printlogo


کد خبر: 280557تاریخ: 1403/1/26 00:00
نگاهی به کارنامه حسن فتحی به بهانه پخش فیلم سینمایی «مست عشق»
سریال یا سینما مسأله این است!

گروه فرهنگ و هنر: سال‌هاست حسن فتحی نام خود را پیش از آنکه به عنوان یک سینماگر جا بیندازد، به‌ عنوان یک سریال‌ساز موفق مطرح کرده است؛ کارگردانی که با توجه به استقبال مخاطبان از مجموعه‌های نمایشی‌اش، شاید در مقایسه با بسیاری از سریال‌سازان سرشناس تلویزیون، حتی در میان مخاطب عام هم شهرت بیشتری داشته باشد. این شهرت هم بازمی‌گردد به رضایت مخاطبان از سریال‌های قبلی بویژه مجموعه‌هایی چون «پهلوانان نمی‌میرند» و «شب دهم» در دهه 70 و اوایل دهه 80. 
اما فتحی سریال‌سازی را ابتدای دهه 70 با کارگردانی مجموعه «همسایه‌ها» به ‌عنوان یکی از نخستین سریال‌های مناسبتی تلویزیون آغاز کرد. پس ‌از آن کارش را با «عاطفه» و «هوای تازه» ادامه داد. نقطه اشتراک هر 3 سریال، استفاده از محیط‌های ثابت برای فیلمبرداری (مثل یک خانه چند طبقه یا محله) و ساختار اپیزودیک (هر قسمت یک داستان مجزا) بود که در آن زمان کمتر در سریال‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت.
اما «پهلوانان نمی‌میرند» در اواسط دهه 70 برای نخستین‌بار نام فتحی را بر سر زبان‌ها انداخت. فیلمنامه را فتحی با همراهی اعظم بروجردی و تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشته بود. «پهلوانان نمی‌میرند» برخلاف آثار تاریخی که آن سال‌ها با حمایت رئیس وقت سازمان صداوسیما رونق بسیاری داشتند، به زندگی پهلوانان در دوره قاجار می‌پرداخت و از حضور بازیگران سرشناس بهره می‌برد و با نیم‌نگاهی به حوادث تاریخی (نظیر قتل گریبایدف، کنسول روس) داستانی جذاب و جنایی را روایت می‌کرد که با تکیه ‌بر نمایش سنت‌ها و آداب ‌و رسوم پهلوانان قدیم، مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب می‌کرد.
مجموعه «فردا دیر است» پنجمین سریال فتحی بود که با محوریت قرار دادن یک مرکز مشاوره، باز هم از الگوی اپیزودیک استفاده کرد. این مجموعه در سال‌هایی که طنزهای 90 شبی در حال شکل گرفتن بودند، آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و جزو آثار کمتر دیده‌شده فتحی به شمار رفت.
«شب دهم» در ابتدای دهه 80  به دلیل تقارن محرم و ایام نوروز، در تعطیلات سال نو به نمایش درآمد و مخاطبان بسیاری را جذب کرد. شاید مهم‌ترین دلیل استقبال فوق‌العاده بینندگان از شب دهم، شکل نمایش آن بود. در روزهایی که سریال‌ها به شکل هفتگی به نمایش درمی‌آمدند، «شب دهم» هر شب از تلویزیون پخش و همین موضوع موجب باورپذیری پیوستگی موقعیت‌ها و تحول شخصیت‌ها می‌شد. «شب دهم» همچون «پهلوانان نمی‌میرند» در بازه زمانی‌ای از تاریخ معاصر ایران جریان داشت که برای بیننده‌‌ها جذاب و دوست‌داشتنی شده بود. رفتار لات‌ها، آیین جوانمردی که میان آنها حاکم است و تحول شخصیت اصلی به دلیل دلدادگی، از عوامل اصلی جذابیت و ماندگاری شب دهم به شمار می‌رفت.
فتحی در «شب دهم» با وجود قواعد و قوانین آن سال‌ها در تلویزیون راهی یافت تا به نمایش عشق زمینی بپردازد؛ عشقی که در قالب تحولی دراماتیک، در بستری مذهبی اتفاق می‌افتد و رفته‌رفته ابعاد عرفانی به خود می‌‌گیرد. از این‌ رو، «شب دهم» هم بیننده عام را راضی نگه داشت و هم توجه منتقدان را به سمت نویسنده و کارگردانی جلب ‎کرد که توانایی لازم برای روایت داستانی درگیر‌کننده با پس‎‌زمینه‌‎ تاریخی - مذهبی را دارد. به اینها اضافه کنید موسیقی گوش نواز فردین خلعتبری و ترانه پایانی سریال را که توسط علیرضا قربانی اجرا می‌شد و هنوز که هنوز است، شنیدنی‌ است.
«روشن‌تر از خاموشی» نخستین سریال پس از شاهکار «شب دهم» بود که چندان مورد اقبال واقع نشد. علت اصلی آن نیز در کنار توقعات و انتظارات بسیار بالای مخاطبان از سازنده «شب دهم» این بود که زندگی ملاصدرای شیرازی به‌ عنوان فیلسوف جذابیت چندانی برای بیننده تلویزیونی نداشت. فتحی کوشید با افزودن ماجراهای زندگی شاه‌عباس صفوی به داستان، بخشی از یکنواختی پرداختن به زندگی اندیشمندی با زندگی بدون فراز و فرود را پوشش دهد اما در عمل باعث دوپارگی سریال شد. نکته عجیب «روشن‌تر از خاموشی» استفاده از لهجه‌های مختلف برای شخصیت‌ها بود که با وجود شیرین بودن، به پیچیدگی روایی کار افزود، بویژه وقتی قرار بود ملاصدرا نظریه «حرکت جوهری» را با لهجه‌ شیرازی توضیح دهد! اما «مدار صفر درجه» را باید اثر بلندپروازانه فتحی برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر ایران نامید؛ مجموعه‌ای که هیچ‌گاه با جزئیات به آن پرداخته نشده بود. «مدار صفر درجه» از طریق پرداختن به زندگی جوانی ایرانی با بازی سید شهاب حسینی به درون یکی از پیچیده‌ترین مسائل تاریخ یعنی شکل‌گیری صهیونیسم و رابطه آن با نازیسم می‌رود و تفسیری تازه از آن ارائه می‌دهد. با این تفاوت که نسبت به «روشن‌تر از خاموشی»، فتحی در «مدار صفر درجه» داستان را فدای محتوا نمی‌کند و تحولات سیاسی را در بستری عاشقانه و جنایی پیش می‌برد. فیلمبرداری در لوکیشن‌های تاریخی خارج از کشور، استفاده از بازیگران بین‌المللی و موسیقی زیبای سریال، همگی باعث شد «مدار صفر درجه» به سریالی محبوب تبدیل شود.
پس از ۳ سریال تاریخی، فتحی با «میوه‌ ممنوعه» بازگشتی موفقیت‌آمیز به سریال‌های درام خانوادگی داشت. پخش شدن سریال به شکل پیوسته در ماه رمضان، داستان ملتهب عشق یک پیرمرد به دختری جوان و زیبا، دیالوگ‌های هوشمندانه علیرضا نادری، بازی خیره‌کننده علی نصیریان و استفاده از صدای احسان خواجه‌امیری، مجموعه عواملی بود که باعث شد «میوه‌ ممنوعه» به یک پدیده تبدیل شود. «میوه‌ ممنوعه» اقتباسی به‌ روز شده از شاه لیر و شیخ صنعان ارائه می‌داد اما با حفظ کردن فاصله خود با منابع اقتباسی، موفق شد تصویری قابل ‌باور از جامعه و مناسبات پیچیده حاصل از تحولات اقتصادی - سیاسی میانه دهه 80 به بیننده عرضه ‌‎کند.
از اواخر دهه 80 روند رو به صعود حسن فتحی حرکتی نزولی به خود گرفت. او با مجموعه «اشک‌ها و لبخندها» تلاشی ناموفق برای تولید سریالی طنز داشت. خط داستانی کم‌مایه، انتخاب اشتباه بازیگران و کش دادن موقعیت داستانی باعث شد «اشک‌ها و لبخندها» نه محبوبیتی کسب کند و نه در یادها بماند. «در مسیر زاینده‌رود» با توجه به خط داستانی و موضوع ملتهبش باز هم در رضایت مخاطبان وضعیتی بهتر از «اشک‌ها و لبخندها» پیدا نکرد و تنها خروجی‌اش، شکل‌گیری این نگاه بود که حسن فتحی به پایان راه رسیده است و این گمانه با ساخت سریال «زمانه» بیش از پیش تقویت شد تا اینکه نخستین سریال شبکه نمایش خانگی فتحی یعنی «شهرزاد» با سرمایه‌گذاری پرحرف و حدیثش، با بازگشت این فیلمساز به درام عاشقانه، دوباره نام فتحی را بر زبان‌ها انداخت؛ سریالی که به ‌رغم رضایت بینندگان از فصل اول، با ساخت  فصل‌های بعد روند سریال‌سازی فتحی را ضعیف‌تر از همیشه نشان داد. وضعیت «جیران» سریال بعدی فتحی هم دست کمی از «شهرزاد» نداشت و عملا آنچنان که این فیلمساز را در دهه‌های 70 و 80 پرمخاطب کرده بود، دستاوردی نداشت.
پس از نزدیک به ۳ دهه سریال‌سازی پیوسته، حالا فتحی به ساخت فیلم سینمایی روآورده است؛ فیلمی که از همان روزهای آغازین دچار حاشیه شد. فتحی در کارنامه خود تجربه ساخت  4 فیلم سینمایی را دارد، فیلم‌هایی که هیچکدام‌شان نه در جشنواره فیلم فجر و نه در اکران عمومی از استقبال خاصی برخوردار نبوده‌اند و حال نوبت به پنجمین اثر سینمایی‌اش رسیده است. شهریور 98 خبر تولید یک اثر سینمایی با نگاهی به زندگی شمس و مولانا توسط فتحی در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت که در این میان حضور همایون شجریان و سهراب پورناظری نوید ساخت یک فیلم مهم در پرونده کاری فتحی می‌داد اما در یک اتفاق عجیب کمتر از ۳ ماه از اعلام خبر حضور شجریان، در حالی که گروه همچنان در مرحله پیش‌تولید بودند اعلام شد فیلمبرداری این اثر سینمایی رو به پایان است و احتمالا سال 99 به صورت بین‌المللی اکران شود اما چندی بعد یعنی اواخر تابستان ۹۹ برخی عوامل سریال از بدقولی سازندگان اثر خبر دادند و مهر 99 سهراب پورناظری، سازنده موسیقی این فیلم از نیمه‌کاره ماندن فیلم حسن فتحی خبر داد و اعلام کرد این فیلم رها شده و به مرحله پایانی نرسیده است.
عجیب‌تر آنکه چند روز پس از مصاحبه پورناظری، روابط عمومی سرمایه‌گذار ترک  ویدئویی تازه از سکانس‌های «‌مست عشق‌» منتشر کرد و اعلام شد تدوین نهایی فیلم به پایان رسیده و آذرماه همان سال در هفته جهانی مولانا این فیلم پخش جهانی خواهد شد. از همان مهر 99 صحبت‌های متناقض عوامل ۲ طرف به رسانه‌ها کشیده شد و ابهامات را روز به روز بیشتر کرد تا اینکه شهریور 1400 خبر توافق ۲ طرف منتشر شد.
مهران برومند، تهیه‌کننده ایرانی این فیلم با اعلام توافق ۲ طرف گفت: «اختلاف‌نظری که درباره میزان سهم مالکیت فیلم سینمایی مست عشق میان تهیه‌کنندگان ایرانی و ترک بروز کرده و موجب توقف ادامه‌ تولید و آماده‌سازی و اکران فیلم شده بود، با کمک‌های ارزشمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و سرکنسولگری ایران در استانبول حل‌وفصل شد. بنابراین با انتقال صددرصد مالکیت فیلم به طرف ایرانی، تمام راش‌های «مست عشق» به تهیه‌کننده ایرانی تحویل شده و بزودی فیلمبرداری بخش‌های باقیمانده آغاز می‌شود و مراحل فنی آماده‌سازی فیلم پیگیری خواهد شد و مست عشق تا پایان سال آماده نمایش خواهد بود». وعده‌ای که با تاخیر ۲ سال و نیمه از چهارشنبه این هفته رنگ واقعیت به خود می‌گیرد و قرار است این فیلم در دور جدید اکران فیلم‌های سینمایی، پس از کش‌وقوس‌های فراوان بالاخره روی پرده برود؛ فیلمی که فارغ از تمام مباحث و حواشی ۳ سال گذشته آنچنان که بیان شد نمی‌توان از آن انتظارات بالایی داشت، چون تجربه ثابت کرده است حسن فتحی بیش از آنکه یک سینماگر و سینمایی‌ساز باشد، یک سریال‌ساز موفق آن هم در برهه‌ای خاص بوده است، هرچند با همه این اوصاف باید منتظر ماند و دید پنجمین فیلم سینمایی فتحی آیا می‌تواند به نقطه عطفی در کارنامه هنری بویژه سینمایی‌اش تبدیل شود یا خیر؟گروه فرهنگ و هنر: سال‌هاست حسن فتحی نام خود را پیش از آنکه به عنوان یک سینماگر جا بیندازد، به‌ عنوان یک سریال‌ساز موفق مطرح کرده است؛ کارگردانی که با توجه به استقبال مخاطبان از مجموعه‌های نمایشی‌اش، شاید در مقایسه با بسیاری از سریال‌سازان سرشناس تلویزیون، حتی در میان مخاطب عام هم شهرت بیشتری داشته باشد. این شهرت هم بازمی‌گردد به رضایت مخاطبان از سریال‌های قبلی بویژه مجموعه‌هایی چون «پهلوانان نمی‌میرند» و «شب دهم» در دهه 70 و اوایل دهه 80. 
اما فتحی سریال‌سازی را ابتدای دهه 70 با کارگردانی مجموعه «همسایه‌ها» به ‌عنوان یکی از نخستین سریال‌های مناسبتی تلویزیون آغاز کرد. پس ‌از آن کارش را با «عاطفه» و «هوای تازه» ادامه داد. نقطه اشتراک هر 3 سریال، استفاده از محیط‌های ثابت برای فیلمبرداری (مثل یک خانه چند طبقه یا محله) و ساختار اپیزودیک (هر قسمت یک داستان مجزا) بود که در آن زمان کمتر در سریال‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت.
اما «پهلوانان نمی‌میرند» در اواسط دهه 70 برای نخستین‌بار نام فتحی را بر سر زبان‌ها انداخت. فیلمنامه را فتحی با همراهی اعظم بروجردی و تحت تأثیر آثار آگاتا کریستی نوشته بود. «پهلوانان نمی‌میرند» برخلاف آثار تاریخی که آن سال‌ها با حمایت رئیس وقت سازمان صداوسیما رونق بسیاری داشتند، به زندگی پهلوانان در دوره قاجار می‌پرداخت و از حضور بازیگران سرشناس بهره می‌برد و با نیم‌نگاهی به حوادث تاریخی (نظیر قتل گریبایدف، کنسول روس) داستانی جذاب و جنایی را روایت می‌کرد که با تکیه ‌بر نمایش سنت‌ها و آداب ‌و رسوم پهلوانان قدیم، مخاطبان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب می‌کرد.
مجموعه «فردا دیر است» پنجمین سریال فتحی بود که با محوریت قرار دادن یک مرکز مشاوره، باز هم از الگوی اپیزودیک استفاده کرد. این مجموعه در سال‌هایی که طنزهای 90 شبی در حال شکل گرفتن بودند، آنچنان مورد توجه قرار نگرفت و جزو آثار کمتر دیده‌شده فتحی به شمار رفت.
«شب دهم» در ابتدای دهه 80  به دلیل تقارن محرم و ایام نوروز، در تعطیلات سال نو به نمایش درآمد و مخاطبان بسیاری را جذب کرد. شاید مهم‌ترین دلیل استقبال فوق‌العاده بینندگان از شب دهم، شکل نمایش آن بود. در روزهایی که سریال‌ها به شکل هفتگی به نمایش درمی‌آمدند، «شب دهم» هر شب از تلویزیون پخش و همین موضوع موجب باورپذیری پیوستگی موقعیت‌ها و تحول شخصیت‌ها می‌شد. «شب دهم» همچون «پهلوانان نمی‌میرند» در بازه زمانی‌ای از تاریخ معاصر ایران جریان داشت که برای بیننده‌‌ها جذاب و دوست‌داشتنی شده بود. رفتار لات‌ها، آیین جوانمردی که میان آنها حاکم است و تحول شخصیت اصلی به دلیل دلدادگی، از عوامل اصلی جذابیت و ماندگاری شب دهم به شمار می‌رفت.
فتحی در «شب دهم» با وجود قواعد و قوانین آن سال‌ها در تلویزیون راهی یافت تا به نمایش عشق زمینی بپردازد؛ عشقی که در قالب تحولی دراماتیک، در بستری مذهبی اتفاق می‌افتد و رفته‌رفته ابعاد عرفانی به خود می‌‌گیرد. از این‌ رو، «شب دهم» هم بیننده عام را راضی نگه داشت و هم توجه منتقدان را به سمت نویسنده و کارگردانی جلب ‎کرد که توانایی لازم برای روایت داستانی درگیر‌کننده با پس‎‌زمینه‌‎ تاریخی - مذهبی را دارد. به اینها اضافه کنید موسیقی گوش نواز فردین خلعتبری و ترانه پایانی سریال را که توسط علیرضا قربانی اجرا می‌شد و هنوز که هنوز است، شنیدنی‌ است.
«روشن‌تر از خاموشی» نخستین سریال پس از شاهکار «شب دهم» بود که چندان مورد اقبال واقع نشد. علت اصلی آن نیز در کنار توقعات و انتظارات بسیار بالای مخاطبان از سازنده «شب دهم» این بود که زندگی ملاصدرای شیرازی به‌ عنوان فیلسوف جذابیت چندانی برای بیننده تلویزیونی نداشت. فتحی کوشید با افزودن ماجراهای زندگی شاه‌عباس صفوی به داستان، بخشی از یکنواختی پرداختن به زندگی اندیشمندی با زندگی بدون فراز و فرود را پوشش دهد اما در عمل باعث دوپارگی سریال شد. نکته عجیب «روشن‌تر از خاموشی» استفاده از لهجه‌های مختلف برای شخصیت‌ها بود که با وجود شیرین بودن، به پیچیدگی روایی کار افزود، بویژه وقتی قرار بود ملاصدرا نظریه «حرکت جوهری» را با لهجه‌ شیرازی توضیح دهد! اما «مدار صفر درجه» را باید اثر بلندپروازانه فتحی برای به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر ایران نامید؛ مجموعه‌ای که هیچ‌گاه با جزئیات به آن پرداخته نشده بود. «مدار صفر درجه» از طریق پرداختن به زندگی جوانی ایرانی با بازی سید شهاب حسینی به درون یکی از پیچیده‌ترین مسائل تاریخ یعنی شکل‌گیری صهیونیسم و رابطه آن با نازیسم می‌رود و تفسیری تازه از آن ارائه می‌دهد. با این تفاوت که نسبت به «روشن‌تر از خاموشی»، فتحی در «مدار صفر درجه» داستان را فدای محتوا نمی‌کند و تحولات سیاسی را در بستری عاشقانه و جنایی پیش می‌برد. فیلمبرداری در لوکیشن‌های تاریخی خارج از کشور، استفاده از بازیگران بین‌المللی و موسیقی زیبای سریال، همگی باعث شد «مدار صفر درجه» به سریالی محبوب تبدیل شود.
پس از ۳ سریال تاریخی، فتحی با «میوه‌ ممنوعه» بازگشتی موفقیت‌آمیز به سریال‌های درام خانوادگی داشت. پخش شدن سریال به شکل پیوسته در ماه رمضان، داستان ملتهب عشق یک پیرمرد به دختری جوان و زیبا، دیالوگ‌های هوشمندانه علیرضا نادری، بازی خیره‌کننده علی نصیریان و استفاده از صدای احسان خواجه‌امیری، مجموعه عواملی بود که باعث شد «میوه‌ ممنوعه» به یک پدیده تبدیل شود. «میوه‌ ممنوعه» اقتباسی به‌ روز شده از شاه لیر و شیخ صنعان ارائه می‌داد اما با حفظ کردن فاصله خود با منابع اقتباسی، موفق شد تصویری قابل ‌باور از جامعه و مناسبات پیچیده حاصل از تحولات اقتصادی - سیاسی میانه دهه 80 به بیننده عرضه ‌‎کند.
از اواخر دهه 80 روند رو به صعود حسن فتحی حرکتی نزولی به خود گرفت. او با مجموعه «اشک‌ها و لبخندها» تلاشی ناموفق برای تولید سریالی طنز داشت. خط داستانی کم‌مایه، انتخاب اشتباه بازیگران و کش دادن موقعیت داستانی باعث شد «اشک‌ها و لبخندها» نه محبوبیتی کسب کند و نه در یادها بماند. «در مسیر زاینده‌رود» با توجه به خط داستانی و موضوع ملتهبش باز هم در رضایت مخاطبان وضعیتی بهتر از «اشک‌ها و لبخندها» پیدا نکرد و تنها خروجی‌اش، شکل‌گیری این نگاه بود که حسن فتحی به پایان راه رسیده است و این گمانه با ساخت سریال «زمانه» بیش از پیش تقویت شد تا اینکه نخستین سریال شبکه نمایش خانگی فتحی یعنی «شهرزاد» با سرمایه‌گذاری پرحرف و حدیثش، با بازگشت این فیلمساز به درام عاشقانه، دوباره نام فتحی را بر زبان‌ها انداخت؛ سریالی که به ‌رغم رضایت بینندگان از فصل اول، با ساخت  فصل‌های بعد روند سریال‌سازی فتحی را ضعیف‌تر از همیشه نشان داد. وضعیت «جیران» سریال بعدی فتحی هم دست کمی از «شهرزاد» نداشت و عملا آنچنان که این فیلمساز را در دهه‌های 70 و 80 پرمخاطب کرده بود، دستاوردی نداشت.
پس از نزدیک به ۳ دهه سریال‌سازی پیوسته، حالا فتحی به ساخت فیلم سینمایی روآورده است؛ فیلمی که از همان روزهای آغازین دچار حاشیه شد. فتحی در کارنامه خود تجربه ساخت  4 فیلم سینمایی را دارد، فیلم‌هایی که هیچکدام‌شان نه در جشنواره فیلم فجر و نه در اکران عمومی از استقبال خاصی برخوردار نبوده‌اند و حال نوبت به پنجمین اثر سینمایی‌اش رسیده است. شهریور 98 خبر تولید یک اثر سینمایی با نگاهی به زندگی شمس و مولانا توسط فتحی در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت که در این میان حضور همایون شجریان و سهراب پورناظری نوید ساخت یک فیلم مهم در پرونده کاری فتحی می‌داد اما در یک اتفاق عجیب کمتر از ۳ ماه از اعلام خبر حضور شجریان، در حالی که گروه همچنان در مرحله پیش‌تولید بودند اعلام شد فیلمبرداری این اثر سینمایی رو به پایان است و احتمالا سال 99 به صورت بین‌المللی اکران شود اما چندی بعد یعنی اواخر تابستان ۹۹ برخی عوامل سریال از بدقولی سازندگان اثر خبر دادند و مهر 99 سهراب پورناظری، سازنده موسیقی این فیلم از نیمه‌کاره ماندن فیلم حسن فتحی خبر داد و اعلام کرد این فیلم رها شده و به مرحله پایانی نرسیده است.
عجیب‌تر آنکه چند روز پس از مصاحبه پورناظری، روابط عمومی سرمایه‌گذار ترک  ویدئویی تازه از سکانس‌های «‌مست عشق‌» منتشر کرد و اعلام شد تدوین نهایی فیلم به پایان رسیده و آذرماه همان سال در هفته جهانی مولانا این فیلم پخش جهانی خواهد شد. از همان مهر 99 صحبت‌های متناقض عوامل ۲ طرف به رسانه‌ها کشیده شد و ابهامات را روز به روز بیشتر کرد تا اینکه شهریور 1400 خبر توافق ۲ طرف منتشر شد.
مهران برومند، تهیه‌کننده ایرانی این فیلم با اعلام توافق ۲ طرف گفت: «اختلاف‌نظری که درباره میزان سهم مالکیت فیلم سینمایی مست عشق میان تهیه‌کنندگان ایرانی و ترک بروز کرده و موجب توقف ادامه‌ تولید و آماده‌سازی و اکران فیلم شده بود، با کمک‌های ارزشمند وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و سرکنسولگری ایران در استانبول حل‌وفصل شد. بنابراین با انتقال صددرصد مالکیت فیلم به طرف ایرانی، تمام راش‌های «مست عشق» به تهیه‌کننده ایرانی تحویل شده و بزودی فیلمبرداری بخش‌های باقیمانده آغاز می‌شود و مراحل فنی آماده‌سازی فیلم پیگیری خواهد شد و مست عشق تا پایان سال آماده نمایش خواهد بود». وعده‌ای که با تاخیر ۲ سال و نیمه از چهارشنبه این هفته رنگ واقعیت به خود می‌گیرد و قرار است این فیلم در دور جدید اکران فیلم‌های سینمایی، پس از کش‌وقوس‌های فراوان بالاخره روی پرده برود؛ فیلمی که فارغ از تمام مباحث و حواشی ۳ سال گذشته آنچنان که بیان شد نمی‌توان از آن انتظارات بالایی داشت، چون تجربه ثابت کرده است حسن فتحی بیش از آنکه یک سینماگر و سینمایی‌ساز باشد، یک سریال‌ساز موفق آن هم در برهه‌ای خاص بوده است، هرچند با همه این اوصاف باید منتظر ماند و دید پنجمین فیلم سینمایی فتحی آیا می‌تواند به نقطه عطفی در کارنامه هنری بویژه سینمایی‌اش تبدیل شود یا خیر؟

Page Generated in 0/0065 sec