گروه فرهنگ و هنر: در حالی روز گذشته حمید نیلی احمدآبادی از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان پانزدهمین مدیرکل هنرهای نمایشی منصوب شد که به جرأت میتوان اذعان کرد مهمترین مساله و چالشی که طی 10 سال گذشته گریبان تئاتر ایران را گرفته بحث بودجه و اقتصاد تئاتر بوده است؛ موضوعی که باعث شد حسین طاهری به عنوان نخستین مدیرکل هنرهای نمایشی دولت یازدهم نیز طی نامهای 10 بندی در سال 1393 پس از یک سال از حضورش استعفا کند؛ نامهای که در آن طاهری با اشاره به «عدم شفافیت بودجه و تخصیصهای اداره کل هنرهای نمایشی»، «عدم تخصیص بودجه حمایتی گروههای نمایشی»، «عدم تخصیص بودجه که منجر به متوقف شدن تعاملات گروههای نمایشی در حوزه بینالملل شده است» به وضوح وضعیت نابسامان مالی در این حوزه را بیان کرده بود؛ مسائلی که نهتنها در آن سال، بلکه امروز نیز همچنان در تئاتر موج میزند و روزبهروز با توجه به حجم و گسترش این هنر و ورودیها بدون حساب از دانشگاههای سراسر کشور به فضای حرفهای، شرایط آن را وخیمتر نیز کرده است. صد البته مسائل و معضلات ریز و درشت به جز مسائل مالی و اقتصادی هم در تئاتر ایران بسیار زیاد است و شاید تجمیع همه این مسائل بود که باعث شد کاظم نظری پس از 780 روز از اداره کل استعفا کند و به شغل معلمی و استاد دانشگاهی خود در دانشگاه هنر و سوره بازگردد.
نباید فراموش کرد نظری در حالی اسفند 1400 سکان دار تئاتر ایران شد که تئاتر بر اثر شیوع کرونا روزگار بسیار اسفباری را سپری میکرد و این در حالی است که با نگاهی به نمودارهای آماری به وضوح میتوان رشد در تمام موارد از جمله وضعیت اجراها، مخاطبان و برگزاری رویدادها را دید اما نکته قابل تامل اینجاست که با مروری بر معارفهها و تودیعهای صورت گرفته در بین 14 سکاندار تئاتر ایران، کاملا محرز و مشخص است که دستگاه و نهاد تئاتر ایران هر چقدر خوش استقبال بوده به همان میزان بد بدرقه است. از حسین پارسایی، حسین طاهری و مهدی شفیعی گرفته تا کاظم نظری و شهرام کرمی، همگی مدیرانی بودند که در روزهای پایانی ماموریتشان برای جدا شدن از مرکز لحظه شماری میکردند اما چرا عملا حضور بر مسند تئاتر کشور امروز به جایگاه و مرتبهای بدل شده است که به قول بسیاری از اهالی تئاتر تشبیه به جادهای شده که انتهایش سراشیبی دهشتناکی است؟
آنچه مشخص است حمید نیلیاحمدآبادی مسیر بسیار دشواری در پیش دارد اما این بدان معنا نیست که وضعیت فعلی تئاتر بسیار نامطلوب است، بلکه تجربه حضور سایر مدیران نشان میدهد در مدت باقیمانده از دولت سیزدهم و تلنباری از درخواستها و بودجهها در مقایسه با سوابق نیلی کار بسیار دشوار است، از همین رو باید منتظر ماند و دید آیا سرنوشتی مشابه شفیعی و طاهری در انتظار نیلی خواهد بود یا برای پانزدهمین سکاندار به نوع دیگری رقم خواهد خورد.