printlogo


کد خبر: 281391تاریخ: 1403/2/18 00:00
سرکوب دانشگاه‌ها و عاقبت استانداردهای دوگانه غرب در مواجهه با خیزش‌های اجتماعی داخلی و خارجی
توهم «جامعه مدنی» از سر آمریکا و جهان پرید

طارق سیریل عمار*: نخبگان و رسانه‌های جریان اصلی غرب به حدی به استانداردهای دوگانه معتاد هستند که مشاهده یک مورد دیگر، خبر خاصی به حساب نمی‌آید. اینها کسانی هستند که نسل‌کشی را با عنوان ساختگی «دفاع از خود» به ما معرفی می‌کردند. همان‌هایی که از حوزه‌های نفوذ متنفرند؛ مگر زمانی که جهانی و متعلق به واشنگتن باشد - با نقشی جانبی برای بروکسل -  و همان‌هایی که بر حاکمیت قانون اصرار دارند اما در همان حال ICC دادگاه کیفری بین‌المللی [نهادی دیگر در لاهه به جز دادگاه بین‌المللی عدالت] را تهدید می‌کنند که مبادا به کار آنها کار داشته باشد.1
با این حال چیز بخصوصی در رابطه با آخرین مورد شیزوفرنی ارزشی غرب وجود دارد؛ این بار درباره مفهوم «جامعه مدنی» در پیوند با 2 کارزار سیاسی، یکی در ایالات متحده و دیگری در قفقاز در کشور گرجستان.
در آمریکا دانشجویان، اساتید و دیگران علیه نسل‌کشی مداوم فلسطینیان توسط اسرائیل و مشارکت دولت بایدن در این جنایت به اعتراض برخاسته‌اند. در گرجستان، جنجال بر سر قانون پیشنهادی برای اعمال شفافیت بر بخش گسترده و با قدرت غیرعادی سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن یا NGO)  است. منتقدان این قانون را به مثابه قبضه قدرت دولتی و به ‌نوعی روسی، محکوم می‌کنند.
واکنش‌های بسیار متفاوت به این دو مورد از مشاجرات عمومی داغ نخبگان رسانه‌های سیاسی و جریان اصلی غرب نشان می‌دهد گویی واقعا از نظر آنها 2 نوع جامعه مدنی وجود دارد: تنوعی «پرجنب و جوش» وجود دارد با یک کلیشه پوسیده تقریبا طنزآمیز «پرجنب و جوش» که اگر بخواهیم به چند مورد اشاره کنیم می‌توانیم از استعمال آن توسط هیات تحریریه روزنامه واشنگتن‌پست، در بیانیه‌های اتحادیه اروپایی و توسط جان کربی، سخنگوی کاخ سفید نام ببریم.
تقریباً مثل این است که کسی درباره اصطلاحات مناسب نطق کرده باشد. این نوع جامعه مدنی پرجنب و جوش و خوب باید مورد تجلیل و حمایت قرار گیرد... و اما نوع غلط جامعه مدنی هم وجود دارد که باید تعطیل شود. جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، خود در وصف جوهر این نگرش گفته است: «ما یک جامعه مدنی هستیم و  نظم باید حاکم شود». البته این یک برداشت نادرست عجیب از ایده جامعه مدنی است. در حالت ایده‌آل، ویژگی‌های کلیدی [جامعه مدنی]، استقلال از دولت و ظرفیت ایجاد یک وزنه تعادلی موثر و حتی در صورت لزوم، مقاوم در برابر آن است. تأکید بر «نظم» به جای آن، ناآگاهانه یا نادرست است. در واقع جامعه مدنی، حتی در قامت یک آرمان، اگر درجه قابل توجهی از آزادی و بی‌نظمی به آن داده نشود، بی‌معنی است. جامعه مدنی که آنقدر منظم  باشد تا مزاحمتی برای هیچ کس ایجاد نکند، فقط برگ انجیری برای سازگاری اجباری و – دست‌کم- اقتدارگرایی بدوی است.
با این وجود بیایید از این واقعیت پیش‌پا افتاده صرف‌نظر کنیم که جو بایدن چیزهایی می‌گوید که نشان دهنده جهل یا دوگانگی است. مهم‌تر آن است که «نظم» مورد کاربرد او، یک تعبیر شفاف است: به گفته نیویورک تایمز، در 2 هفته گذشته بیش از 2300 معترض در تقریبا 50 دانشگاه آمریکایی دستگیر شده‌اند. اغلب، بازداشت‌ها با سبعیت نمادین انجام شده است. پلیس از تجهیزات ضد شورش، نارنجک‌های شوکر و گلوله‌های پلاستیکی استفاده کرده است. آنها نه‌تنها به طور گسترده به دانشجویان تعرض کرده‌اند بلکه برخی اساتید را هم مورد تعرض قرار داده‌اند.
شناخته‌شده‌ترین مورد شخصی تا این لحظه مربوط به آنلیس اورلک، استاد کالج دارتموث است.
اورلک 65 ساله  تلاش داشت از دانش‌آموزان در برابر خشونت پلیس محافظت کند. در واکنش، او را با بدترین سبک فنون هنرهای رزمی (مارشال آرت MMA ) به زمین کوبیدند. پلیس‌های تنومندی که آشکارا فاقد حداقل نجابت هستند روی او زانو زدند و با ضربات شلاقی وی را به سمت خود کشاندند، به طوری که انگار دچار یک تصادف رانندگی جدی شده است.
از قضا اورلک یهودی است و زمانی رئیس برنامه مطالعات یهودی در دانشگاه‌هایی که کار می‌کرد، بود.
در یکی دیگر از روندهای بسیار نگران‌کننده، در دانشگاه کالیفرنیای لس‌آنجلس (UCLA)، یک سرکوب خشونت‌آمیز پلیس – شامل کاربرد گلوله‌های پلاستیکی – با حمله وحشیانه‌ای توسط به اصطلاح «ضد معترضان» طرفدار اسرائیل توأم شد. در حقیقت این دار و دسته دنبال وارد کردن حداکثر آسیب به آن معترضان ضد نسل‌کشی بودند که طبق تحقیقات نیویورک تایمز مشخص شده تقریباً موضع کاملاً دفاعی داشتند.
نیروهای امنیتی دانشگاه و پلیس ساعت‌ها از مداخله پرهیز کردند و به «ضد معترضان» اجازه دادند تا بی‌حرمتی کنند. این الگویی است که هر مورخ مبحث ظهور فاشیسم در آلمان عصر وایمار آن را تشخیص خواهد داد: ابتدا دست گروه‌های SA حزب در حال ظهور نازی دست‌شان برای حمله به چپ‌ها باز گذاشته شد سپس پلیس نیز به جان همان چپ‌ها افتاد.
این چهره واقعی «نظمی» است که بایدن و بسیاری از نهادهای غربی آن را تأیید می‌کنند ولی فقط در خانه. وقتی صحبت از ناآرامی در گرجستان می‌شود، لحن آنها کاملاً متفاوت است.
فراموش نکنید که خشونت قابل توجهی در گرجستان وجود داشته و اگر در آمریکا اتفاق می‌افتاد  قطعا بایدن آن را به عنوان آشوب محکوم می‌کرد. در مقابل، معترضان آمریکایی ضد نسل‌کشی خشونت‌آمیز رفتار نکرده‌اند بلکه بی‌نظم بوده‌اند (بله! این 2 مقوله‌هایی بسیار متفاوت هستند)، به عنوان مثال، معترضان در گرجستان زمانی که سعی کردند به پارلمان هجوم ببرند از اشکال واقعی خشونت استفاده کردند.
هیچ اقدام قابل قیاسی توسط معترضان آمریکایی ضد نسل‌کشی انجام نشده است. در تفلیس، پایتخت گرجستان، موارد زیادی از تجاوزات و ایجاد مزاحمت‌های عمومی وجود داشته که ظاهرا رئیس‌جمهور آمریکا را بسیار برانگیخته است. بر اساس منطق بایدن که اعتراضات نباید حتی مراسم فارغ‌التحصیلی دانشگاه را مختل کند یا به تاخیر بیندازد، حال مسدود کردن یک نقطه ترافیکی مرکزی در پایتخت چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟
فراموش نکنید که معترضان گرجستانی هم تاکتیک‌های خشونت‌آمیز پلیس را که علیه آنها به کار رفته گزارش می‌کنند و به طور کلی، بر حق بودن یا نابودن هدف آنها، یا پیش‌نویس قانونی که با آن مخالفت می‌کنند، خارج از حوصله این مقال است. من معتقدم غرب از آنها برای نمایشی ژئوپلیتیک به سبک انقلاب رنگی استفاده می‌کند ولی موضوع ما حتی این هم نیست.
موضوع اصلی در اینجا، ریاکاری دیگرباره سرسام‌آور غربی است؛ غربی که تصور می‌کند تلاش برای هجوم به پارلمان، بخشی از برخورداری کشور گرجستان از یک جامعه مدنی «سرزنده» است، دیگر نمی‌تواند معترضان ضد نسل‌کشی را در محوطه دانشگاه خود مورد بازداشت جمعی و رفتار وحشیانه قرار دهد. این البته پیام ایراکلی کوباخیدزه، نخست‌وزیر گرجستان نیز هست که به وضوح از این پوچی به قدر کافی به تنگ آمده است.
کوباخیدزه در یک پست پربازدید در شبکه ایکس، به شدت به «اظهارات نادرست» آمریکایی‌ها درباره پیش‌نویس قانون بحث‌برانگیز و همچنین مهم‌تر از آن مداخله  دولت ایالات متحده در سیاست کلی گرجستان اعتراض کرد.
نخست وزیر گرجستان، در اصل به شکلی بسیار قابل قبول برای افراد غیرساده‌لوح، به عادت واشنگتن به انجام «انقلاب رنگی» در فواصل زمانی منظم اشاره و آن را سرزنش کرد. در نهایت، او به همکلاسی‌های آمریکایی خود عبارت «سرکوب وحشیانه تجمع اعتراضی دانشجویان در شهر نیویورک» را عینا یادآوری کرد. کوباخیدزه با این عبارت که به وضوح نشان‌دهنده تمامیت ماجرای سرکوب پلیس علیه جوانان آمریکایی معترض به نسل‌کشی است، بازی را عوض کرد.
این شاید جذاب‌ترین برداشت از این اپیزود تازه اما بی‌سابقه از حماسه طولانی‌مدت استانداردهای دوگانه غرب باشد. محکومیت و سرکوب تظاهرات مسالمت‌آمیز علیه نسل‌کشی و در همان حال تمجید اعتراضات خشونت‌آمیز فزاینده علیه قانونی برای چارچوب‌مند کردن سازمان‌های غیردولتی. این شرم‌آور است اما جدید نیست. مانند گذشته، ژئوپلیتیک بر ارزش‌های غرب می‌ترامپد.
جامعه مدنی اما در گذشته مفهومی کلیدی برای طرح قدرت نرم غرب،  در اصل از طریق براندازی و دستکاری بود. این خیلی به دردشان می‌خورد زیرا بار ایدئولوژیک آنچنان قدرتمند بود که صرفاً استناد به آن مقاومت را خفه می‌کرد. اکنون، غرب با نمایش نحوه برخورد با جامعه مدنی خود در داخل، یک توهم به دردبخور دیگر خود را نقش بر آب می‌کند.
مورخ آلمانی، استاد دانشگاه کوچ استانبول و استاد سابق دانشگاه کلمبیای نیویورک *
-----------------------------------------
پیوست
1- اشاره به اظهارات کریم‌خان، رئیس دادگاه کیفری بین‌المللی در واکنش به تهدیدهای رژیم صهیونیستی و حامیانش علیه کارکنان این نهاد برای مختومه کردن پرونده شکایت‌های کشورهای مختلف درباره نسل‌کشی در غزه.

Page Generated in 0/0067 sec