گروه فرهنگ و هنر: مجریان را باید از ارکان اصلی موفقیت برنامههای تلویزیونی دانست. مجریان سرشناس از چنان محبوبیتی برخوردارند که حضورشان باعث توجه طیف زیادی از مخاطبان نسبت به برنامهها میشود. چهرههایی مثل اپرا وینفری، الن دیجنرس و استیو هاروی، شهرت و محبوبیتی همپای ستارههای سینما دارند تا جایی که زندگی شخصیشان هم زیر ذرهبین است.
اما در تلویزیون ما وضعیت کمی متفاوت است و کیفیت مجریان در تلویزیون طی ۴ دهه گذشته از فراز و فرودهای بسیاری برخوردار بوده است؛ از دهههای 70 و 80 که به نوعی دوران طلایی حضور مجریان در برنامههای سیما نامیده میشود گرفته تا الان که وضعیت به معنای واقعی به برهوتی از مجریان باکیفیت و متخصص تبدیل شده است.
دهه 70 برای صداوسیما همراه با انقلابی در برنامهسازی و مملو از برنامههای مختلف و تازه آغاز شد. برنامههای مختلفی چون صبح بخیر ایران، خانواده و برنامههای نوروزی چون نورز 75 و بسیاری دیگر به همراه آیتمهای مختلف و مجریان متعدد ساخته شد و دقیقا از همین دوران موجی از علاقهمندان پدید آمد که به طرق مختلف راهی ساختمان جامجم میشدند تا در آزمونهای ورودی و مصاحبههای فنی حضور یافته و در صورت قبولی، در کلاسهای آموزشی شرکت کنند؛ کلاسهای فشرده همراه با اساتید باسابقه و بادانش که خروجیاش شکلگیری نسلی طلایی از مجریان بود که امروز بسیاری از آنها یا در مقام پیشکسوت قرار گرفتهاند یا به هر دلیلی از جمله بازنشستگی و سایر مسائل با صداوسیما همکاری ندارند. اما آنچه مهم است، برای نسلی از مخاطبان و مردم، مجریان و برنامههای سیما در آن سالها ماندگار شدند که بدون شک یکی از ارکان مهم ماندگاری حضور همان مجریان باکیفیت و بادانش بود: مجریانی که در استخدام صداوسیما بودند و با گذراندن دورههای مختلف از گویندگی اعلام برنامه و آیتمهای کوتاه کار خود را آغاز میکردند و در نهایت به اجراهای زنده در برنامهها میرسیدند و از همین رو قدر جایگاهی را که به آن رسیده بودند به درستی درک میکردند. اما با گذر زمان و هر چه از آن سالها فاصله گرفتیم، وضعیت رو به وخامت رفت، تولید برنامههای کمکیفیت یا بهتر بگوییم بیکیفیت و کپیشده از آن سوی آبها از یک طرف و ظهور و بروز افرادی در قامت اجرا بدون هیچ دانش و سابقه باعث شد امروز پس از ۳ دهه شاهد افرادی باشیم که حتی با الفبای اجرا هم آشنایی ندارند تا جایی که روز گذشته مجری جوان یک برنامه زنده حتی از روی نوشته هم نتوانست نام کامل شاعر بلندآوازه کشور سعدی شیرازی را بخواند. مجری پس از این اشتباه فاحش، به مدت چند دقیقه برای مخاطبان چنان از فضائل و سوابق این شاعر سخن گفت که گویی عمری را برای تحقیق و پژوهش پیرامون آن گذرانده است و این در حالی است که در همان دهه 70 شاهد برنامههای زندهای چون صبح بخیر ایران بودیم که در یکی از آیتمهای جذاب آن اقبال واحدی به عنوان مجری در یکی از استانها به میان مردم میرفت و به صورت زنده به اجرا یا حتی برگزاری مسابقه میپرداخت بدون هیچ مشکلی. یا حتی برنامه مسابقه محله که مسعود روشنپژوه با حضور در مدارس و محلات بدون هیچ سناریو و برنامه از پیش تعیین شده به اجرای مسابقه میپرداخت؛ برنامههایی که بسیار جذاب و پرمخاطب شدند و پس از ۳ دهه با وجود برنامههای متعدد و مختلف، هنوز هیچ برنامهای نتوانسته است جای آنها را بگیرد و صد البته که یکی از دلایل ماندگاری آن برنامهها حضور مجریان باتجربه و با دانشی بود که پله پله به آن جایگاه رسیده بودند.
اما بدتر از وضعیت سیما وضعیت شبکه نمایش خانگی است که طی چند وقت اخیر دست به تولید برنامههایی چون «تاکشو» زدهاند؛ برنامههایی با حضور برخی کمدینهای استیجی و بازیگران سینما در قامت مجری که وضعیت بسیار اسفباری را در این حوزه رقم زده است. مسؤولیت نظارت بر شبکه نمایش خانگی مطابق قانون به ساترا و صداوسیما رسیده است، در حالی که باید گفت مجموعهای که توان معرفی مجری قابل قبول در برنامههای خود را ندارد، چگونه میتواند در مجموعهای دیگر بر این کار نظارت کند!.
البته این نکته نیز نباید مغفول بماند که نقد وارده، تمام مجریان را دربرنمیگیرد و همچنان مجریان بادانش و متخصص در برنامههای رسانه ملی پیدا میشوند ولی با مروری به سوابق همین مجریان توانمند میتوان به سادگی دید که حضورشان پله پله و با کسب دانش و علم اجرا بوده است اما به هر شکل آنچه مشخص است اینکه به نسبت برنامههای مختلف، اغلب مجریان متاسفانه بیکیفیت و کمتوان هستند. به همین منظور مروری کوتاه داشتهایم به کارنامه مجریان باسابقه و پرمخاطب این روزهای رسانه ملی که البته بدیهی است این تعداد از میان انبوهی از افراد انتخاب شدهاند که باز هم در مقایسه با حجم شبکهها و برنامه تولیدی بسیار ناچیز و به نوعی نامطلوب به شمار میرود.
هرمز شجاعیمهر را باید یکی از همان مجریانی دانست که شروع کارش از دهه 70 با برنامه خانواده بود؛ برنامهای که آن سالها ظهرها از شبکه اول میهمان خانهها بود. صدا و چهره این مجری اکنون برای چند نسل از مخاطبان به یکی از ماندگارترینها بدل شده است. البته شجاعیمهر ابتدا در برنامه محبوب «ساعت خوش» به شهرت رسید و مدتی بعد نامش به ســیمای خانواده گره خورد. شجاعیمهر از مجریان مؤدب است که هیچگاه نخواست برای دیده شدن رفتار عجیبی پیش گیرد و ســخنی خــارج از چارچوب به زبان آورد. علاوه بر این، صمیمی بودن با میهمانها و مخاطبان جزو ویژگیهای مثبت او است. خودکاری که شجاعیمهر همیشه در دست دارد، تبدیل به شناسنامه ظاهری او شده! در کنار این امضا سبک ثابتش در اجرا بیش از 3 دهه او را به یکی از مجریان خاص و منحصر به فرد بدل کرده است. درباره این موضوع خودش چند ســال پیش در مصاحبهای گفته بود: خیلیها به من گفتند 3 دهه است این برنامه را اجرا میکنی، چرا سبک اجرایت را عوض نمیکنی. یک سوال از شما دارم، من میتوانم از شما خواهش کنم رفتارتان را با پدرتان عوض کنید، قطعا جواب شــما خیر است. چون رفتار شما تعریفی خاص را در خانوادهتان دنبال خواهد کرد که توأم با احترام و ادب است.
در کنار شجاعیمهر باید از گیتی خامنه نام برد. او نیز سابقه اجراهایش به بیش از 3 دهه میرسد. خاطراتی که گیتی خامنه برای کودکان دهه 60 ســاخت، هرگز از ذهن این نسل بیرون نمیرود. او پس از سالها اجرا، جلای وطــن کرد و در بازگشت اجرای برنامههای مختلفی را برعهده گرفت و از چندی پیش به برنامه لالایی رسیده است. گیتی خامنه سابقه زیادی در اجــرا دارد و این بار هم از پــس ماموریت خود بخوبی برآمده اســت. او ســعی میکند آرام و به دور از هیجان صحبت کنــد و همین، ویژگی خــاص اجرای او محسوب میشود. لالایی میخواهد به زنان از منظری متفاوت بپردازد و به همین خاطر ســراغ مادران فعال در خانه و اجتماع میرود. ایده ارزشــمند است و اگر اجرایی بهتر داشت، نتیجهای تاثیرگذارتر حاصل میشد. رفتار و گفتار خامنه در همنشــینی با مادران به گونهای است که میهمانها احساس راحتی میکنند و این حس به بیننده هم منتقل میشود. این شیوه اجرا حاصل سالها تجربه او است. محبوبیت گیتی خامنه بر کسی پوشیده نیست اما طبیعی است نسل جدید نیازی متفاوت دارند و جنس دیگری از اجرا را میپســندند. این نکته را خود خامنه هم میداند و به همین خاطر است که به جای اجرای برنامههای کودکانه، برنامههایی از نوع لالایی را انتخاب کرده است. برنامه «نیمرخ» از جمله برنامههایی بود که در دهه 60 مورد استقبال مخاطبان نوجوان آن سالها قرار گرفت؛ برنامهای که ستاره آن کسی نبود جز حسین رفیعی؛ هنرمندی که از نقاشی به بازیگری و با برنامه «نیمرخ» به اجرا رسید اما هرگز از بازیگری دور نماند و در کنار اجرا به فعالیتهای هنری چون بازیگری و نقاشی نیز ادامه داد کما اینکه تا همین چند وقت پیش نیز به عنوان مجری در برنامه «پنج ستاره» از شبکه 5 میهمان خانهها بود و عصرها نیز با سریال «آزادی مشروط» به عنوان بازیگر حضور داشت. در کنار مجریان پیشکسوت مجریان جوان نیز به منصه ظهور رسیدند.
حامد سلطانی، رسالت بوذری و نجمالدین شریعتی از جمله مجریانی هستند که در این برهوت اجرا میتوانند جزو بهترین مجریان این روزهای رسانه ملی لقب بگیرند اما همان طور که پیشتر به آن اشاره شد، این تعداد انگشتشمار مجریان با کیفیت در مقایسه با برنامههای متعدد شبکههای مختلف بسیار اندک و ناچیز است.
در پایان آنچه بسیار مهم است، اهتمام ویژه سازمان صداوسیما به عنوان متولی برنامهسازی به تربیت و کشف استعدادهای جوان برای اجرا در برنامههاست که میتوان امیدوار شد باز هم شاهد دوران طلایی اجرا در سیما باشیم.