محمدرضا اسماعیلی: حجم اقتصادی صنعت نشر با توجه به اینکه به روزهای پایانی سال 1402 نزدیک میشویم، بنا به آمار خانه کتاب و ادبیات ایران بیش از 12 هزار میلیارد تومان و حتی امکان دارد 13 هزار میلیارد تومان را هم ثبت کند البته این عدد از مجموع میانگین قیمت 121هزار تومانی هر جلد کتاب در 99 میلیون و 644 هزار نسخهای است که تا به امروز منتشر شده، حاصل میشود.
با توجه به اینکه آثار ناشران برای رسیدن به نمایشگاه کتاب تهران اردیبهشتماه سال آینده در همین روزهای سال تولید میشود، امکان دارد با اعلام وصول به خانه کتاب حجم اقتصادی و قیمت میانگین تغییر کند.
سال گذشته نیز با میانگین قیمت 83 هزار تومان و شمارگان 110 میلیون نسخهای، حجم اقتصادی بالغ بر 9 هزار میلیارد تومانی داشتیم. صنعت نشر هر سال در حجم اقتصادی رشد قابل توجهی نسبت به سال گذشته دارد. به گونهای که گردش مالی کل کتابهای سال ۹۸ برابر با ۳ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان بوده و هر سال هم نزدیک به 100 درصد رشد داشته است. اما در مقایسه با سال گذشته، میتوان فهمید که شمارگان کل کاهش 12 میلیون نسخهای را تجربه کرده که قابل تأمل است! اما به دلیل گران شدن کاغذ، هزینههای جانبی چاپ، تورم اقتصادی و به تبع آن افزایش دستمزدها که منجر به گران شدن قیمت نهایی کتاب میشوند، حجم اقتصادی رشد 3 هزار میلیارد تومانی داشته است.
از سوی دیگر هزینهکرد خانوادههای ایرانی در حوزه نشر در سال 1401 به طور میانگین به نصف سال 1396 رسیده است. میانگین تیراژ آثار نیز به 900 نسخه رسیده که در برخی آثار شمارگان 500 جلدی و حتی 250 نسخهای هم دیده میشود. در 12 ماه گذشته هم شاهد افزایش 70 درصدی قیمت کتاب بودیم. با توجه به آمار خانه کتاب در فروردین سال جاری، میانگین قیمت کتاب نزدیک به 83 هزار تومان بوده اما در اسفندماه عدد 141 هزار تومان ثبت شده است.
علت اینکه ناشر سعی میکند اثرش را به روز نگه دارد(یعنی اثر را در تیراژ کم تولید کند تا بتواند در چاپهای بعد از افزایش قیمتها عقب نماند) این است که کتاب خروس جنگی از نشر افق در چاپهای قبلی قیمتی حدود ۳۸ هزار تومان داشت اما در چاپ جدید این عدد به ۱۸۵ هزار تومان رسیده است. کتابفروش چند نسخه قدیمی باید بفروشد تا نسخه تازه چاپ شده را تهیه کند؟ همین نوسان قیمت یکی از دلایل منفی شدن تراز کتابفروشان و ناشران است. بزرگتر شدن حجم اقتصادی یا عناوین تولید شده به نوبه خود نمیتواند برای ما نویدبخش رشد صنعت، تولیدات، ادبیات و جایگاه پیدا کردن کتاب در میان خانوادههای ایرانی و حتی جهان باشد اما به دلیل اینکه عدد حجم اقتصادی هر ساله بنا به تورم موجود در کشور بزرگتر میشود، از سوی مدیران گفته میشود تا کام اهالی فرهنگ را شیرین نگه دارند، دریغ از اینکه این نوع شیرینیها میتواند ما را دچار دیابت فرهنگی کند.
نکته قابل توجه همین دلخوشی به آمار و ارقام است که باید در راستای مدیریت کلان استفاده شود اما فقط برای ارائه هر ساله در هفته کتاب جمهوری اسلامی اعلام میشود؛ اعداد و ارقامی است که هر ساله رشد میکنند و قابل توجه مسؤولان هستند و به عنوان پیشرفت ارائه میشوند اما در حوزه کیفیت شاهد اتفاق مؤثری نیستیم.
البته اعدادی که گفته میشود در چرخه رسمی صنعت نشر در کشور ثبت شده است و آماری از بازار غیرمجاز و ناشران کپیکار در دسترس نیست. اگر این چرخه را هم بخواهیم وارد محاسباتمان کنیم، بازار نشر وزنه سنگینتری پیدا میکند.