علی عسگری: هرچند پیرامون امر پوشش و حجاب گفتهاند مسالهای با پایههای فرهنگی است اما بدون شک حجاب یکی از پیچیدهترین و ذوابعادترین مسائل در ایران معاصر است. همین پیچیدگی منجر به آن شده است که دستگاههای مختلفی طی چند دهه گذشته به عنوان متولی امر پوشش به شمار آیند. آنگونه که از مباحث به دست میآید ۳۲ ارگان دارای تکالیفی در زمینه حجاب هستند. از وزارتخانههایی همچون آموزش و پرورش، ارشاد، اطلاعات و کشور تا مجموعههایی همچون شهرداریها، نیروی انتظامی، سازمان تبلیغات، صداوسیما و... همگی در زمینه حجاب دارای مسؤولیت و مأموریت مشخص هستند اما پرسش آن است که چرا بهرغم درگیر کردن دستگاههای متعدد در زمینه حجاب اما باز شاهد این موضوع هستیم که مساله حجاب در کشور ما سامان پیدا نکرده است؟ به باور برخی پوشش امری فرهنگی بوده و ورود نیروی انتظامی در آن دارای هیچ توجیهی نیست. در پاسخ این موضوع باید گفت که مساله حجاب در کشور ما همچون یک مکعب روبیک است که برای حل شدن آن لاجرم نیازمند هماهنگی همه دستگاهها با یکدیگر هستیم. طبق بررسیها ظرفیت قانون، نیروی انتظامی و نهادهایی از این دست برای رفتارسازی در سطح جامعه تنها ۱۵ درصد است. به عبارت دیگر بخش عمدهای از رفتارسازی در نهادهای اجتماعی دیگر همچون رسانه، آموزشوپرورش و... صورت میگیرد. پرسش این است: هنگامی که از میان ۳۲ دستگاه مرتبط با قضیه حجاب که بیشتر آنها صبغه فرهنگی و نرم دارند و عمدتا در ماموریت خود ناکام یا فاقد انگیزه برای عمل هستند، چگونه باید عمل کرد؟ آیا ما به همان اندازه که نیروی انتظامی را برای ورود به مقوله حجاب مورد نقد قرار میدهیم دستگاههای فرهنگی را برای ترک فعل مورد عتاب قرار دادهایم؟ یک سال و نیم از اغتشاشات سال ۱۴۰۱ میگذرد. در این یک سال و نیم که نیروی انتظامی هیچ کنشی در زمینه حجاب نداشته است، چه تحرکی از ناحیه نهادهای فرهنگی مسؤول برای ساماندهی این امر صورت گرفته است؟ به طور قطع ساماندهی مقولههای فرهنگی همچون حجاب مسالهای درازدامن است اما آیا گروههای مذهبی در جامعه ما حتی اراده کار را در میان برخی دستگاههای مسؤول دیدهاند؟ حجاب در حقیقت مسالهای میان مردم و حاکمیت نیست. چیزی که ماجرای حجاب را برای ما بغرنجتر کرده آن است که حجاب مسالهای فرهنگی میان گروههایی از مردم با مردم است. از همین رو ورود جدیتر حاکمیت به موضوعی که هم به نحوی با ریشهها و ارزشهای دینداری مردم گره خورده و هم محل رسوخ و نفوذ دشمن برای تفرقهافکنی و براندازی است ضروری به نظر میرسد. با این توصیف آنچه به نظر درستتر میرسد ورود مرکب حاکمیت به مساله چندبعدی و چندضلعی حجاب است. بیش از 30 سال از طرح مفهوم ناتوی فرهنگی و تهاجم فرهنگی توسط رهبر معظم انقلاب میگذرد. استحاله فرهنگی در کنار فشار اقتصادی، سیاست قطعی دشمن برای براندازی در زمانهای است که به یقین رسیده از نظر نظامی نمیتواند ضربهای به کشور وارد کند. در چنین شرایطی به جای تخطئه نیروی انتظامی در انجام وظایف قانونی خود لازم است دیگر دستگاههای فرهنگی را مورد عتاب قرار داد تا در زمینه ساماندهی حجاب فعال شوند.
سالهاست این شعار مطرح میشود که به جای ورود نظامی و امنیتی به مقوله حجاب، باید به فکر ساماندهی عرصه مد و لباس بود اما پرسش اینجاست که ساماندهی مد و لباس یا همان تولید الگوهای لباس ایرانی - اسلامی چرا تبدیل به رویایی دستنیافتنی شده است؟ آیا ریشه این موضوع به اقتصاد بازار و تلاش برای کسب رضایت تولیدکنندهها برای فروش بیشتر بازنمیگردد؟ مساله ساماندهی فضای مجازی نیز به نوعی تبدیل به دغدغه تمام خانوادههای ایرانی شده است. این موضوع خصوصا پس از همهگیری کرونا و حضور کودکان در فضای مجازی دغدغههای زیادی را برای خانوادههای ایرانی به وجود آورد. حل بخش عمدهای از مساله حجاب در کشور ما نیاز به بازگشت به تصویرسازیهای صورتگرفته در فضای مجازی پیرامون حجاب دارد. فضای مجازی ادراک انسان ایرانی از پوشش، بدن و روابط خود را دچار تحول کرده است. چرا با وجود گذشت سالها از حضور شبکههای اجتماعی در فضای کشور هنوز دستگاههای متولی نتوانستهاند پاسخگوی دغدغههای خانوادههای ایرانی در این زمینه باشند؟ از طرف دیگر فضای مجازی در کشور ما تبدیل به جولانگاه کنشگریهای سازمانیافته به منظور تخریب هویت ایرانی - اسلامی شده است. مواجهه با این تحرکات سازمانیافته به طور قطع نه وظیفه شهروندان؛ که تکلیف دستگاههای مربوط است.
متأسفانه باید گفت برخی بیعملی خود را در پشت جمله «حجاب امری فرهنگی است» پنهان کردهاند. نباید کاری کرد که هر کس از فرهنگی بودن حجاب سخن گفت، مخاطب چنین برداشت کند که به دنبال فریب و پنهان کردن بیعملی خود است. این پرسش که نهادهای فرهنگی در طول چند دهه گذشته چه برنامهای پیرامون حجاب داشتهاند و اگر برنامهای بوده چه نتیجهای به باور آورده و اگر فاقد نتیجه بوده، چرا، به نظر پرسش مهمی است که ابتدا باید نسبت به آن پاسخگو باشیم. مساله آخر که ذکر آن در اینجا ضروری است، پرهیز از امر به معروف طبقاتی یا اعمال قانون طبقاتی است. امروز بسیاری از مالها، مناطق تفریحی لوکس و محلات مرفه شهرها به نحو واضحی از ذیل قوانین جمهوری اسلامی پیرامون عفاف و حجاب خارج شدهاند. به کسانی که معتقدند در قضیه حجاب به واسطه سنخ فرهنگی مساله باید با منطق فرهنگی ظاهر شده و منطق نظامی را کنار گذاشت باید گفت اگر ورود نگاه نظامی به قضیه حجاب میتواند بحران آفرین باشد، ورود منطق اقتصادی بحرانآفرینتر خواهد بود.