محمد محمدی: عباس جوانمرد را باید یکی از موثرترین هنرمندان در حوزه تئاتر ایران دانست؛ هنرمندی که مهمترین آثار تئاتری در هنرهای نمایشی را خلق کرد؛ «افعی طلایی»، «بلبل سرگشته» و «پهلوان اکبر نمیمیرد» از جمله آثار شاخص این هنرمند به شمار میرود. در این بین اما جوانمرد تلهتئاتری با عنوان «شهر آفتاب مهتاب» را به نویسندگی علی حاتمی تولید کرد که هرگز روی صحنه نرفت و تنها از آن ضبط تلویزیونی باقی مانده است؛ تلهتئاتری که در قالب جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص به همت انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر در سینما تک خانه هنرمندان برای علاقهمندان و مخاطبان به نمایش گذاشته شد. در این جلسه که با حضور محسن حسنزاده کارگردان، منتقد و نویسنده تئاتر و عباس غفاری مجری و کارشناس تئاتر برگزار شد، به بررسی ابعاد و شخصیت عباس جوانمرد با تمرکز بر تلهتئاتر «شهر آفتاب مهتاب» پرداخته شد. در این جلسه عباس غفاری، کارشناس و مجری با اشاره به تجربیات علی حاتمی در ادبیات فارسی و شعر کهن ایرانی اظهار داشت: این نمایش جزو نخستین تجربیات علی حاتمی در ادبیات فارسی و شعر کهن است. او در ادامه نیز در آثار دیگر چنین تلاشی را پی میگیرد و آثار مهمی را خلق میکند. «شهر آفتاب مهتاب» از جمله آثاری است که فقط برای ضبط تلویزیونی آماده شده و روی صحنه نرفته است.
در ادامه محسن حسنزاده نیز با توجه به تاثیرگذاری این نمایش در تئاتر ایران افزود: اگر بخواهیم درباره این نمایش صحبت کنیم باید در ۲ سطر بگویم که این اثر اتفاق بزرگ و سترگی در تاریخ نمایش ما است، زیرا پیشنهاد جدیدی در متن و کار گروهی در آن اتفاق میافتاد، البته اگر بخواهیم تنها با دیدن این نمایش، گروه هنر ملی را قضاوت کنیم، کملطفی کردهایم، زیرا این اثر تنها یکی از تجربیات گروه هنر ملی و از پیشنهادات آقای جوانمرد در آن زمان بوده است. در حقیقت پیشینه تشکیل گروه هنر ملی که به میانه دهه 30 برمیگردد، اهمیت بیشتری دارد، زیرا اگر به این اتفاق از منظر تاریخی نگاه کنیم، باید بگوییم آنها در آن زمان پیشنهاد جدید، بدیع و حتی آوانگاردی را ارائه کردهاند و از همین رو باید مورد توجه قرار گیرند.
کارگردان نمایش «فرجام سفر طولانی طوبی» همچنین با اشاره به وضعیت تئاتر ایران در دهه 30 و رواج استفاده از متون غربی در آن سالها افزود: لازم است بگویم شرایط هنرهای نمایشی ما تا پیش از سال ۳۲، خیلی نمود و گستردگی نداشته است. به هر حال همه این شکل فعالیتها در خیابان لالهزار و در تئاتر فردوسی، تئاتر دهقان و تماشاخانههای کوچکی چون تئاتر نصر با متون غربی و ترجمه شدهای که معمولا خود مرحوم نوشین (به عنوان چهره شاخص آن عصر که تئاتر فردوسی را پایهگذاری میکند)، آنها را آماده میکرده، جریان داشته است، بنابراین تمام آنچه از آن زمان به ما ارث رسیده است، متون غربی ترجمهشدهای است که پیشنهاد اجرایی به آن صورت نداشته است. شاید بتوان گفت متون ادبیای هستند که انگار برای اجرا رفتن ترجمه نشدهاند. آقای جوانمرد در مصاحبهای میگوید: «نوشین خودش واژهها را کمی صیقل میداد و با توجه به تجربه و آگاهیای که داشت آماده میکرد که در زبان بازیگر بگردد تا بتواند واژگان را به صورتی ادا کند که آن طمطراق و عصا قورتدادگی که آن زمان روی صحنه در بازی بازیگران نمود داشته، کمتر شود. البته او نیز به اینکه متون غربی مرجع اصلی فعالیت هنرهای نمایشی ما است، اعتقاد داشته است». با این همه این اتفاق تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ادامه مییابد.
کارگردان برگزیده سیودومین جشنواره تئاتر فجر همچنین با اشاره به استفاده از واژه تئاتر ملی و مردمی در ادوار مختلف بیان کرد: آنچه از عباس جوانمرد نقل میشود و ما به استناد آن میتوانیم به واژگانی چون تئاتر مردمی و ملی برسیم، سالهاست بر سر زبانها بوده و از سوی دولتهای مختلف با آن بازی میشود تا به تعریفی برسند ولی اساسا شاید رسیدن به یک تعریف بزرگترین اشتباهی است که در این زمینه در حال رخ دادن است. در واقع این واژگان ماحصل تلاشی است که در این چند سال در منزل شاهین سرکیسیان اتفاق میافتد. البته شاهین سرکیسیان هم بسیار به متون غربی اعتقاد داشته است و از همین رو شروع به کار کردن این متون میکند اما آنها جایی برای ارائه آنچه تجربه کردهاند ندارند، بنابراین همان منزل کوچکی را که در خیابان رشت با مادر خود زندگی میکند، تبدیل به محفل تمرین، گعده و گفتوگو و صحبت میکند اما این تجربیات بینتیجه بوده و به صحنه ختم نمیشود.
مدیر اسبق روابط عمومی مرکز هنرهای نمایشی در پایان صحبتهایش نیز گفت: آنها در موقعیتی این کار را انجام میدهند که هیچ پیشنهاد جدید و زبان متفاوتی غیر از آن زبان ترجمهای روی صحنه نرفته بود. به این ترتیب روشنفکران آن زمان ناگهان با شکل تازهای از اجرا و زبان مواجه میشوند. در واقع این نقطه شروعی بود که علی نصیریان و عباس جوانمرد تصمیم میگیرند فاز خود را از گروهی که سرکیسیان دور خود جمع کرده بود، جدا کنند و روی نمایشهایی کار کنند که قرار است تصویری از جامعه و مردمان خودشان ارائه دهد. این جسارت در آن مقطع زمانی به قدری اهمیت داشته است که باید بگویم شاید همین اتفاق سبب شده ما به مرور زمان با نمایشنامهنویسان و گروههایی مواجه شویم که از دل این تجربه اعتقاد پیدا کردند که میشود اتفاق دیگری را رقم زد.