دکتر ابوالفضل اقبالی*: این روزها پس از گذشت 20 ماه از فتنه زن، زندگی، آزادی و غائله کشف حجاب در کشور و با وجود کشوقوسهای فراوان در بدنه حکمرانی کشور پیرامون سازوکارهای مواجهه با این مساله و در واپسین مراحل تصویب لایحه حجاب و تبدیل شدن آن به قانون، فراجا با طرح جدیدی تحت عنوان «طرح نور» مجددا به عرصه مقابله با بیحجابی ورود کرده است. همزمان با آغاز این طرح، موجی از مخالفتها و موافقتها در بدنه کارشناسی و رسانهای کشور پیرامون آن شکل گرفته و گمانهزنیهای مختلفی درباره موفقیت و شکست این طرح در این فضا طرح شده است. صرفنظر از تحلیلهای موجود در این زمینه، به نظر میرسد برای قضاوت دقیقتر درباره ابعاد این طرح لازم است نگاهی کلانتر و جامعنگر به مختصات زمانه و زمینه آن بیندازیم و سپس درباره کارآمدی یا ناکارآمدی آن نتیجهگیری کنیم.
الف - مختصات وضع کنونی حجاب در کشور
شاید اگر ادعا کنیم در سپهر اجتماعی جامعه ایران، مسالهای ذوابعادتر از «حجاب» وجود ندارد، سخن گزافی نیست. روندهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی متعددی وضعیت امروز حجاب را موجب شدهاند، لذا برای فهم و مدیریت این مساله نیز باید به رویکردهای چندوجهی نزدیک شد اما صرفنظر از وجوه متکثر مساله حجاب در ایران، یک گزاره حتمی و خدشهناپذیر درباره آن وجود دارد و آن هم سرعت و گستردگی تبدیل «کشف حجاب» به نماد مبارزه سیاسی با نظام است. بدحجابی در دهه اخیر سویههای جدیدی پیدا کرده و به دلایل متعدد وارد قلمرو سیاست و امنیت شده است. این تغییر قلمرو و معنای بدحجابی بویژه پس از ماجراهای اخیر کشور تشدید هم شده است. این معنای جدید را میتوان تحت عنوان «کشف حجاب سیاسی» توضیح داد. به عبارتی، در وضعیت اکنون ما، کشف حجاب در ماهیت و معنای خود، تفاوتی با شعار دادن در خیابان و شعارنویسی روی دیوار و... ندارد. هر دو کنشی معطوف به نفی نظم سیاسی مستقر هستند. یعنی نفی حجاب به عنوان پرچم و نماد هویتی نظام جمهوری اسلامی که در گفتار مخالفان و اپوزیسیون در خفا و علن تکرار شده است.
ب - جایگاه حجاب در مسائل کلان کشور
عدهای معتقدند حجاب اصلا ارزش این همه هزینهتراشی و مته به خشخاش گذاشتن ندارد و این موضوع به غلط ما را درگیر خودش کرده و توجه ما را از مسائل اساسی کشور منحرف ساخته است، در حالی که مساله حجاب همواره در صدر توجهات مقام معظم رهبری مدظله قرار داشته و این اهمیت در سالهای اخیر بیش از پیش مورد تاکید و عنایت قرار گرفته است. بهطوری که در دیدار نوروزی امسال ایشان با مسؤولان عالی نظام، یکی از 3 مساله اصلی مطرحشده در بیانات ایشان حجاب بود: اقتصاد، منطقه و حجاب. این نشان میدهد در نگاه راهبردی حضرت آقا حجاب اساسا قابل تقلیل به یک حکم فرعی در شرع و رساله عملیه نیست که بخواهیم در نقطه لزوم یا عدم لزوم پرداختن به آن بحث کنیم. در نگاه ایشان حجاب به منزله بنیان و مرکز ثقل حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی و نقطه اعتباربخشی به هویت دینی و فرهنگی جامعه ایران محسوب میشود. جالب اینجاست که دشمنان انقلاب اسلامی نیز به درستی اهمیت حجاب را دریافته و بیشتر تلاش و هزینه را در استحاله فرهنگی جامعه ایران روی این مساله گذاشتهاند. این یعنی اگر تعارف را کنار بگذاریم باید بگوییم حجاب و کشف حجاب لحظه تداوم یا پایان حکمرانی فرهنگی جمهوری اسلامی به شمار میرود.
پ - حجاب و چالش انسجام اجتماعی
برخی بر این عقیده هستند با وجود اهمیت و جایگاه راهبردی مساله حجاب در کشور، باید پذیرفت با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی اکنون جامعه ایران و وجود چالشهای جدی در این زمینهها، جمهوری اسلامی عملا امکان توفیق در پیشبرد سیاستهای فرهنگی خود بویژه در رابطه با حجاب را ندارد، لذا بهتر است موقتا از این مساله عدول و در زمان و شرایط مناسبتری این هدف را پیگیری کند. از جمله مهمترین محورهایی که در بدنه نخبگانی کشور نیز دستمایه مخالفت با سیاستهای حجاب قرار میگیرد، موضوع وحدت و انسجام اجتماعی است. گفته میشود نباید به بهانه حجاب و با اقدامات سلبی به بدنه اجتماعی کشور خلل و آسیب رساند و احیای دوباره قانون حجاب به ضرر وحدت ملی کشور خواهد بود.
باید توجه داشت انسجام اجتماعی لزوما به معنای وحدت و هماهنگی میان مردم نیست بلکه گاهی این انسجام و همبستگی از رهگذر «غیریتسازی» و خلق دیگریهای اصیل برای مردم یک جامعه صورت میگیرد که از قضا این نوع از انسجام و اتحاد در حافظه تاریخی مردم ایران از عمق و وثاقت بیشتری نیز برخوردار بوده است. انسجام اجتماعیای که مردم ایران در دوران بحرانی انقلاب و جنگ تحمیلی در برابر دیگریهای خودشان تجربه کردند مشابهی در هیچ دوره تاریخی نداشته است، لذا گاهی مردم یک جامعه با ادراک از دیگری به مثابه دشمن منسجمتر میشوند. حال این دشمن میتواند اقتصاد کشور و معیشت مردم را هدف گرفته باشد، یا امنیت مرزها را مختل کرده یا هویت ملی و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی کشور را نشانه رفته باشد. مردم ایران در تمام این زمینهها انسجام و همبستگی و همافزایی در مقابل دشمنان خود را تجربه کردهاند. امروز نیز مساله اصلی جامعه ایران در عرصه مدارای گروههای متکثر مردم در کشور نبوده و دوقطبی و تقابل مردم با مردم در موضوعات سیاسی – اجتماعی، واقعیت مسلط و محسوس جامعه ایران نیست، ضمن اینکه اساسا قرار نیست جامعه ایران به هر قیمتی و تحت هر شرایطی با توجیه انسجام و همبستگی مجبور به تحمل وضعیتی ناهمگن از نیروهای اجتماعی معارض با هم باشد و هیچگونه دگردیسی را تجربه نکند. اتفاقا نام این وضعیت هرچه باشد انسجام اجتماعی نیست، لذا در شرایطی که عدهای معدود ذینفوذ و پرمکنت با ستیزهجویی آشکار علیه ارزشهای مسلط و ریشهدار جامعه ایران از جمله حریم خصوصی، نهاد خانواده، یکپارچگی ایران، هویت زن مسلمان و... متعرض زندگی و سرنوشت مردم شدهاند نه تنها گفتار انسجام اجتماعی بهغایت منفعلانه است و باید کنار گذاشته شود، بلکه اتفاقا فرصتی مناسب برای خلق «دیگریهای انسجامبخش» برای مردم و جامعه ایرانی محسوب میشود.
ت - قانون حجاب و روایت رسانهای
برای مدیریت مساله حجاب در کشور، صرفنظر از لزوم همراهی و توامان بودن 2 ساحت اقدامات ایجابی و سلبی، مساله روایت از قانون حجاب برای مردم بسیار مهم است. یعنی فارغ از اینکه نظام اسلامی برای مدیریت مساله حجاب اقدام به فعالیتهای فرهنگی و تربیتی کرده و در کنار آن با شهروندان مکشفه و متخلف مواجهه انتظامی و کیفری انجام میدهد، باید فکری برای مساله «روایت» از قانون نیز بکند. میدانیم که طیف عظیمی از مخالفت مردمی با قانون و الزام حجاب متاثر از رسانه و روایتهای رسانهای است. عموما مخالفت مردم با ورود حاکمیت به مساله حجاب از جنس مناقشات فقهی پیرامون وجوب و الزام یا تحلیلهای کارشناسی درباره پیامدهای فرهنگی - اجتماعی آن نیست، بلکه متاثر از گرههای ذهنی و مشهوراتی است که در رسانهها مصرف میکنند. چیزی شبیه این ادعا که «پوشش من به کسی ربطی نداره»! لذا سرمایهگذاری بر مقوله رسانه و ادراکسازی برای مردم در کنار اقدام قانونی ضرورتی بلاانکار به نظر میرسد. مهم این است که حاکمیت و نخبگان اجتماعی درباره چگونگی روایت قانون برای بدنه جامعه به توافق برسند و روی آن عملیات مشترک تعریف کنند.
ث - طرح نور و مسأله کارآمدی
حال با فرض اینکه مساله حجاب دارای اهمیت راهبردی و جایگاه اولویتدار در نظام مسائل کشور بوده و امکان مدیریت آن نیز قابل تصور است، باید درباره طرح نور از منظر کارآمدی و اثرگذاری در میدان بحث کنیم. آیا اساسا چنین ورودی از سوی فراجا به عرصه خیابان منجر به حل مساله کشف حجاب خواهد شد؟ یا باید به دنبال سازوکارهای موثرتر و بازدارندهتری بود. به نظر میرسد طرح جدید فراجا فاقد چنین کارآمدیای در تحقق اهداف خود است؛ به این دلایل:
1- برساخت رسانهای ناکارآمد: واقعیت این است که سازوکارهای پلیس برای مقابله با بیحجابی که همه مردم آن را تحت عنوان گشت ارشاد میشناسند، واجد تصویری مخدوش و برساخت رسانهای ناکارآمد است و این پیشینه به نوبه خود سهم موثری در ایجاد نارضایتی اجتماعی و عدم همراهی تودههای مردم با اجرای طرح نور خواهد داشت، بویژه در شرایطی که دشمنان ما در فضای رسانه به شدت در حال تخریب این طرح و بازنشر مجدد کلیپها و تصاویر برخوردهای قبلی ماموران پلیس با بانوان در فضای مجازی هستند. فضاسازی رسانهای علیه این طرح به شدت منفی و مانع شکلگیری وفاق جمعی پیرامون آن خواهد بود.
2- ظرفیت محدود: واقعیت این است که ظرفیت میدانی و پلیس امنیت اخلاقی محدودتر از آن است که قادر به ثبت یک تجربه عمومی در زندگی روزمره مبنی بر احیای مجدد قانون حجاب باشد. اکثریت مردم اگر خبر اجرای این طرح را از رسانهها و شبکههای اجتماعی نشنیده باشند، قطعا از اجرای این طرح در سطح شهر خبردار نشدهاند. به عبارت دیگر این قبیل ایدهها قطعا قادر به ایجاد یک اثر بلندمدت و ماندگار در وضعیت بیحجابی نخواهد بود.
3 - هزینهزایی در میدان: در فضای تسلط رسانه و فراگیری شبکههای اجتماعی، کوچکترین درگیری پلیس با شهروندان میتواند بستر یک چالش جدید باشد. بویژه آنکه هنوز بخشی از جامعه نسبت به ماجرای مهسا امینی در شک و تردید و ابهام قرار داشته و آن مساله را با خودش حل نکرده است. با توجه به اینکه کادر پلیس همگی برخوردار از یک سطح از توانمندی و تجربه در این زمینه نیستند، احتمال بروز این چالشها در میدان منتفی نیست.
مدیر اندیشکده زوج *