عبدالله دارابی: هر ۲ تقابل استقلال و شمسآذر قزوین در لیگ، جذاب و دیدنی از کار درآمد. قزوینیها در هر ۲ بازی ۲ گل به استقلال زدند و چه بسا اگر در بازی برگشت زودتر به خود میآمدند میتوانستند چون بازی رفت، از صدرنشین لیگ امتیاز هم بگیرند ولی به رغم باخت، شوکی جدی به نکونام و شاگردانش وارد کردند؛ آن هم در دقایق پایانی بازی و در ورزشگاه آزادی، جلوی چشم هواداران حریف و در حالی که با ۳ گل عقب بودند! شاید حالا دقیقی و مدیران باشگاه و قطعا هواداران قزوینی، افسوس فروش بازیکنانشان در نیمفصل را بیش از پیش بخورند!
شاید روند این بازی به نوعی جواب منتقدان نکونام هم بود که چرا تیمش پس از یک گل به فاز دفاعی میرود؟ او تیمش را بهتر میشناسد و لابد زودتر از اینها دریافته است که برخی بازیکنانش در صورت رسیدن به گلهای متوالی، اینچنین بیخیال بازی را سپری میکنند و چنین عقوبت خطرناکی در کمین تیمش نشسته است! اما روی دیگر ماجرا این است که چرا تیمی که میتواند در غیاب چندین مهره اصلیاش، چنین هجومی و زیبا بازی کند و با اختلاف ۳ گل آن هم از تیمی پرانگیزه و پرتلاش پیش بیفتد، در سایر بازیها اینچنین بازی نمیکند؟ و چرای مهم دیگر اینکه: به چه علت بازیکنانش با آن تجربه و جایگاه جدول تیمی و حساسیت بازیها، مسابقه را اینگونه وا میدهند؟ مروری بر بازه زمانی گلهای خورده استقلال در این بازی بیندازید؛ آنها در دقایق ۸۳ و ۸4 بازی گل خوردند، در حالی که بیشتر بازیکنانشان در زمین خودی و به اصطلاح در فاز دفاعی بودند ولی نه اثری از پرسینگ درست بود و نه یارگیری موثر! گل دوم شمسآذر در پی ۴ پاس متوالی قزوینیها در زمین حریف، صاحب توپ شدن فخریان پشت محوطه جریمه استقلال، چرخش بدون دردسر وی و شوتی که در محاصره ۴ مدافع (۲ نفر مقابل وی و ۲ نفر پشت سرش) به گل به تبدیل شد، به دست آمد! از ابتدای حرکت تیمی منتج به این گل، با اینکه استقلالیها تعدد نفرات در زمین خود داشتند ولی اثری از پرس و یارگیری درست از سوی آنها دیده نشد، حال آنکه در ظاهر با بازیکن صاحب توپ و دریافتکننده یارگیری کرده بودند! روی گل امامعلی نیز همین عدم پرس و یارگیری مشهود بود، در حالی که در دقایق ۶۳ و ۶۴ شمسآذریها ۲ ارسال خطرناک از کنارهها داشتند که همین ضعف استقلالیها مشاهده شد، منتها اولی شوتی سرکش بود که از روی سر مهاجمان قزوینی به بیرون رفت و دومی را دروازهبان در میان اهمالکاری روزبه و سلیمی، دفع کرد. در ثانیههای آخر بازی نیز بازیکن شمسآذر از پشت هجده قدم آبیپوشان و فضایی آزاد، شوتزنی کرد که در آغوش حسینی جای گرفت.
استقلال پس از گل سوم میتوانست روی ضدحملاتش باز هم دروازه حریف را تهدید کند اما تکرویهای بیجا و پاسهای اشتباه مانع از آن شد که بیخیالی و غرور بازیکنان و در برخی، افت بدنی را گوشزد میکرد.
اینگونه بازی کردن تیم دقیقی را باید ستود؛ تیمی که با جمعی از بازیکنان بدون اسم و رسم ولی خودباور و پرتلاش، حتی در برابر بزرگان نیز پا پس نمیکشد و هراسی از نام و آوازهشان ندارد و همواره فوتبالی چشمنواز ارائه میدهد.
نکونام نیز باید از این بازی، تلنگر و هشدار جدی را دریافت کرده باشد و فکری برای آن بکند تا یقهگیر تیمش در کورس قهرمانی نشود ولی افسوس دارد که استقلال با توجه به دقایق پایانی بازی با شمسآذر قید فوتبال هجومی را بزند!