واکنش نظامی ضعیف به حمله نظامی 13 آوریل توسط ایران بازدارندگی رژیم صهیونیستی را زیر سؤال برد
خلیل حرب*: عملیات ایرانی «وعده صادق» در روز 13 آوریل،1 زخمهای عمیقی را که اسرائیل در حمله 7 اکتبر حماس متحمل شده بود، دوباره باز کرد. در حالی که عملیات توفان الاقصی حباب امنیتی رژیم اشغالگر را در هسته آن به لرزه درآورد، موشکها و پهپادهای ایرانی تنها ظرف یک شب، اسرائیلیها را حتی برای حفظ ذرهای از موقعیت بازدارندگی معروف خود به دست و پا انداخت. همانطور که ابوعبیده سخنگوی نظامی گردانهای قسام (حماس) در سخنرانی 23 آوریل خود به اختصار تاکید کرد: «پاسخ ایران با توجه به اندازه و ماهیت خود، قواعد جدیدی وضع کرد و محاسبات دشمن را به هم ریخت». این وضعیت جدید منطقه است. حمله رژیم صهیونیستی به اصفهان نیز کاری برای متزلزل ساختن اعتماد ایران از پیش نبرده است. به طور خلاصه، ضدحمله ادعایی اسرائیل این دیدگاه منطقهای را - حداقل در بعد نظامی - مجددا مورد تایید قرار داد که تهران، تلآویو را مات و قوانین تعامل را بازنویسی کرده است. پس از سالها رفتارهای تحریکآمیز و البته برای اولین بار در تاریخ، ایران حمله مستقیمی را علیه رژیم صهیونیستی صورت داد و با اطمینان اظهار کرد تنها بخشی از تواناییهای نظامی خود را به کار گرفته در حالی که بسیاری از این موشکهای «منسوخ» در زرادخانه ایران به سرعت در حال پیمودن سیر تکامل خود هستند. ایران پایگاههای هوایی کلیدی نواتیم و رامون در فلسطین اشغالی را به طور دقیق هدف قرار داد و این به رغم نمایش نورهای خیرهکننده انفجارهای ناشی از رهگیری بود که آسمان را روشن میکرد. خیلیها، سریع قضاوت کردند و این حمله عظیم را به اشتباه نشانه حمله راهبردی گستردهتر از سوی اتحاد جبهههای ائتلاف مقاومت - که معضلی چند جبههای برای تلآویو ایجاد میکند - با هدف ویران کردن اسرائیل در یک ضربه تفسیر کردند.
* سیلی به صورت اشغالگر
در واقع ایران این عملیات را به تنهایی انجام داد که جدیت «سیلی» نواختهشده را بیش از پیش قابل توجه میکند. حمله موشکی آن شب ایران، همچنین محدودیتهای صبر و تغییر راهبردی تهران از احتیاط به تهاجم حسابشده را نشان داد که مداخله ۳ قدرت هستهای غرب و «برگ انجیر عربی» اردن را برای مقابله با این حمله ضروری کرد. ایرانیها از اقدامات نظامی خود با بیانیههایی عمومی حمایت کردند و تصاویری از فرماندهان خود در حال برنامهریزی عملیات به اشتراک گذاشتند. در مقابل پاسخ رژیم صهیونیستی در حادثه اصفهان مبهم و ضعیف بود و تنها اطلاعات پراکندهای به مطبوعات ایالات متحده و فلسطین اشغالی درز کرد که تلاشی ضعیف برای حل و فصل این موضوع داشتند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در مصاحبه با شبکه انبیسی نیوز واکنش رژیم صهیونیستی را به سخره گرفت و ریزپرندههای اسرائیلی را بیاهمیت خواند و آنها را به «اسباببازیهایی که بچههای ما با آن بازی میکنند» تشبیه کرد.
* بازگشت مضحک اسرائیل
ضدحمله نظامی رژیم صهیونیستی در حال حاضر به طور گسترده به عنوان یک اقدام احمقانه تلقی میشود که حتی در داخل سرزمینهای اشغالی توسط چهرههایی مانند وزیر امنیت داخلی «ایتمار بنگویر» که آن را «مضحک» توصیف میکند، مورد تمسخر قرار میگیرد.
تلآویو با وجود زرادخانه نظامی مهیب خود شامل تسلیحات هستهای اعلامنشده و موقعیت تاریخیاش به عنوان یک متحد قابل اعتماد غرب در منطقه، ضعف قابلیت خود در پاسخگویی به تهدیدات معتبر را به شکل گستردهای به خاطر حوادث 13 آوریل [حمله ایران] آشکارشده میبیند.
این ناکارآمدی آنجا برجسته شد که با وجود نمادین بودن اصفهان - محل تاسیسات هستهای نطنز - برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم که از مدتها پیش خود را به عنوان یک سرباز استوار در برابر جاهطلبیهای هستهای ایران معرفی میکرد، واکنش اسرائیل به طور مبهمی منفعل به نظر میرسید.
فقدان پاسخ ملموس رژیم صهیونیستی، انحرافی آشکار از هزلگوییهایی همیشگی نتانیاهو محسوب میشد و تصویری از اسرائیل را به عنوان موجودیتی ناآماده و مردد ترسیم میکرد که به جای مقابله، دنبال عقبنشینی است.
علاوه بر این برنامه هستهای ایران نیز به طور متناقضی به عنوان ابزاری قدرتمند در زرادخانه راهبردی تهران جلوه میکند. هشدار صریح جمهوری اسلامی در مورد بازنگری احتمالی در دکترین هستهای خود در پاسخ به تهدید فزاینده رژیم صهیونیستی، به رغم فتوای (دستور فقهی) رهبر معظم، آیتالله خامنهای علیه سلاحهای اتمی، حاکی از یک موضع پیشرو جدید است.
* آیا بازدارندگی اسرائیل مرده است؟
حادثه اصفهان نتوانست موقعیت بازدارندگی اسرائیل را که پس از توفان الاقصی در حال فرسایش بوده و با عملیات حزبالله در شمال[فلسطین اشغالی] و عملیات «وعده صادق» توسط ایران تضعیف شده بود، تقویت کند. این وقایع عمیقا بر روان صهیونیستها تأثیر گذاشته و احساس امنیت بنیادی را که زیربنای دیدگاه صهیونیستی در مورد «دولت امن یهودی» تاسیسشده در سرزمین فلسطین است، به چالش میکشد.
در برابر چنین پسزمینهای، قواعد متعارف تعاملی که مدتهاست بر تعاملات منطقهای حاکم بوده، دوباره مورد ارزیابی قرار میگیرد. تحرکات پیشروانه ایران - به رغم هشدارهای آمریکا و اسرائیل - نشاندهنده یک تحول مجدد در پویایی قدرت است که از یک دوره بالقوه دگرگونکننده در ژئوپلیتیک غرب آسیا حکایت دارد.
پاسخ رژیم صهیونیستی چه در حال حاضر و چه در آینده، در صورت تمایل به تشدید بیشتر تنش، باید احتمال تشکیل یک جبهه متحد در محور مقاومت را در نظر بگیرد. این امر لایهای از پیچیدگی را به هرگونه برنامهریزی نظامی علیه ایران اضافه میکند و احتمالا اسرائیل را وامیدارد به رویکرد مشخص خود در عملیات مخفی بازگردد. اینها ممکن است بیشتر شامل خرابکاری یا ترورهای هدفمند منتسب به عوامل محلی باشد تا حملات مستقیم نظامی.
در همین حال، آمریکا در میان مسائل سیاسی داخلی خود و انتخابات آتی[ریاستجمهوری] در ماه نوامبر، احتمالا نقشی دوگانه ایفا خواهد کرد. این کشور ضمن تلاش برای تعدیل تنشهای منطقهای به منظور جلوگیری از هرگونه تشدید قابل توجه تنش - که میتواند منافع راهبردی گستردهترش را به خطر اندازد- اقدامات متحد خود را از نزدیک زیر نظر خواهد گرفت.
* نقطه بیبازگشت
امروز، این ایران - نه آمریکا، نه اسرائیل و قطعا نه حمله به اصفهان - است که موازنه منطقهای را حتی اگر شده به طور موقت و در انتظار تبلور قوانین جدید تعامل، تثبیت کرده است. حمله متقابل تلآویو تلاش زیادی داشت تا احتمال هرگونه اقدام تلافیجویانه بیشتر ایران را کاهش دهد، بویژه که حرکت بعدی تهران احتمالا بدون هشدار انجام میشود که این به طور بالقوه نشانهروی موشکهای برتر ایران و بسیج متحدانش به سوی مرزهای فلسطین اشغالی را شامل میشود. محور مقاومت خوشحال بود از اینکه متحد ایرانیاش 13 آوریل در مرکز صحنه قرار گرفت و انتقام دقیقی از اشتباه محاسباتی رژیم صهیونیستی در جریان بمباران روز اول آوریل نمایندگی دیپلماتیک ایران در دمشق گرفت. هرگونه حرکت جسورانه بیشتر از سوی تلآویو تضمینی است بر اینکه محور مقاومت در هر جبهه خود بر سر اسرائیل بریزد. بنابراین فعلا تلآویو جرات نمیکند امنیت ایران را مستقیما به خطر بیندازد، در عوض خشم عاجزانه خود را به سوی رفح آسیبپذیر معطوف میکند، یعنی جایی که بیش از یک میلیون غیرنظامی فلسطینی بدون غذا، سرپناه و آب آواره هستند. رسانههای عبری در حال حاضر با هر چه در کف دارند، به آبوآتش میزنند تا آنچه را «دستاورد»های تلآویو در نشان دادن خویشتنداری علیه ایران میخوانند تبلیغ کنند؛ چه وتوی هفته گذشته شورای امنیت سازمان ملل متحد [توسط آمریکا] در مورد به رسمیت شناختن یک دولت فلسطینی باشد، یا بسته کمکی ۲۶ میلیارد دلاری که کنگره آمریکا به تازگی برای اسرائیل تصویب کرده است یا حتی جلب حمایت کاخ سفید برای تهاجم ارتش اشغالگر به رفح.
دکتر «حسین الموسوی» سخنگوی جنبش نُجَبای عراق معتقد است در واقع اسرائیل یک چک سفید برای رفتار بد از واشنگتن دریافت کرده است. او میگوید: «جای تعجب نیست که آمریکا بدون توجه به نقض هنجارهای بینالمللی از اسرائیل حمایت میکند و به دفاع از آن میپردازد و این بدون شک باعث شرمساری دولت عراق میشود که به دنبال اتخاذ موضعی روشن در قبال حضور نظامی آمریکا در عراق است».
به این دلایل و بسیاری دلایل دیگر، رهبران تلآویو اکنون کاملا آگاه هستند که هیچ نوع اقدام تهاجمی آشکاری در فضای ژئوپلیتیک کنونی مورد توجه قرار نخواهد گرفت. منطقه درگیر چیزی است که میتوان آن را «جنگ کوچک بینالمللی - منطقهای» توصیف کرد که دچار شعلهوریهای متناوب در میان دورههایی از آرامش نسبی مشخص است. عملیات «وعده صادق» درست مانند توفان الاقصی، میرود تا در تاریخ به عنوان لحظهای محوری یا شاید حتی پایانی برای تاریخ مختصر رژیم اشغالگر اسرائیل ثبت شود؛ رژیمی که اکنون خود را بیش از هر زمان دیگری منزوی میبیند و با بحرانی فزاینده و آیندهای نامشخص مواجه است.
* روزنامهنگار لبنانی، سردبیر سابق روزنامه السفیر
-----------------------------------------
پینوشت
1- به زعم نویسنده، عملیات مزبور بهتر است با زمان آغاز شدنش به وقت کشور عامل یعنی شامگاه 13 آوریل (25 فروردین) مطرح شود نه زمان اصابت پرتابهها به اهداف اسرائیلی که نخستین ساعات بامداد فردای آن روز بوده است.