دکترمحمدمهدی ایمانیپور: حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان به نکات مهم و ارزشمندی درباره ابعاد ماهوی انقلاب اسلامی و تاثیرگذاری آن بر جبههبندیهای جدید در نظام بینالملل اشاره فرمودند. معظمله در این باره تصریح کردند: «تولد جمهوری اسلامی یک تأثیر جهانی ایجاد کرد، یک زلزله ایجاد کرد، یک حادثه جهانی بود. رهبری امام راحل رضوانالله علیه و همت و شجاعت و فداکاری ملت ایران در سراسر کشور یک حادثهای را به وجود آورد که یک دوجبهگی در دنیا ایجاد کرد. جبهه دموکراسیهای وابسته به مشی لیبرال - دموکراسی و جبهه مقابل که با تشکیل مردمسالاری دینی به وجود آمد». از بطن فرمایشات رهبر معظم انقلاب، میتوان چرایی صفآرایی استکبار علیه انقلاب اسلامی و متعلقات آن را بخوبی درک و تشریح کرد. در این خصوص ۳ نکته اساسی وجود دارد.
۱- سلطهگری در نظام بینالملل تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تبدیل به یک «انگاره غالب»، «امری جبری» یا «واقعیت اجتنابناپذیر» شده بود. تا پیش از سال ۵۷ در جهان نظام دوقطبی حاکم بود و حتی کسانی که باور به لیبرالیسم غربی و کمونیسم شرقی نداشتند، خود را محصور و محدود در مناسبات این ۲ قدرت میدیدند اما حضرت امام خمینی، گفتمان و نهضتی را ایجاد کردند که نه تنها متعلق به شرق یا غرب نبود، بلکه بنیانها و مبانی اندیشه آنها را به چالش میکشید. این انقلاب، پیشفرضهای ذهنی ملتهای آزاده دنیا از مناسبات جهانی را باطل کرد و نوید خلق گفتمانی جدید بر مبنای آزادی واقعی، معنویت و انسانیت اصیل را به سراسر دنیا مخابره کرد. پس از فروپاشی نظام دوقطبی نیز این روند با قدرت باقی ماند و در نهایت انقلاب اسلامی تبدیل به مصدر تبلور منظومه مقاومت در جهان شد. از همین رو، دشمنی لیبرال - دموکراسی غربی با انقلاب اسلامی و نظام مقدس برخاسته از آن (جمهوری اسلامی) جنبهای ذاتی و ماهوی دارد نه اکتسابی، راهبردی و تاکتیکی!
۲- نکته بعد معطوف به مقایسه تطبیقی
لیبرال- دموکراسی غربی و مردمسالاری دینی است. دموکراسی و مردمسالاری به عنوان روشی برای اعمال حکمرانی، سالهاست مقبولیت یافته است ولی غربیها از همان ابتدا «لیبرالیسم» را به عنوان تنها مبنای فکریای که قدرت مهار «دموکراسی خام» را دارد، معرفی میکردند. انقلاب اسلامی با به میدان آوردن دین و معنویت به عنوان مکمل مردمسالاری، یک بار دیگر انسان سرگشته از مدرنیته و قواعد آن را سامان بخشید.
امروز لیبرال - دموکراسی در پاسخدهی به صریحترین نیازهای فکری، دنیوی و اخروی انسان عاجز مانده است؛ چنانکه افرادی مانند فوکویاما و چامسکی تاکید دارند دال مرکزی گفتمان لیبرال - دموکراسی با بروز حوادثی از جمله بحران کرونا، خلق جنگها و منازعات پایدار در جهان (منازعات ساخته و پرداخته دست دولتهای غربی) و گذار از جهان تکقطبی ادعایی آمریکا و غرب با بحرانی بیسابقه مواجه شده و افکار عمومی را از چارچوب کنترل جریان سلطه و زور خارج کرده است. در مقابل، اندیشه برخاسته از انقلاب اسلامی و گفتمان مقاومت به خاستگاه و نقطه ثقلی جهت بازگشت انسان به خویشتن تبدیل شده و مصادیق پوچگرایی و سلطهپذیری را یکی پس از دیگری از بین میبرد. این همان رمز مانایی و پایایی گفتمان اصیل انقلاب اسلامی است.
۳- موضوع پایانی، به استمرار این مسیر پیچیده اما پرثمر مربوط میشود. کنشگری آگاهانه و هدفمند در مسیر تثبیت گفتمان انقلاب اسلامی و مقاومت، یک «الزام» است نه یک «مطلوبیت»! به عبارت بهتر، ما اکنون در میدان نبرد با دشمن و در خط مقدم جبهه مردمسالاری دینی قرار داریم. پیروزی در یک نبرد مستلزم چینش عوامل گوناگونی در کنار یکدیگر است: از ترسیم نقشه راه و استراتژی نبرد گرفته تا ابتکار عمل در میدان و خوانش ماهیت و بازی دشمن. مخرج مشترک همه این موارد، شناخت دقیق صحنه و «جهاد تبیین» است. تاکیدات مکرر رهبر گرانقدر انقلاب اسلامی بر مرزبندی با دشمنان و جهاد در مسیر تنویر افکار عمومی دنیا، ناظر بر همین حقیقت صورت میگیرد. در این مسیر باید عالمانه، آگاهانه، خلاقانه و مبتکرانه حرکت کنیم تا به نقطه پیروزی نهایی برسیم؛
انشاءالله.