مهدی طاهرخانی: برادر کوچکتر وقتی در تبریز در آخرین سوتش دمید، همه چیز به عهده پرسپولیس افتاد، درست مطابق همان وضعیتی که بعد از بازی تاریخی سپاهان و ملوان در لیگ گذشته رخ داده بود. پیام حیدری ۶۳۰ کیلومتر دورتر، تساوی بدون گل تراکتور و استقلال را رسمیت بخشید و این یعنی اگر پرسپولیس و هوادارانش جام را میخواهند یا دستکم میخواهند ریش و قیچی دستشان بیفتد باید سپاهان را در ورزشگاه لبریز از تماشاگر آزادی شکست دهند اما برخلاف آنچه پیشتر عنوان میشد، شانس اندک سپاهان برای رسیدن به عنوان قهرمانی بزرگترین مشکل اوسمار به حساب میآمد. سپاهان میدانست رسیدن به قهرمانی تقریبا غیرممکن است از این رو برخلاف بازی رفت، تساوی برایش حکم برد را داشت. ۹۰ دقیقه جریان بازی نشان میداد مورایس به شاگردانش دستور نباختن داده است. از خطاهای پرتعداد گرفته تا وقفههای بیش از اندازه که زردها به جریان بازی میدادند، همه و همه یک نشانی داشت؛ سپاهان برخلاف آرزوهای بزرگش در ابتدای فصل، اینک در فاصله ۶ قدم مانده به پایان جام تنها برای یک پایان آبرومندانه فوتبال بازی میکند. این همان بزرگترین مشکلی بود که پرسپولیس با آن دست به گریبان شد. تردید نکنید اگر سپاهان فاصلهاش با صدر یکی دو امتیاز بود هجومی بازی میکرد و با توجه به احتیاج این تیم به 3 امتیاز، موجب خلق یکی از زیباترین بازیهای لیگ میشد. در آن سو اما اوسمار که ۵ روز قبلترش بهراحتی یک جام را از دست داده بود، نمیخواست با شکست در این بازی حساس فاصله تیم خود با استقلال را به ۲ امتیاز افزایش دهد. اتلاق صفت پرطمطراق «الکلاسیکو» فوتبال ایران و حساسیت کاذب به وجود آمده، دست به دست هم داد تا یکی از کمموقعیتترین بازیهای تاریخ ۲ تیم را شاهد باشیم. سپاهان برای تساوی و کمترین خطر ممکن پا به میدان گذاشت، نشان به آن نشان که در ۱۵ دقیقه پایانی نبرد نیز با یک یار بیشتر هرگز رو به فوتبال هجومی و جذاب همیشگیاش نیاورد. اگر سپاهان به دنبال برد به هر قیمتی بود تردید نکنید در همان ۱۵ دقیقه میتوانست دستکم چند موقعیت جدی و پرخطر را روی دروازه بیرانوند ایجاد کند اما تنها یک ضربه کرنر و یک ضربه سر خطرناک، ماحصل آن برتری عددی در میدان مسابقه بود. صحبتهای امید نورافکن در خاتمه بازی و خوشحالیاش از متوقف کردن پرسپولیس، حجت دیگری بود برای اثبات این ادعا. اما سوال این است: آیا پرسپولیس راه دیگری برای پیروزی داشت؟ آنها از حمایت 4۰ هزار هوادار خودی بهره میبردند و با توجه به وزن نیمکت و همچنین انگیزه بازیکنان، دستکم قادر به ارائه فوتبال هجومی در ۲۰ دقیقه بودند اما این ۲۰ دقیقه هرگز زمانش نرسید. اوسمار هراس از شکست داشت، او در حالی که با میدان دادن به بازیکنانی مثل خدابندهلو و سعید صادقی میتوانست وزن هجومی تیمش را بیشتر کند، ترجیح داد تنها وحید امیری را جانشین مهمترین عنصر رونده تیمش کند. در دقایقی که مهدی ترابی روی نبوغ ذاتی و حرکات انفجاری خود، قادر بود در کسری از ثانیه نتیجه را عوض کند، بیرون کشیده شد و در نهایت تعجب، سروش رفیعی خسته و عالیشاه عصبانی در زمین ماندند تا آن اخراج شکل بگیرد. بیتردید اخراج عالیشاه همه برنامههای دوم اوسمار را برهم زد و طبیعتا کسی انتظار نداشت با ۱۰ نفر، او به فوتبال ریسکی رو بیاورد اما اگر امیری را جای عالیشاه میآورد شاید نوبت اجرای پلن B هم میرسید.
اوسمار تاوان میدهد؟
آخرین بار که پرسپولیس صدر جدول بود (با تعداد بازی مساوی) در خاطر خیلیها نمانده است اما شامگاه چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، فرصتی بکر و تاریخی بود که اوسمار هم تیمش را صدرنشین کند و هم کنترل کار در ۵ بازی پیش رو را در دست بگیرد، بیتوجه به نتایج استقلال. او اگر میبرد با یک امتیاز بالاتر از استقلال قرار میگرفت و به صدر جدول میرفت و مهمتر از همه ریش و قیچی را در دست داشت اما بنا به هر دلیلی اوسمار ترسید. او شکست را مترادف با ناکامی محض میدید و از آن هراسان بود. نگاهی به بازیهای باقیمانده ۲ تیم، دستکم روی کاغذ میگوید کار پرسپولیس سختتر است. شاید استقلال قادر نباشد هر ۱۵ امتیاز پیش رو را درجا صید کند اما پرسپولیس هم برای تکرار این مهم (بردن همه بازیها)، روزهای بسیار دشواری را پیش رو خواهد داشت. یکی از این زمینهای سخت و طاقتفرسا رویارویی با شمس آذر در قزوین است، تیمی که در شهرش، استقلال را متوقف کرد و ۳ امتیاز شیرین از سپاهان گرفت. تیمی که حتی خارج از قزوین هم یک فوتبال پرموقعیت و جذاب را به نمایش میگذارد. از این رو بردن سپاهان و پیش افتادن از حریف دیرینه این فرصت را به قرمزها میداد که اگر دچار لغزش شوند، شاید زمان برای جبران باقی بماند اما حالا اینگونه نیست. همین سیاست را به گونه دیگری جواد نکونام در پیش گرفت. او در نیمه دوم بازی با تراکتور خیالش جمع بود پرسپولیس قادر به شکست سپاهان در تهران نیست و از این رو به همان تک امتیاز قناعت کرد و خاطرش آسوده بود که صدر را از کف نمیدهد.
سپاهان گلوگیرترین رقیب پرسپولیس حتی در روزهای قهرمانی
از ترس و احتیاط اوسمار گفتیم و از کارهایی که باید انجام میداد و نداد نوشتیم اما باید کمی هم واقعبین بود. در بهترین روزهای پرسپولیس با برانکو و گلمحمدی نتایج پرسپولیس مقابل سپاهان در آزادی مشخص است. آنها در خارج از تهران در جام جذفی و لیگ موفق به شکست زردها شدند اما در آزادی، سپاهان همیشه یک تیم سختکوش نشان داده است و در همان دورانی که پرسپولیس قهرمان لیگ شد و حتی دوگانه و سهگانه به دست آورد، جزو سختترین رقبایش به شمار میرفت. آخرین بار که پرسپولیس در لیگ برتر موفق به شکست سپاهان در ورزشگاه آزادی شد به بهمن سال ۹۶ مربوط میشود. ۷ سال پیش! از این رو نباید همه تقصیرها را گردن اوسمار انداخت و گفت خرق عادت کردهای. حقیقت آن است که سپاهان همیشه در آزادی یک حریف سخت و تقریبا شکستناپذیر برای پرسپولیس بوده است. اوسمار به درستی گفت که جزئیات کوچک میتواند برنده بازی را تعیین کند. این جزئیات برای پرسپولیس میتوانست ضربه ترابی از چند قدمی دروازه نیازمند باشد؛ توپی که با فاصله کم از بالای دروازه به بیرون رفت. یا نفوذ زیبای وحدت هنانوف و از دست دادن موقعیت بکر و یا حتی تصمیم بیژن حیدری که اگر پنالتی میگرفت احتمالا اکثر کارشناسان از رایاش دفاع میکردند. از سوی دیگر فاصله سپاهان با برد شاید همان توپی بود که هادی محمدی در آخرین ثانیههای بازی روی کرنر، خراب کرد. فقط لازم بود کمی دقت را چاشنی کارش کند تا کار پرسپولیس را به اتمام برساند. بهمثابه سال گذشته در ورزشگاه آزادی. جزئیات دقیقا همین موارد انگشتشمار و به ظاهر کوچک بود. نه پرسپولیس صاحب توپ و میدان در تمام طول نبرد بود نه سپاهان. نه پرسپولیس صاحب 2 جین موقعیت شد و نه زردهای میهمان. بدشانسی یا هر چیز دیگری که اسمش را میگذارید، مانع برد 2 تیم شد. اما این پایان هفته سیام است که میگوید برنده بازی حقیقی این شب کدام تیم بود. اگر قرمزها جام را بالای سر ببرند آنگاه همه هواداران این تیم، اوسمار را ستایش میکنند که موفق شد با همین تساوی، ماموریتش را انجام دهد اما اگر جام از آن آبیها شود، بیهیچ شک و تردیدی، تساوی در این مسابقه مهم، اصلیترین دلیل از سوی پرسپولیسیها عنوان میشود. روزی که هیچکس نمیخواهد در جهان جای اوسمار ویهرا باشد.