printlogo


کد خبر: 281207تاریخ: 1403/2/13 00:00
نگاهی به بدلکاری در سینمای ایران
سیمرغ مرگ و زندگی

گروه فرهنگ و هنر: سابقه بدلکاری در سینمای ایران به دوران فیلمفارسی بازمی‌گردد؛ زمانی که اغلب بدلکاران سینما را با عنوان «کتک‌خورها» می‌شناختند. وظیفه کتک‌خور‌ها این بود در سکانس‌های مهیج فیلمفارسی به عنوان نوچه «بدمن» وارد دعوا شده و از قهرمان فیلم حسابی کتک بخورند. به گفته مجید علیزاده، رئیس انجمن بازیگران و بدلکاران سینما، عملا تا پیش از سریال «سربداران» حرفه بدلکاری در سینمای ایران به رسمیت شمرده نمی‌شد. در سال‌های بعد از انقلاب که سینما از معدود بازیگران فیلمفارسی خالی می‌شود، کم‌کم سایر بازیگران نیز فرصت دیده شدن پیدا می‌کنند ولی با وجود این باز هم بدلکار‌ها همچنان در سایه باقی می‌مانند. علیزاده درباره وضعیت شغلی بدلکاران گفته بود: «در گذشته هیچ وسیله‌ای برای کار‌های اکشن وجود نداشت و ما هیچ امنیتی در فیلم‌ها نداشتیم. به یاد می‌آورم یک سکانس را باید از کوه به پایین می‌افتادم که سکانس خطرناکی بود اما باز هم این نقش را بازی کردم، چرا که به سینما عشق می‌ورزیدم. من در سینما درآمد آنچنانی نداشتم، بلکه عشق به سینما بود که باعث شد تا الان این کار را ادامه دهم. خانه دوم من سینماست، هر چند دیگر سنی از من گذشته است اما باز هم به کار خود در سینما ادامه می‌دهم. در سینمای امروز بی‌معرفتی‌های بسیاری وجود دارد؛ ما را که می‌بینند انگار می‌خواهیم مانند مار آنها را نیش بزنیم و به بدلکاران نقش نمی‌دهند، بعد وقتی فیلم را می‌بینیم، متوجه می‌شویم بازیگران شناخته‌شده‌ای حضور ندارند و این پول است که نقش اول را در فیلم‌ها بازی می‌کند».
اما رونق و شروع جدی و حرفه‌ای بدلکاری در سینمای ایران به دهه 80 بازمی‌گردد؛ سال‌هایی که با ورود زنده‌یاد پیمان ابدی به ایران بدلکاری رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفت و بر اساس اصول و ضوابط درست‌تری پیش رفت. در آن سال‌ها جوانان نیز به واسطه کار‌های مرحوم ابدی به این رشته علاقه‌مند شدند و کار تا جایی پیش رفت که حتی شاهد فعالیت مراکزی با نام مدرسه بدلکاری نیز در ایران شدیم. دهه 80 عملا بدلکاری به حرفه‌ای تخصصی بدل شده بود، در حالی که در سال‌های قبل از انقلاب بدلکاران همان عشاق سینه‌چاک سینما بودند که از راه کتک خوردن قصد ورود به عرصه هنر هفتم را داشتند.
اما در این سال‌ها نگاه به حرفه بدلکاری چگونه بوده است؟ آن هم در شرایطی که با وجود صحنه‌های متعدد هیجان‌انگیز در بسیاری از فیلم‌ها شاهد پررنگ شدن حرفه‌ای بدلکاری در سینمای ایران هستیم. کارشناسان و اهالی این حرفه معتقدند در مقایسه با تولیدات اکشن آنچه معمولا نادیده گرفته می‌‎شود، نگاه درست به حرفه بدلکاری است؛ در حالی که حجم بدلکاری در ساخت آثار تلویزیونی در حوزه‌های تاریخی، مذهبی، پلیسی و اکشن کم نیست. پیش‌تر مرحوم ارشا اقدسی گفته بود اصل حرفه‌ای بدلکاری در ایران همواره نادیده گرفته می‌شود و اهمیتی به این موضوع داده نمی‌شود. این بدلکار جوان در توضیح کم و کیف مواجهه عوامل حرفه‌ای تولید فیلم و سریال بویژه تهیه‌کننده‌ها با اصول این حرفه گفته بود: حرفه بدلکاری در تمام دنیا جا افتاده و کاملا شناخته شده است. به همین دلیل مسؤولان با نگاه خاص خود با این حرفه مواجه می‌شوند؛ در حالی که در ایران، هم در تلویزیون و هم در سینما اهمیتی به این حرفه داده نمی‌شود و درست به همین دلیل است که بدلکاران ایرانی از کمترین امنیت شغلی و البته جانی برخوردارند.
زندگی ارشا اقدسی هم مانند پیمان ابدی اگرچه طول زیادی نداشت اما آنقدر عرض داشت که کمتر کسی است که پس از ابدی نام او را به عنوان پیشگام در عرصه بدلکاری نشناسد؛ جوانی که همانند بسیاری از بدلکاران آنقدر جسور بود که در حرفه‌اش مدام زندگی و مرگ را به سخره می‌گرفت. سرانجام هم حین اجرای یکی از حرکاتی که ساخته می‌شود تا آدرنالین خون مخاطب را چندین برابر کند، مرگ را در آغوش کشید.
ارشا هم مانند پیمان آرزویی در سینه داشت و آن هم اضافه ‌شدن سیمرغی در جشنواره فیلم فجر برای تقدیر از بدلکاران بود تا شاید اندکی قدر و منزلت این حرفه سخت و تخصصی دانسته شود. همچنان که علیرضا قره‌خانی دیگر بدلکار ایرانی و بین‌المللی پیش‌تر گفته بود: این روزها بیشتر از هر زمانی به یاد ارشا اقدسی هستم و فکر می‌کنم چقدر بد و آسان این بدلکار عزیز را از دست دادیم. می‌دانم که ارشا سال‌ها بود دغدغه حضور در جشنواره فیلم فجر را داشت و پیگیر عنوانی برای سیمرغ بلورین بهترین بدلکاری در سینمای ایران بود اما هرگز این اتفاق برای او محقق نشد.
اگرچه اقدسی تا روزی که زنده بود تحقق رویای مهم زندگی‌اش را ندید اما این روزها زمزمه‌هایی از تحقق این آرزوی او مطرح است؛ چنانکه مجتبی امینی، تهیه‌کننده و مدیر تولید سریال‌های تلویزیونی همچون گاندو در توئیتی با هشتگ‌های «جشنواره فجر» و «بدلکاری» اعلام کرد: در سالگرد هنرمند عزیز آرشا اقدسی در تلاش برای تحقق آرزوی او هستم؛ امیدواریم تلاش‌ها به نتیجه برسد.
در هر صورت همه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که بدلکاری شوخی نیست. همه بدلکاران باید در شرایط بدنی خوبی باشند و بیشتر آنها پیش از حضور در صحنه فیلمبرداری تمرینات ورزشی سفت و سختی را انجام می‌دهند تا به نهایت آمادگی برسند. مجریان بدلکاری 2 برابر بازیگران معمولی کار می‌کنند؛ آنها باید در حرفه‌شان آموزش‌های لازم را ببینند، مهارت بازیگری‌شان را تقویت کنند و به جزئیات سکانس و دیالوگ‌ها هم تسلط داشته باشند.
همچنین بیشتر صحنه‌های اکشن چندین بار فیلمبرداری می‌شوند تا در نهایت زاویه‌ای بی‌نقص به دست آید و همین مورد در طولانی‌مدت توان بدنی آنها را بشدت کاهش می‌دهد.
اما این‌همه ماجرا نیست، آسیب‌های بدنی تنها بخشی از حرفه بدلکاری است که می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیری مثل مرگ یا معلولیت‌های شدید را به همراه بیاورد و آنها را برای همیشه خانه‌نشین کند. این مورد فقط مربوط به فیلم‌های سینمایی اکشن نمی‌شود و در آثار تلویزیونی هم به‌ وفور اتفاق می‌افتد.
قطعا اختصاص یک سیمرغ برای بدلکاران به ‌عنوان هنرمندانی که برای درخشش یک فیلم با مرگ می‌رقصند، می‌تواند حرکتی قابل‌ تقدیر و قدمی شایسته از سوی برگزارکنندگان جشنواره فیلم فجر در جهت دیدن کار سخت این هنرمندان و ادای احترامی به ساحت بدلکاران فقید ایرانی باشد. حال باید منتظر بود و دید آیا جشنواره فیلم فجر به ‌عنوان مهم‌ترین رویداد و هماورد سینمای ایران می‌تواند در اقدامی آوانگارد، بر مهم‌ترین رویداد سینمایی جهان پیشی گرفته و جایزه‌ای را به جوایز خود اضافه کند که حتی اسکار هم خلأ آن را در خود دارد؟ از طرفی شاید با اضافه شدن این جایزه بتوان اندکی از زحمات و تلاش‌های بدلکاران سینما را ارج نهاد.

Page Generated in 0/0068 sec