printlogo


کد خبر: 281217تاریخ: 1403/2/13 00:00
دیبی صحبت می‌کند...

یکی نبود یکی بود. توی یک ده زشت و بدترکیب به نام «دهکده جهانی» کدخدایی بود که خیلی حواسش به مردم ده بود. او مثل کدخداهای روستاهای بغل نبود که بمب اتم روی سرشان فرود بیاورد، یا اینکه کل نژاد و قبیله‌شان را منقرض کند، دست‌ و پای‌شان را قطع کند یا تمام مغازه‌داران روستا را مجبور کند به مخالفانش جنس نفروشند. البته این کارها را می‌کرد اما دلیلش متمدن کردن آنها بود نه چیز دیگر. کدخدا آن‌قدر فداکار بود که وقتی می‌دید مردم پولی توی دست و بالشان آمده بدو بدو می‌رفت پول‌ها را برمی‌داشت تا برای‌شان نگه دارد. البته اینکه آنها مقاومت می‌کردند و اجازه نمی‌دادند نشان از نفهمی و قدرنشناسی‌شان بود.
کدخدا در برابر مخالفان خود دارای روحیه متواضعانه و ایثارگرانه‌ای بود و حسابی شورش را در می‌آورد (به جان کلمب مرحوم). وقتی مخالفان کدخدا به چیزی نیاز پیدا می‌کردند، همه درهای مغازه‌های ده را به روی آنها می‌بست تا خودشان خودکفا بشوند و اینقدر دست‌شان جلوی بقیه دراز نباشد.
مدتی بود توی ده یک بیماری آمده بود که بعضی از مردم به آن مبتلا شده بودند. کدخدا به محض اینکه فهمید همه را به خط کرد که مبادا بروید به این مخالفان کمک کنید. البته کمک به بقیه ایرادی نداشت فقط نباید به مخالفان کمک می‌کردند. آخر این کار با روحیه ایثارگرانه کدخدا در تضاد بود. کدخدا معتقد بود نباید به مردم ماهی داد بلکه باید به آنها ماهی‌گیری یاد داد. حالا اینکه نه ماهی داد و نه ماهی‌گیری یاد داد به خودش ربط دارد.
آن بیماری اسمش پروانه‌ای بود. بیماران پروانه‌ای پوست‌شان خیلی حساس بود و با کوچک‌ترین لمس زخم می‌شد و تاول می‌زد. بیشتر قشر مبتلا نیز از میان کودکان بودند. آنها نیاز به پانسمانی داشتند که فقط بقالی کریس آقا سوئدی آن را می‌فروخت. اما به دستور کدخدا، کریس آقا به این بیماران آن پانسمان را نمی‌داد تا خودشان بروند پانسمان را تولید کنند و درهای خودکفایی به روی‌شان باز شود. درست است که آن کودکان با اینکار خیلی اذیت می‌شدند و مرگ را جلوی چشم خود می‌دیدند و حتی جان‌شان را از دست می‌دادند اما پس پیشرفت و تمدن و ایثارگری چه می‌شود؟ ربطش را هم اگر نمی‌فهمید نشان از نفهمی‌تان است.
در نهایت آنها توانستند با این بزرگواری کدخدا و با هزینه‌های جانی و مالی بسیاری که دادند، آن پانسمان مخصوص را تولید کنند و دیگر به هیچ کدخدایی محتاج نباشند.
پی‌نوشت: جوانان نخبه ایرانی توانستند به دانش فنی تولید پانسمان بیماران پروانه‌ای دست یابند. پانسمانی که تنها سوئد تولیدکننده آن بود و به دلیل تحریم‌های آمریکا، این نوع پانسمان به ایران صادر نمی‌شد.

Page Generated in 0/0049 sec