علی عسگری: رخدادهای مرتبط با نبرد غزه از جمله حوادث ژرف دوران ما است که حجاب معاصرت گاه مانع دیدن تمامیت آن میشود. بر همین اساس است که هر روز میتوان نگاه و تفسیری نو از آن ارائه کرد تا شاید نظرگاههای تفسیری بتوانند به عمق این رویداد دست یابند. یکی از ابعاد ژرف این حادثه تفسیر کنش جمعی مردم در دفاع از مقاومت است. رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به خرج داد تا همچون دیگر رخدادهای پیشین با نسلکشی گسترده، موج وحشتی را بر مردم غلبه دهد که در نهایت به یکی از 2 دستاورد زیر نائل آید؛ یا مردم غزه علیه مقاومت شوریده و نظریههای بدیل همچون ایده تشکیلات خودگردان را برگزینند یا از غزه مهاجرت کرده، راهی کشورهای همسایه همچون مصر و لبنان شوند. واکنش مردم اما به این کشتار خط بطلانی بود بر دستگاه محاسباتی رژیم صهیونیستی. مردم در کمال ناباوری مقامات رژیم ایستادگی کرده و نهتنها غزه را ترک نکردند، بلکه به محض دست دادن فرصتی به سمت شمال غزه و خانههای مخروبه خود بازگشتند. اکنون پرسش این است: این شیوه از کنشگری انسان را چگونه میتوان توضیح داد؟ طبع انسان اینگونه آفریده شده است که هنگام ترس پا به فرار بگذارد، در برابر تهدید جانی و وجودی از خود کرنش کرده و جان خود را نجات دهد، در برابر غم از دست دادن عزیزان ناله سر داده و گوشهگیر شود اما درست در نقطه مقابل همه این واکنشهای طبیعی، انسان غزه شیوه کنشگری متفاوتی را برگزیده است. اگر بخواهیم از منظر انسانشناختی یا بررسی وضع بشری این پدیده را معنا کنیم، حقیقت آن است که انسان غزه درست در نقطه مقابل انسان مدرنیته یا توسعه قرار گرفته است. انسان توسعه انسان اهل زندگی است. انسان توسعه به دنبال کسب سود و منفعت مدام در تلاش بوده و سعی دارد تا فردایش از نظر مادی بهتر از امروزش باشد. در گذشته توسعه را با مفاهیمی همچون شهرنشینی، صنعتی شدن و ... تعریف میکردند. با گذر زمان و آزمون و خطاهای صورتگرفته، کارشناسان با این پدیده مواجه شدند که برخی کشورهای جهان بهرغم شهری و صنعتی شدن اما باز نتوانستهاند خود را در جرگه کشورهای توسعهیافته و پیشرو جا دهند. لذا فضا برای عرضه توضیحات کیفیتر از توسعه باز شد. در اصلاحات جدید چنین گفته شد که راه دستیابی به توسعه، خلق انسان توسعهگرا است. اما انسان توسعهگرا یا انسان توسعه دارای چه مولفههایی است؟ مهمترین مولفه این انسان کنار گذاشتن زهد، قناعت و تلاش روزافزون برای تغییر وضع مادی خود است. انسان توسعه لحظهای نباید در جایگاه خود مستقر باشد، بلکه همواره در تلاش برای فردایی بهتر است. از این منظر هنگامی که عموم افراد یک جامعه دارای چنین روحیه و خصلتی شدند، طبیعتا جامعه نیز به تبع آنان دچار توسعه مادی میشود. مولفه جدی دیگر انسان توسعهگرا تقدس زندگی است. زندگی درست در نقطهای مقابل ایثار و به تعبیری جان برکفی تعریف میشود. انسان توسعهگرا باید بماند به هر قیمتی، لذا اصل زندگی او تبدیل به امری مقدس میشود. در این بودن البته تنها محاسبات مادی جا داشته و ایثار به معنای عبور از خیر مادی برای دستیابی به خیر معنوی کاملا بیهوده تلقی میشود.
درست در نقطه مقابل انسان توسعهگرا، انسان غزه قرار دارد. انسان غزه زندگی را سر دست گرفته و به مخاطره میاندازد. انسان غزه به تعبیری خانه در پای آتشفشان داشته و ترجیح داده است در دل توفان آرام گیرد. اهتمام به غیب و امری ورای عالم ماده سبب شده است تحمل سختیها موجه شود. از همین رو دستگاه محاسباتی انسان غزه کاملا دینی و غیرمادی طراحی شده است. بر همین اساس است که این انسان حاضر میشود بهرغم نسلکشی خانواده و اطرافیان خود مجدد بر مقاومت پافشاری کند.
نکته مهمی که در اینجا باید متذکر شد این است که نباید زندگی را در مقابل جهاد و مقاومت تعریف کرد. بدون شک جریان مدرنیته بر پایه سطوحی از فطرت انسان بنیان شده و اگر چیزی غیر از این بود هیچگاه در سطح جهانی فراگیر نمیشد. تمایل به بینهایتطلبی، میل به بقا، میل به عافیت، علاقه به سود و مسائلی از این دست، به نحو قطعی بخشی از ساختار وجود انسان است. اسلام نیز به عنوان دین خاتم، برخلاف برخی ادیان گذشته هیچگاه به مصاف با زندگی نرفته و از همین رو است که رسول مکرم اسلام(ص) میفرمایند در دین من رهبانیت هیچ جایی ندارد. معنای این سخن تمایل اسلام به زندگی دنیایی و آبادانی دنیاست. اما حقیقت انسان چیست؟ در اینجا باید انسان را به عنوان موجودی ذومراتب که حیات او دارای ابعاد و ساحاتی است معرفی کرد. اینکه انسان هنگام ترس گریخته یا هنگام گرسنگی به دنبال غذا باشد، طبیعت و غریزه هر موجودی است. آنچه انسان را از دیگر موجودات متفاوت میکند، عنصر اراده و آگاهی در اوست. این عنصر گاه به انسان تکلیف میکند که هنگام ترس نباید گریخت، بلکه باید به دل آن رفت. در اینجاست که فضایل اخلاقی و انسانی شکل گرفته و انسانیت انسان مرهون جدایی از کنشها و واکنشهای غریزی اوست. بنابراین باید گفت واکنش مردم غزه مرز انسانیت را پاسبانی کرده و تلاشی است برای آنکه تفسیر محدود و حیوانی از انسان که در تمدن غرب و با انسان توسعهگرا ارائه شد را بشکند. البته این شیوه از کنشگری ارادی بوده و حاصل انتخاب مردم غزه است. در این مجال ما تنها با نگاهی پدیدارشناسانه تلاش کردیم معنا و مفهوم انسان غزه را مورد واکاوی قرار دهیم. تبارشناسی این انسان در طول تاریخ البته خود موضوع مهمی است که مجال دیگری را میطلبد.