت و سویی برود که جهان زیباتری برای زیست به وجود آید، همان‌طور که هنر به همین دلیل به وجود آمد.
* یکی از بزرگ‌ترین آفت‌هایی که این روزها گریبان تئاتر کشور را گرفته، استفاده از چهره‌ها بویژه در حوزه خوانندگی برای جذب مخاطب است. در این شرایط کار کردن برای هنرمندانی چون شما که از اصالت خاصی در این حوزه برخوردارید و طبعا با این قبیل شامورتی‌بازی‌ها بیگانه‌اید، سخت‌تر خواهد بود. نظرتان چیست و چگونه می‌شود دوباره تئاتر را به ریشه و اصالت خودش بازگرداند؟
در رابطه با آنچه این روزها در تئاتر ما رواج یافته، مانند آوردن خواننده، ورزشکار یا سوپراستارهای سینما، ایرادی نمی‌بینم، به هر حال تماشاگر باید این سیر تاریخی را طی کند و آنها را ببیند اما من آفت اساسی تئاتر را در این می‌بینم که بی‌دلیل تئاتر بسیار تعطیل می‌شود. شما ببینید  همین الان در طول یک سال حدود 100 روز تئاتر تعطیل است و این اصلا منطقی نیست، چون همه تئاتر‌ها شاد نیستند، همه تئاتر‌ها مخالفتی با مناسبت‌ها ندارند. آفت اساسی تئاتر تعطیلی گاه و بی‌گاه آن است که می‌خواهد اندیشه‌ساز باشد. این، باعث ضربه اساسی به تئاتر می‌شود. ما باید خواهان این باشیم که تئاتر انواع مختلف داشته باشد و هر کارگردانی وابسته به بضاعت خودش کار انجام دهد. آن کسی که اندیشمند و پژوهشگر تئاتر است، قطعا می‌داند کدام شاخه مناسب پژوهش است و کدام شاخه مناسب نیست و مردم هم کم‌کم متوجه می‌شوند و به این سو می‌روند. ما زمان‌هایی را سپری کردیم که تماشگران خوبی داشتیم و زمان‌هایی هم که خودمان کار خودمان را انجام می‌دهیم؛ حتی اوایل دهه 80 که به اجبار با دیوارکوب اعداد و ارقام اعلام می‌شد، مانند امروز که هفتگی اعلام می‌شود، در حالی که این موضوع در برادوی باب بوده و در سینماهای دنیا که آثار گیشه‌محور است، انجام می‌شد، در صورتی که در آثار اندیشه‌محور، مدام مبالغش را اعلام نمی‌کنند اما متاسفانه در ایران مد شده است.

Page Generated in 0/0059 sec