گروه فرهنگ و هنر: در روزهای ایام جشنواره فیلم فجر، صحبتهای یک طراح صحنه تا حدی در رسانههای معاند پخش شد؛ فردی که گفته بود چرا ما باید درباره سوریه و عراق فیلم بسازیم؟ آیا آنها درباره انقلاب ما فیلمی ساختهاند؟
این پرسش اگر چه پاسخ سادهای دارد اما همچنان مطرح است. گویا پرسشگر این سوال در جریان نیست که علت ساخت اثر مرتبط با اتفاقات سوریه و عراق، نه به خاطر مردم آن کشورها یا صرفا روایت رخدادهای سیاسی آنها، بلکه به خاطر نقش مهم ایران در رفع خطر تروریسم رشدیافته در این 2 کشور است؛ نقشی که حتی هندیها هم با سلمانخان و سینمایشان میخواهند به نام خود بزنند.
این وضعیت نشان میدهد تاریخ اگر به دست فاتحان روایت نشود، حتما تحریف خواهد شد و چه ابزاری مهمتر از رسانه برای بیان روایت تاریخی؟ رهبر انقلاب در دیدار اخیر با شاعران، ابزار رسانه را در مبارزه با دشمن حتی از موشک و پهپاد موثرتر دانستند؛ تعبیری دقیق که به ما میگوید حتی اگر در میدان نظامی فاتح باشیم و میدان رسانه را ببازیم، عملا شکست خوردهایم.
جهان به طور کلی و غرب آسیا به شکل خاص، در سالهای اخیر دوران تلخی را تجربه کرد. گروه تروریستی داعش با حمایت دستگاههای اطلاعاتی آمریکایی و حمایتهای مالی سعودی، سربرآورد و در 10 سال گذشته از هیچ تلاشی برای ناامن کردن منطقه خاورمیانه فروگذار نکرد؛ از ادعای خلافت بر مسلمین تا قتلعام مردان و زنان مسلمان و غیرمسلمان. این تجربه تلخ که نیروی شرور داشت، نیروی قهرمان و خیر هم داشت؛ حاج قاسم سلیمانی.
یکی از مهمترین عملیاتهای ضدتروریستی به اذعان نیروهای سیاسی و نظامی عراق، عملیات آمرلی بود. آمرلی و 18هزار سکنه آن، در یک محاصره کامل و قطع جریان برق و آب قرار داشت. واشنگتنپست در گزارشی نوشت: اگر اقدامی برای این شهر انجام نشود، فاجعهای دیگر شبیه نسلکشی سربرنیتسا رخ خواهد داد. با درخواست دولت عراق از ایران، عملیات آمرلی با حضور حاج قاسم سلیمانی آغاز شد؛ عملیاتی که حصر کامل 83 روزه و 360 درجه این شهر را شکست و مانع حضور تروریستها در بغداد و رسیدن آنها به ایران شد. این عملیات به قدری خطرناک بود که رهبر انقلاب در پیامی برای حاجقاسم سلیمانی مینویسند: «از رفتن شما به منطقه خطرناک نمیتوانم بگویم چقدر نگرانم».
ابعاد نظامی این عملیات اگر چه مهم است اما اکنون زمان روایت تاریخی آن است. اقدامی مهم که چندی پیش در قالب سریال «آمرلی» از پلتفرمهای شبکه خانگی در حال پخش است. «آمرلی» ویژگیهای مهمی دارد که آن را به یک اثر مناسب برای روایت اتفاقات محاصره شهر آمرلی توسط داعش تبدیل کرده است.
«آمرلی» محصول مشترک میان ایران و عراق است اما قسمتهای اولیه آن بیشتر رنگ و بوی سریالهای عربی را دارد بویژه اگر دوبله فارسی را انتخاب کنید، فضای سریالهای سوری و مصری برایتان تداعی میشود. حتی مصطفی زمانی هم به زبان عربی صحبت میکند تا مخاطب با یک سریال کامل مناسب مخاطبان عرب زبان روبهرو باشد. این ویژگی اما نقطه ضعف نیست. تجربه مشاهده آثاری با موضوع دفاع مقدس یا مبارزه با داعش که در آن شخصیتها با زبان فارسی صحبت میکنند به ما میگوید اتمسفر ایجادشده به لطف زبان عربی در سریال «آمرلی» موجب شده باورپذیری و ارتباط با آن، برای مخاطب راحتتر صورت پذیرد.
«آمرلی» در روایت داستان، مسیری را انتخاب کرده که برای مخاطبانی که خیلی سختپسند نیستند تا حدی جذاب خواهد بود. داستان آمرلی با شیبی کاملا ملایم، شخصیت اصلی را درگیر اتفاقی میکند که کسی منتظرش نیست. به بیان دیگر، کارگردان برای ورود به مساله اصلی، یعنی محاصره شهر توسط نیروهای داعش خیلی عجله ندارد.
ویژگی مهم دیگر فیلمنامه «آمرلی» ایجاد پیوند میان یک اتفاق سیاسی و نظامی با داستان زندگی آدمها است. در واقع روایت محاصره آمرلی قرار نیست یک روایت نظامی باشد و ما به عنوان مخاطب هم با یک اثر جنگی روبهرو نیستیم. این همنشینی میان زندگی و جنگ، سریال «آمرلی» را تا حد زیادی به تجربهای کمتر دیدهشده از روزهای محاصره این شهر نزدیک کرده است.
اما خصیصه دیگر «آمرلی» ترسیم روابط اجتماعی و قبیلهای در عراق است. اثر بخوبی توصیف میکند که چگونه درگیریهای کوچک منجر به اختلاف و افتراق میان قبایل شد و چطور رسم پیروی از اشخاص، بدون در نظر گرفتن خطاها و اشتباهات موجبات قدرت گرفتن داعش را فراهم کرد.
خیلی از توانایی بازیگران عراقی و عربزبان اطلاعی نداریم اما بازیهای شکلگرفته در این سریال نشان میدهد آنها تا حدی توانستهاند متناسب با شرایط عراق، سریال «آمرلی» را برای مخاطب جذاب کنند. انتخاب مصطفی زمانی که پیشتر در عراق به عنوان یوسف پیامبر شناخته شده بود و ناریمان الصالحی که بازیگری شناخته شده است، 2 انتخاب درست برای جلب نظر مخاطبان عربزبان به این سریال بوده است.
هنوز آمار مشخصی از استقبال مخاطبان ایرانی از سریال «آمرلی» در دسترس نیست اما فارغ از هرگونه توجه به اعداد و ارقام، باید گفت این همکاری مشترک میان 2 مجموعه فرهنگی از ایران و عراق تجربهای صحیح از ترسیم نقشه فرهنگی میان کشورها است. فعالیتهای مشترک فرهنگی پیرامون یک تجربه پیشینی مشترک، همان چیزی است که در دوران پساداعش به آن نیاز داریم. در واقع اگر چه همکاری نظامی کشورهای محور مقاومت با یکدیگر به منظور نابودی داعش به پایان رسیده اما همکاری فرهنگی آنها در روایت این اتفاق تازه آغاز شده است.
اشتراکات فرهنگی میان این کشورها موجب میشود همکاریهای میان فعالان فرهنگی آنها فقط به موضوع مبارزه با داعش خلاصه نشود. ظرفیتهای بالای فرهنگی رویدادهای مهمی همچون اربعین یا اشتراک نظر ملتها در مبارزه با اسرائیل و آمریکا، از جمله مواردی است که میتواند پرونده بازشده اقدامات مشترک فرهنگی را که اکنون سریال «آمرلی» نماد آن است، تداوم بخشد.