printlogo


کد خبر: 280482تاریخ: 1403/1/21 00:00
تشکل‌های دانشجویی؛ از تأثیرگذاری تا تأثیرپذیری

گروه سیاسی: اینکه شما در مقابل عالی‌ترین مقام یک کشور فرصت پیدا کنید تا از طریق تریبون رسمی و عمومی مسائل خود را طرح کرده و سوال بپرسید، مجالی کم‌نظیر است که برای کمتر کسی قابلیت تحقق دارد. دیدار 2.5 ساعته اخیر حدود ۳ هزار نفر از دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و علمی دانشگاه‌ها با رهبر معظم انقلاب این شرایط را برای قشری از جامعه فراهم کرد که در محیطی شاد، زنده، پرهیجان، مطالبه‌گر و شوق‌آفرین در حال تحصیل و کسب علم هستند. البته اهمیت این دیدار صرفا در آن نیست که شما می‌توانید بدون لکنت طرح مساله کنید، بلکه مساله آنجا ارزشمند می‌شود که رهبر معظم انقلاب خود را ملزم به پاسخ به دانشجوها می‌دانند. این فرصت با الگوی موجود که در اختیار دانشجوی ایرانی قرار گرفته، تقریبا در اختیار قشر دیگری نبوده و حتی کارگزاران نیز اینگونه امکان طرح مساله در تریبون عمومی و رسمی را ندارند؛ رویکردی که نشان‌دهنده جایگاه دانشگاه و دانشجو برای نظام جمهوری اسلامی ایران است.
حال در برابر این اهمیت نهادن، انتظاراتی وجود دارد. شاید بدیهی‌ترین انتظارات از دانشجو به عنوان فردی پیشران و آینده‌ساز این است که فراتر از دیگر اقشار جامعه فکر کند و جدی‌تر از دیگر صنوف درصدد مطالبه برآید. این انتظار از آنجا نشأت گرفته که دانشجو در محیطی علمی با ویژگی‌های منحصربه‌فرد در حال زیست است و نوع فعالیت وی باید به گونه‌ای باشد که مهیای حضور در جامعه و پذیرش مسؤولیت اجتماعی باشد. حال در میان عموم دانشجوها، نمایندگان آنها هستند که به انتخاب خود دانشجوها یا به فراخور توانمندی‌های مضاعف، وظیفه نمایندگی دیگر دانشجویان را بر عهده گرفته‌اند. امسال نیز مانند سنوات گذشته در بیست‌وهفتمین روز ماه مبارک رمضان حدود ۳ هزار نفر از دانشجویان با رهبر انقلاب دیدار داشتند و در این جلسه دبیر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه‌های سراسر کشور، نماینده بسیج دانشجویی، دبیر جنبش عدالت‌خواه دانشجویی، دبیرکل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، نماینده اتحادیه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد و نماینده دفتر تحکیم وحدت افرادی بودند که سخنانی را مطرح کردند. پس از سخنان دانشجویان، رهبر معظم انقلاب در شروع بیانات‌شان ‌به دست‌اندرکاران اداره‌ بخش‌های مختلف کشور توصیه کردند مطالبات دانشجویان را بشنوند و روی آن فکر کنند و در ادامه با طرح دغدغه‌ای عنوان کردند: «توقع من هم واقعا این است که دوستان ضمن اینکه تحلیل و فکر می‌کنند – خب! پیداست این مطالبی که نماینده‌ هر تشکلی بیان می‌کند، مسبوق به فکری است که در آن تشکل انجام گرفته؛ لابد این‌جور است دیگر؛ مطالعه شده، فکر شده، اطرافش سنجیده شده و اینجا گفته می‌شود؛ خیلی خوب، عیبی ندارد، اینها حتما گفته شود - مراقبت شود که اولا پیشنهادها واقع‌بینانه باشد و ثانیا بررسی‌شده‌ به معنای کامل کلمه باشد».
اینکه دانشجوها آزادند تا از فرصتی که در اختیار آنها قرار گرفته به نحو مطلوب استفاده کرده و بر اساس سیاست‌های تشکیلاتی و اصول آزادی بیان واژه‌های خود را تنظیم کنند، امری کاملا پذیرفته ‌شده است اما طرح این دغدغه از آن جهت حائز اهمیت است که نشان‌دهنده وضعیتی نگران‌کننده فراتر از یک مورد و مصداق است. به زعم برخی کارشناس‌ها، بحث سطحی شدن دانشگاه‌ها و رسانه‌زدگی دانشجوها به جای طرح مسائل دقیق علمی و بیان مطالبه‌های اساسی یکی از آفت‌های دانشگاه و تشکل‌های دانشجویی است.
یکی از موضوعاتی که اکنون باید درباره آن به بحث نشست این است که شرایط دانشگاه به‌گونه‌ای پیش می‌رود که گویی دانشجو دیگر سوالی ندارد و عمده نگاه و نظرات خود را از فضای مجازی دریافت می‌کند!  «طرح مسائل شعاری»، «پیشنهادهای کلی»، «ادبیات کلیشه‌ای» و «سوژه‌های بدیهی» نشان می‌دهد نهاد دانشگاه، دانشجوهایی پرورش می‌دهد که صرفا حافظ نظریه‌ها و ایده‌های دیگران شده‌اند. به هر صورت از نگاه مدرک‌گرای نهادهای نظام و سیاست‌گذاری برای ایجاد مراکز بیشتر جهت جذب دانشجوهایی که صرفا می‌خواهند در برگه‌های رزومه، مدرک خود را لیسانس یا فوق لیسانس ذکر کنند، چنین خروجی‌ای نیز انتظار می‌رفت. 
این وضعیت در رشته‌های علوم انسانی وخیم‌تر است. عدم توجه به سرفصل‌های علوم انسانی و سیل نظریه‌های ترجمه شده به جای ترویج اندیشه‌های ملی و بومی، موجب شده است چالش‌های این عرصه عمیق‌تر نیز شود، چرا که آگاهیم در علوم تجربی و محاسباتی بخشی از خسارت تئوری بودن دروس دانشگاه‌های ایرانی، پس از دانشگاه و در دوران اشتغال به واسطه قرارگرفتن در کنار افراد باتجربه جبران می‌شود؛ مساله‌ مهمی که در علوم انسانی کمتر قابلیت تحقق دارد. به هر صورت نمی‌توان نادیده گرفت که دانشگاه‌های ما چه در زمینه علوم انسانی، چه علوم تجربی و چه علوم کاربردی نیروی ماهر تحویل جامعه نمی‌دهند. بخشی از درک این شرایط از نوع طرح مساله و بیان سوال دانشجوها قابل فهم و درک است. 
مساله بعدی که گفته شد و باید بیش از این بدان توجه کرد، تحت تاثیر قرار گرفتن جریان دانشجویی از فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی است. در حالی که انتظار می‌رود دانشجوها به واسطه جایگاه اجتماعی و سواد علمی، در شبکه‌های اجتماعی جریان‌ساز باشند و به تولید محتوای جریان‌ساز و مطالبه‌گر همت بورزند، خود تحت تاثیر این فضا در حال فکر کردن هستند. هر چند شور و هیجان بخش جدایی‌ناپذیر جوان است اما گروهی که در یک محیط علمی امکان سنجش و تعقل برای آنها فراهم شده است، انتظار می‌رود بسیار دقیق‌تر حرف‌ زده و سوالات خود را مطرح کنند. البته نمی‌توان نقش اساتید دانشگاه‌ها را در این باره نادیده گرفت. حوادث 1401 به ما نشان داد برخی اساتید دانشگاه به جای شفاف‌سازی صحنه و تبیین عرصه، اقدام به طرح مسائل پوپولیستی کرده و کاملا سیاست‌زده رفتار می‌کنند. همان زمان گفته شد استادی که از بدنه جامعه فاصله گرفته و تحلیل‌های وی تحت تاثیر فضای مجازی است، نمی‌تواند دانشجوی پیشرو، متفکر و خلاق تربیت کند و در اختیار جامعه قرار دهد.
اگر نوعی نگاه انتقادی به وضعیت نهاد دانشگاه و نوع سخنان دانشجوها وجود دارد، از آن جهت است که ما از دانشجو‌های تربیت‌شده در نظام جمهوری اسلامی ایران انتظاری بیش از این داریم، چرا که ما برخلاف غرب که تمایل به تربیت دانشجوی پویا و فعال ندارد، خود را ملزم می‌دانیم تربیت دانشجوی موفق و متفکر را مطالبه کنیم و آن را به عنوان الگویی به دیگر جوامع معرفی کنیم.

Page Generated in 0/0064 sec