محمد محمدی: مجموعه مستند «سلاح ایرانی» را باید جزو معدود مستندهایی دانست که به بررسی توانمندیهای نظامی و دفاعی نیروهای مسلح ایران از ابتدای انقلاب تاکنون پرداخته است. این مجموعه مستند که 2 سال پیش به کارگردانی داوود مرادیان تولید و چند بار در مناسبتهای مختلف از رسانه ملی پخش شده، با نگاهی هنرمندانه توانمندیهای دفاعی و نظامی کشور را به تصویر کشیده است.
یکی از دلایل استقبال مخاطبان از این مجموعه غنا و عمق تحقیق، پژوهش و تسلط گروه تولید نسبت به این توانمندیها بود تا در کنار یک کارگردان نامآشنا و سرشناس در حوزه مستندسازی، در نهایت مجموعهای تولید شود که در کنار بیان متخصصانه در حوزه نظامی کشور برای عموم مردم نیز قابل درک و اصطلاحاً همهفهم باشد و از سویی شاهد اضافه شدن یک مجموعه مستند درخشان و کمنظیر به سینمای مستند ایران، پیرامون تولیدات و پیشرفتهای نظامی کشور باشیم.
ساخت و تولید این دست مستندها جزو الزامات مهم و مؤثر در بیان توانمندیهای نیروهای نظامی کشور است اما متأسفانه به دلایلی از جمله عدم اشراف کامل و نبود اهتمام ویژه دستگاهها و نهادهای فرهنگی کشور برای خلق چنین آثار ماندگاری، سبد سینمای مستند در این حوزه تقریبا خالی است.
با توجه به رونمایی از بخش کوچکی از تجهیزات و تولیدات نظامی کشور به شکل عملیاتی که شامگاه شنبه 26 فروردین در عملیات «وعده صادق» مورد استفاده قرار گرفت، با داوود مرادیان، کارگردان، تهیهکننده و پژوهشگر این مجموعه مستند به گفتوگو نشستیم.
***
* آقای مرادیان ابتدا با توجه به شناختتان نسبت به تجهیزات و توانمندیهای نظامی کشور و همچنین اشراف جنابعالی در حوزه رسانه لطفا نظرتان را پیرامون فضاسازیهای رسانهای درباره عملیات «وعده صادق» بفرمایید.
درباره این عملیات 3 نکته را باید مد نظر قرار داد؛ نخست اینکه اتفاقی که بامداد یکشنبه رخ داد، بیشتر جنبه عملیات روانی و رسانهای داشت. به عنوان نمونه ما در زدن عینالاسد از لحاظ عملیات روانی چندان موفق نبودیم تا جایی که حتی بیانیه منتشر شده حاوی غلطهای املایی و انشایی بود و در نهایت ما در عملیات رسانهای بسیار عقب ماندیم اما به نظرم این عملیات استثنایی رخ داد و در کل تاریخ نظامی مدرن بعد از جنگ دوم جهانی بسیار بینظیر بود. شما پهپادهایی را میدیدید که در ارتفاع پایین به پرواز در آمده بودند، در حالی که اگر ما قصد اقدام نظامی علیه پدافند رژیم اشغالگر را داشتیم، میتوانستیم از سایر مکانهای خارج از کشور در ارتفاع بالا اقدام کنیم. حتی شما حرکت پهپادها را در بالای سر حرم اباعبدالله مشاهد کردید که همه اینها جنبه عملیات رسانهای داشت. این پهپادها ساعت 1:20 بامداد به اراضی اشغالی رسید و در واقع این پهپادها رفتند کار رسانهای کنند و من این پهپادها را پهپادهای جنگ رسانهای میدانم. نکته دوم اینکه به هیچ عنوان از اصل غافلگیری در این عملیات استفاده نشد و از صبح مشخص بود شب عملیات انجام میشود و از لحاظ رسانهای هیمنه رژیم غاصب شکسته شد. درباره هیمنهای سخن میگوییم که مانند یک پادگان فوق نظامی است؛ پادگانی که مردمش برای یک خرید ساده با سلاح میروند. حتی فیلمهای منتشر شده از گوشی موبایل اعراب حاشیه کرانه باختری نشان میدهد 60 درصد موشکهای به زمین نشسته است. نکته سوم اینکه ایران یک پهنه بزرگ و وسیع است و رژیم اشغالگر یک پهنه باریک دارد که پدافند کردن برای جایی که یک باریکه است کار بسیار سادهای است و با این وجود موشکهای ما به زمین نشسته است، بنابراین عملیات انجام شده یک اتفاق ویژه است و فرو ریختن هیمنه، هرگز ترمیم نمیشود.
* به موضوع اصلی گفتوگو بازگردیم؛ لطفاً کمی درباره چرایی و علت تولید مستند سلاح ایرانی بفرمایید.
یکی از دلایل مهم فرآیند تولید چنین مجموعهای، ابتدا دغدغه خودم پیرامون عدم تولید مستند با محوریت توانمندیهای شکل گرفته در حوزه نظامی کشور بود، البته این به معنای آن نیست که هیچ مستندی درباره حوزه نظامی و دفاعی کشور تولید نشده باشد اما هر آنچه تولید شده و تولید میشود، پروپاگانداست؛ یعنی مخاطب به عنوان مثال فقط با یک موشک روبهرو میشود. درباره اهمیت و ساخت آن چیزی نمیداند. چنین آثاری هیچ اطلاعاتی به مخاطب نمیدهد، چون اطلاعاتی ندارد که منتقل کند اما این مجموعه میخواهد خیلی داستانی و علمی به مخاطب بگوید مثلاً موشک ضد کشتی چیست و تاریخچه آن چیست و چه زمانی وارد ایران شده و چه زمانی این صنعت بومیسازی شده است؛ یعنی روایت آن به گونهای است که برای مخاطب عام جذاب، دیدنی و شنیدنی باشد. از همین رو حدود 2 سال برای تحقیق و پژوهش زمان صرف شد تا در نهایت برای ساخت مجموعه «سلاح ایرانی» آماده شدیم.
* «سلاح ایرانی» در قالب مجموعه مستند چند قسمتی تولید شده است که در هر قسمت آن به یکی از توانمندیها نظامی پرداخته شده است که چنین موضوعی صرفاً کار را برای گروه تولید و کارگردان اثر سخت میکند، چرا این سختی را متحمل شدید در حالی میتوانستید یک مستند تکقسمتی تولید کنید؟
هر قسمت از این مجموعه بهطور مجزاست. نکته مهم این است که شاید شما به عنوان فیلمساز تصویری از یک شناور به مخاطب نشان بدهید و درباره آن پروپاگاندا کنید. از طرفی اطلاعات هم ندهید که اصلاً شناور چیست و چگونه آسیب میبیند و چطور آسیب میزند و قابلیتهای جمهوری اسلامی چیست و دلیل اینکه به سمت شناورهای کوچک اما بشدت مهلک رفته، چیست. چرا نیروی دریایی آمریکا بعد از حضور نیروی دریایی سپاه در خلیج فارس استراتژی ۱۰۰ سالهاش را تغییر داد و هزینههای بسیاری صرف میکنند تا این شناورها را مهار کنند؟ این از چه نشأت گرفته است. همه این موارد را در این مستند به مخاطب ارائه کردهایم و به هیچ عنوان در توانایی ایران اغراق هم نکردهایم اما آنچه مهم بود بیان درست این توانمندیها بود. میتوانستیم کار خودمان را ساده کنیم و تیتروار به آنها بپردازیم اما با تحقیقات و پژوهشهایی که حاصل یک تیم چند نفره طی مدت 2 سال بود، بسیار حیف بود این جذابیتها به مردم نشان داده نمیشد. از طرفی هدف ما بیان جزئیات برای تبیین و روشنگری پیرامون دستاوردهای نیروهای نظامی بود که با توجه به چندین قسمت شدن هم باز بسیاری از بخشها دیده نشد.
* یعنی آنطور که میفرمایید «سلاح ایرانی» این امکان را دارد که در فصلهای بعد نیز تولید شود؟
بله؛ قطعاً! اما تولید فصلهای بعدی به همکاری نیروهای مسلح بستگی دارد. اگر آنها احساس نیاز کنند، آمادگی لازم را برای ساخت فصلهای بعد داریم. نکته مهم دیگر این است که آنچه ما در این مستند نشان میدهیم، بدون اغراق فناوری ۱۵ سال گذشته نیروهای مسلح ایران است؛ بنابراین اگر قرار باشد کشوری همه داشتههایش را رو کند، چیز دیگری باید تعریف کرد. کشورهای دیگر هم جز آمریکا تسلیحات روز خود را نشان نمیدهند اما آمریکا تسلیحات نداشتهاش را هم نشان میدهد. شما بعضاً در آمریکا رونمایی از تسلیحاتی را میبینید که هنوز عملیاتی نشده است. با این حال کشورهای دیگر ترجیح میدهند تسلیحات استراتژیک خود را در صندوقخانه نگه دارند، چون تسلیحاتشان برای دفاع کردن است. به همین دلیل اغلب مستندهایی که در این زمینه میسازیم، توان و فناوری ۱۵ ـ ۱۰ سال پیش است.