گروه سیاسی: این روزها کشمکشها پیرامون طرح «نور» پلیس داغ شده است. 25 فروردین سال جاری سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد: «طرح پلیس برای برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی در حوزه حجاب از امروز آغاز شده است. در اجرای طرح نور، افرادی که به هشدارهای قبلی پلیس توجه نکردهاند، از امروز به صورت ویژه در سطح شهر مورد تذکر قرار میگیرند و اقدام قانونی درباره آنان انجام میشود. رعایت حجاب قانون است و سرپیچی از قانون جرم است. کسی که قانون را رعایت نمیکند، مرتکب جرم شده است. کشف حجاب مساوی با قانونشکنی است و پلیس بر اساس قانون با قانونشکنان برخورد خواهد کرد. البته امیدوارم شاهد قانونشکنی نباشیم». در واقع پلیس تهران بزرگ بر اساس قوانین پیشین اعلام کرد ناهنجاری اجتماعی در حوزه حجاب «جرم» است. از روز 26 فروردین شاهد بازتاب تصاویر و ویدئوهای مختلفی بودیم که پلیس در قالب طرح نور در حال تذکر حجاب و برخورد با هنجارشکنان است. نخستین رویدادی که در این باره پیش رفت، تلاش رسانههای ضدانقلاب برای نسبت دادن طرح نور پلیس با گشت ارشاد بود. رسانههای ضدانقلاب با پیش گرفتن این خط رسانهای که «گشت ارشاد دوباره به خیابانها بازگشت» تلاش کردند این طرح را با حوادث 1401 گره بزنند و دوباره جامعه را دچار التهاب کنند یا حداقل از طریق این بازخوانی با توسل به تصاویر قدیمی (مانند تصویری که حضور گسترده پلیس در تئاتر شهر منتشر شد و به امروز نسبت داده شد) افکار عمومی جامعه را هدف حمله قرار دهند.
برای درک رویدادها در حوزه عفاف و حجاب اساسا باید به 2 مساله مهم توجه داشت: نخست جدا از برنامه مغرضان و لجاجت وادادهها، بیحجابی در کدام لایه فکری و باوری افراد در جامعه در حال رخ دادن است؟ یعنی اساسا آن بخش از زنان و دختران ایرانی که در حال کشف حجاب است احساس میکند علیه یک امر دینی موضع گرفته است یا یک رفتار اجتماعی مبتنی بر مد دارد؟ درک این مساله میتواند نوع برخورد ما را بسیار متحول کند. نکته دوم این است که سیاست ما در مقابله با کشف حجاب تاکنون موفق عمل کرده و موجب کاهش بیحجابی در سطح جامعه نسبت به سال 1400 شده است؟
برای فهم این وضع باید گامی به عقب برداشت و فارغ از حوزه حجاب، مساله را بررسی کرد و مجددا به مساله حجاب بازگشت و آن را مورد ارزیابی قرار داد. روزهای آبان 98 را به خاطر داشته باشید، زمانی که قیمت جدید بنزین اعلام نشده بود، همه تحلیلها از افزایش قیمت بنزین بر این پایه بود که بنزین میتواند تاثیرهای جدی بر تورم بگذارد. یعنی اساسا مساله بنزین به صورت اقتصادی تحلیل میشد و نگاهها به این موضوع بررسی شرایط اقتصادی و انتفاع یا اضرار آن برای اقتصاد بود اما پس از تصمیم یکشبه اعلام قیمت بنزین و ابراز بیخبری رئیسجمهور وقت با این عبارت که «خودم هم بیخبر بودم! صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده!» شرایطی در جامعه به وجود آمد که مساله از حالت اقتصادی خارج و به مسالهای اجتماعی و امنیتی تبدیل شد. حال دیگر کسی با بنزین به صورت اقتصادی برخورد نمیکند و برنامهریزیهای دولت باید حتما شرایط اجتماعی را در نظر بگیرد. امروز 5 سال پس از آن روزهای تلخ شاهدیم بخش اعظمی از جامعه نسبت به این موضوع همچنان حساس است و انرژی دستگاه اطلاعرسانی دولت بر این مساله است که گرانی بنزین را تکذیب کند.
حساسیت جامعه به حدی عمیق است که با وجود قانونی بودن افزایش قیمت بنزین، هر سال باید شاهد «تکذیبیههای گاه و بیگاه دستگاه اطلاعرسانی دولت در برابر شایعهها و خبرهای فیک» باشیم. حتی با اینکه شرایط کشور از تولیدکننده بنزین به واردکننده بنزین تغییر کرده، دولت اعلام کرده است فعلا قصدی برای افزایش قیمت بنزین ندارد اما آیا این نشاندهنده این است که دولت باید این عرصه را به حال خود رها کند؟ خیر! دولت با طرحهای مختلف همچون مدیریت کارتهای سوخت، فشار بر خودروسازها برای تولید خودروهای کممصرف، رفتن به سمت خودروی برقی و... در تلاش است این مساله را مدیریت کند. در مواجهه با پدیده بیحجابی ما باید در نظر داشته باشیم که اتفاقات 1401 به چه بهانهای در کشور رخ داد و چه تبعاتی را در پی داشت. یعنی اساسا سیاست ما که منجر به بروز حوادث 1401 شد، موفق بوده است و توانسته با بیحجابی مقابله کند یا زمینه وخیمتر شدن وضعیت را هم فراهم کرده است؟ باید در اینجا اشاره کرد که منظور ما هنجارشکنی به صورت کشف عورت نیست چرا که این مساله برخوردی مشخص و اتفاقا پلیسی نیز دارد، یعنی فردی که رسما بدننمایی میکند باید به عنوان مجرم نزد دستگاه قضایی محاکمه شود.
درباره طرح نور پلیس لازم است به 2 نکته اساسی توجه کرد.
نخست اینکه مساله رعایت حجاب در سطح جامعه و برخورد با هنجارشکنی امری پذیرفته شده، شرعی، قانونی و قطعی است. عرف جامعه ایران حجاب را امری اجتماعی میداند و دستورهای اسلام، حجاب را ارتقا میدهد که این مهم بر لزوم رعایت در جامعه و تشویق و تبلیغ از سوی دستگاههای فرهنگی تاکید دارد. حتی برخی کارشناسها با توجه به نظرسنجیها و پیمایشها به صراحت اعلام کردهاند جامعه ایرانی به لحاظ سابقه فرهنگی خود پذیرای هنجارشکنها نیست و آنها را پس میزند. هر از چندی نیز گزارشهایی پیرامون پذیرش حجاب از سوی جامعه و لزوم رعایت پوشش مناسب در سطح معابر منتشر میشود که گویای این موضوع است. یعنی قاطبه جامعه ایرانی جامعهای عفیف است اما آنجایی محل اختلاف میشود که حجاب را چطور برای خود تعریف میکند. یعنی یک فرد ایرانی «پوشش» را چطور و چه میزان برای خود در نظر میگیرد. باز تاکید میشود منظور از پوشش ستر عورت نیست. این شاید مهمترین مسالهای باشد که دستگاههای فرهنگی باید بدان توجه و اقدام خود را متناسب با آن تنظیم کنند. اینکه در مواجهه با بیحجابی در چه زمانی و کدام نقطه حاضر شد مسالهای مهم است. گاهی گزارشهایی از ایجاد کلونیهای هنجارشکنی در جامعه منتشر میشود، باید پرسید آیا اولویت سیاست مقابله با بیحجابی دور میدان تئاتر شهر است، یا باید آن را در زمان مناسب و مکان مناسب جستوجو کرد؟ (این در صورتی است که بپذیریم این سیاست بازدارندگیهای خود را برای بخشی از جامعه دارد).
اما نکته دیگر این است که چطور باید از حوادث 1401 که امکان ایجاد شکافهای اجتماعی را فراهم میکند، درس گرفت؟ یعنی اساسا چطور باید سراغ مساله حجاب رفت و جامعه را از مواهب آن آگاه کرد. در حالی که لایحه عفاف و حجاب در امر برخورد با ناهنجاریهای اجتماعی و جرم کشف حجاب قانونی نشده است، پلیس بر اساس قوانین موجود اقدام به مقابله با کشف حجاب کرده و تنها مانده است. همواره نیز تاکید میشود که دیگر دستگاهها در پرداخت به موضوع بیحجابی کمکاری کردهاند یا اساسا منفعل هستند. باید به این مساله توجه کرد که رواج بیحجابی در ایران یک برنامه هدفمند است که از سوی دشمن پیگیری میشود. رهبر معظم انقلاب در دیدار مسؤولان نظام تاکید کردند: «مساله حجاب که اکنون تبدیل به یک چالش تحمیلی شده است، پیش از این وجود نداشت و افرادی با برنامهریزی و نقشه کشیدن، آن را به مسالهای تحمیلی تبدیل کردند».
در این شرایط آیا نباید سراغ کسانی رفت که به وظایف خود در این سالها عمل نکردهاند و آنها را وادار به اقدام در حوزه عفاف و حجاب کرد؟ برای نمونه گزارشی چندی پیش منتشر شد که صداوسیما در اغلب سریالها و برنامههای خود هر آنکه تحصیلکرده و اجتماعی و شاغل بوده را با مانتو به تصویر کشیده است و در سوی دیگر هرآنکه گوشهگیر و منزوی و فقیر بوده را با چادر! خب! این مساله که به شرط حیات بیشتر به آن خواهیم پرداخت، ذهنیت منفی در جامعه ایرانی نسبت به مساله پوشش ایجاد کرده است.
طبیعتا پلیس میتواند سراغ همین دستگاهها برود و با دریافت پشتیبانی از قوه قضائیه، نخست دستگاههای مسؤول در این امر را وادار به اقدام کند.
در این رابطه باید توجه کرد زمانی که دشمن با «برنامهریزی و نقشه» اقدام به رفتار در حوزه حجاب کرده است، باید در زمینه مقابله با طراحی دشمن نیز شما برنامهریزی و نقشهای مشخص داشته باشید.