گروه فرهنگ و هنر: 20 سال پیش در چنین روزی خبر درگذشت کیومرث صابریفومنی پس از یک دوره بیماری، جامعه فرهنگی - رسانهای کشور را در بهت فرو برود؛ ادیب و طنزپردازی که طی 5 دهه فعالیت حرفهای به تراز و معیاری در حوزه طنز نقادانه بدل شده بود و امروز با گذشت 2 دهه از درگذشتش بیش از پیش نبودش حس میشود.
صابریفومنی نویسندهای فرمگرا و در نظیرهسازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوقالعاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل، ممتنع و غیرقابل تقلید بود.
صابریفومنی نخستین شعرش را در ۱۴ سالگی هنگامی که کلاس هشتم دبیرستان بود، برای درج در روزنامه دیواری مدرسهشان سرود که یک غزل 8 بیتی با عنوان «یتیم» بود. علت این نامگذاری مشخص بود. او میگفت: «از 14 سالگی تا 16 سالگی جمعاً 9 شعر سرودم که تمام آنها یا عنوان یتیم داشت یا درباره یتیم بود!»
شاید نخستین فعالیت ادبی و سیاسی صابری در نخستین سال تحصیل در دانشکده در سال 1340 زمانی که در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد با سرودن شعری با امضای «گردن شکسته فومنی» بود که برای «توفیق» ارسال و همین شعر و چاپش باعث شد پای صابریفومنی در کنار سرودههای طنز به مباحث و مسائل سیاسی باز شود. او تا سال 1345 خورشیدی گاهی اشعاری طنز با محتوای سیاسی برای توفیق میفرستاد و پس از تعطیلی توفیق به تدریس ادامه داد و در این میان اشعار جدی هم میسرود اما بندرت چاپ میکرد.
صابریفومنی پس از انقلاب در زمان نخستوزیری شهید رجایی به مقام مشاورت فرهنگی و مطبوعاتی نخستوزیر منصوب شد. در زمان ریاستجمهوری شهید رجایی به مشاورت فرهنگی رئیسجمهور رسید و تا زمان شهادت شهید رجایی در این مسؤولیت باقی بود و هنگام ریاستجمهوری آیتالله خامنهای در همان منصب ابقا شد.
مشاغلی که صابریفومنی بعد از انقلاب برعهده داشت، عبارت است از: عضو هیأت مؤسس انجمن موسیقی، مشاور وزیر مسکن و شهرسازی، مدیرکل دفتر آموزش بازرگانی و حرفهای وزارت آموزشوپرورش (۱۳۵۸ تا ۱۳۵۹)، تدریس در کلاسهای حضوری دانشکده مکاتبهای، تدریس در دانشکده روابط بینالملل، تدریس در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، همکاری با معاونت امور بینالملل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان مشاور افتخاری (۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹)، عضو منتخب شورای عالی انقلاب فرهنگی در کمیته نامگذاری و عضو هیأت ایرانی در کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد (دهلی نو ۱۳۶۱).
مشاغل سیاسی نمیتوانست صابریفومنی را راضی کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید. او که مسوولیت مجله «رشد آموزش زبان و ادب فارسی» را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات مینوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.
کیومرث صابریفومنی مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. نخستین «دو کلمه حرف حساب» گلآقا، ۲۳ دی ۱۳۶۳ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که از ۱۳۵۹ خورشیدی به این سو تعطیل شده بود، با شکلگیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازهای گرفت. با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهمترین منتقد حکومت در داخل کشور مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیتهای سیاسی و اجتماعی موجب شده بود او را سوپاپ دولت قلمداد کنند اما صابریفومنی بدون توجه به نظرات دلسردکنندهای که برخی عنوان میکردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانههای داخلی و خارجی را به خود جلب کند.
مرحوم «سید محمدعلی جمالزاده» نخستین افرادی بود که با ارسال چندین نامه، صابریفومنی را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابریفومنی را ستود. صابریفومنی با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختیهای کار به راه خود ادامه داد. پس از گذشت نزدیک به ۶ سال از انتشار نخستین «دو کلمه حرف حساب»، صابریفومنی که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفتهنامه جدی به نام «فصل جدید» را کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفتهنامه طنز با نام «گلآقا» را کرد و توانست آبان ۶۹ خورشیدی نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» را منتشر کند. استقبال مردم از این مجله غیرقابل تصور بود. تمام نسخههای نخستین شماره هفتهنامه «گلآقا» در سراسر تهران ظرف کمتر از نیمساعت به فروش میرفت (شمارههای سال اول «گلآقا» بعدتر در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).
صابریفومنی بعد از آن، امتیاز انتشار ۲ نشریه دیگر را هم گرفت. انتشار نخستین شماره ماهنامه «گلآقا» در مرداد ۱۳۷۰ خورشیدی، همچنین انتشار نخستین سالنامه «گلآقا» در اواخر همان سال، نشان داد صابریفومنی با چنتهای پُر، پا به عرصه طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کمنظیر خود، مشوق او در این راه شدند.
کیومرث صابریفومنی پس از دورهای تحمل بیماری سرطان خون، صبح ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۳ خورشیدی در بیمارستان مهر تهران درگذشت، در حالی که به اصرار خودش جز چند فرد معدود، شخصی از بیماریاش خبر نداشت؛ گفته میشود به این دلیل که «دلی آزرده نشود و خاطری اندوهگین نگردد».