گروه فرهنگ و هنر: «پرویزخان» به کارگردانی علی ثقفی و تهیهکنندگی عطا پناهی را که این روزها در قالب اکران نوروز 1403 روی پرده سینماهاست، نمیتوان یک فیلم زندگینامهای به معنای کامل آن دانست. این فیلم برشی از یک مقطع حساس و کمتر گفتهشده از تاریخ فوتبال ایران در سالهایی است که به تبع درگیر بودن کشور با جنگ، حواشی فوتبال جایگاهی در رسانهها و ادبیات رسمی مدیران کشور نداشت. این برش تاریخی البته بیش از هر کس با یک نام گره خورده است؛ استاد پرویز دهداری، فوتبالیست مطرح دهه 30 و 40 که از مکتب باشگاه شاهین سر برآورد و سال 1350 توانست در قامت سرمربی تیم ملی فوتبال صعود به المپیک 1972 مونیخ را تجربه کند.
هر چند پس از این موفقیت، از سمت خود کنارهگیری کرد تا 14 سال بعد که در آستانه بازیهای آسیایی 1986 سئول (شهریور 1365) باز هم روی این نیمکت بنشیند؛ دورانی که کشور در تب جنگ تحمیلی میسوخت و ورزش هم از حیث بودجه، امکانات و ساختار مدیریتی در مضیقه بود اما دهداری با تکیه بر اصول مدیریتی و اخلاقی خاص خود توانست تیمی یکپارچه تشکیل دهد که البته با اتفاقات و حواشی پس از مسابقات آسیایی سئول دچار چالش شد. 14 بازیکن اصلی تیم ملی که از شیوه کار و سبک مربیگری پرویز دهداری به تنگ آمده بودند، در اقدامی بیسابقه و غیرمعمول با امضای نامهای از حضور در تیم ملی انصراف دادند. به این ترتیب دهداری در موقعیتی بحرانی، مهرههای اصلی خود را در فاصله کوتاهی تا مسابقه حساس با تیم کویت از دست داد.
«پرویزخان» روایتگر شیوه مدیریتی و سبک زندگی یک مربی فوتبال با ویژگیها و اصول خاص اخلاقی است. سوژه این روایت میتواند در وضعیتی مشابه در جایگاه معلم، پدر و مادر یا مدیر یک مجموعه در نظر گرفته شود. در این وضعیت، فرد مسؤول به یکباره بخش عمدهای از داشتههای خود را از دست داد و با انبوهی از مشکلات و البته عوامل انسانی ناسازگار مانند فرزند دانشآموز یا نیروی انسانی مواجه میشود اینجاست که نسخههای متفاوتی برای برون رفت از وضعیت نامطلوب پیش روی فرد تصمیمگیرنده قرار میگیرد و او باید برای حل مساله از این راهکارهای مدیریتی و رفتاری بهره جوید.
انصراف بازیکنان تیم ملی که همگی از چهرههای شناختهشده و محبوب بودند فضای سنگینی را در افکار عمومی و مطبوعات علیه دهداری شکل داد. «پرویزخان» توانسته کشمکشهای مدیریتی را در قالب یک مربع (دهداری، رئیس فدراسیون، رئیس سازمان تربیتبدنی و نماینده مجلس) شکل دهد. در این هندسه داستانی، دهداری با حمایت رئیس فدراسیون فوتبال، بیاعتنایی احتیاطآمیز رئیس سازمان تربیتبدنی و مخالفت نماینده مجلس حامی بازیکنان مستعفی مواجه میشود. این شرایط به پیچیدگی فضا و سخت شدن تصمیم قهرمان فیلم میافزاید.
سعید پورصمیمی با تکیه بر 60 سال تجربه بازیگری و هنرنمایی مثالزدنی خود در نقش پرویز دهداری، صلابت یک مربی مقتدر را در شیوه بیان و حرکات خود منعکس کرده است؛ انتخابی مهم که اگر درست انجام نمیشد، نقطه ضعف بزرگ فیلم لقب میگرفت و زمینهساز دفع تماشاگران میشد. از سویی دیگر، پورصمیمی با تغییر بهموقع و به جای لحن، تن صدا و میمیک صورت خود ویژگی مهرآمیز شخصیت دهداری در مواجهه با شاگردان، همسر و دخترش را باورپذیر ساخته است. اما شاید نقطهقوت و بخش جذاب فیلم مربوط به بازسازی سینمایی بازی رفت 2 تیم ملی ایران و کویت در مرحله مقدماتی المپیک سئول باشد. کویت در آن سالها از قدرتهای فوتبال آسیا محسوب میشد که سابقه حضور در جامجهانی 1982 اسپانیا را داشت. آخرین برد فوتبال ایران مقابل این تیم نیز به 10سال پیش از آن و فینال مسابقات جام ملتهای آسیا در سال 1976 باز میگشت. علاوه بر این، حمایت پنهان و بعدها آشکار کویت از دولت بعثی عراق در جریان جنگ تحمیلی نیز بر حساسیت این مسابقه میافزود.
سال 1365 بهدنبال تصمیم مسؤولان سیاسی کشورمان مبنی بر عدم شرکت در کنفرانس سران کشورهای اسلامی که در کویت برگزار میشد، کویتیها نیز حاضر به پذیرش تیم ملی فوتبال ما در خاک خود نبودند. فدراسیون فوتبال ایران نیز در اقدامی مشابه از فیفا درخواست کرد مسابقه این 2 تیم در خاک کشور دیگری انجام شود که در نهایت دوحه قطر به عنوان میزبان این مسابقه انتخاب شد؛ رقابتی نابرابر بین کویت پرستاره و تیم جوان و دگرگونشده ایران که 9 بازیکن آن نخستین بازی ملی خود را تجربه میکردند. علی ثقفی در مقام کارگردان توانسته است با ریتم درست و انتخاب نماهای مناسب، این مسابقه را در حد قابل قبولی پس از 37 سال بار دیگر پیش چشم فوتبالدوستان ایرانی بگذارد. شاید اهل فن با نگاهی تیزبینانه بتوانند ایراداتی را بر جلوههای ویژه یا طراحی صحنه این سکانسها وارد کنند.
با این حال باید به این نکته نیز توجه کرد که «پرویزخان» نخستین تجربه جدی بازسازی بخشی از یک مسابقه ملی فوتبال در قالب یک فیلم بلند است و دیکته نانوشته هم غلط ندارد. در جریان اکران این فیلم در روزهای اخیر، حس و حال خوب و واکنشهای هیجانی تماشاگران نیز گویای این مطلب است که سازندگان «پرویزخان» توانستهاند مخاطبان را با خود به هشتم اسفند 65 و استادیوم بن حمد دوحه ببرند و فضای هیجانانگیز این مسابقه را به آنها نیز منتقل کنند. از سوی دیگر، به تصویر کشیدن دوران جوانی فوتبالیستهای محبوبی همچون احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، سیروس قایقران و زندهیاد کریم باوی نیز به این همراهی حسی میافزاید.
«پرویزخان» به عنوان یک فیلم ورزشی و انگیزشی با محوریت شخصیتی واقعی و اتفاقی حقیقی، تجربهای قابل توجه در سینمای ایران است و میتواند راه را برای پرداختن به سوژههای مشابه فوتبالی باز کند؛ هر چند این فرآیند نیازمند حمایت مدیران فرهنگی و البته جسارت نویسندگان و فیلمسازان جوانی از جنس علی ثقفی است.