کد خبر: 282437تاریخ: 1403/2/22 00:00
در نشست نقد و بررسیتئاتر «عروسی خون» مطرح شد
«عروسی خون» و آدمهایی که با سرنوشت خود میجنگند
گروه فرهنگ و هنر: دهمین برنامه سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش فیلمتئاتر «عروسی خون» (محصول ۱۹۸۱ اسپانیا/ ۶۷ دقیقه) به کارگردانی کارلوس سائورا بر مبنایِ نمایشنامهای نوشته فدریکو گارسیا لورکا اختصاص داشت. در این نشست عباس غفاری، منتقد و کارشناس تئاتر با اشاره به کارنامه کاری لورکا گفت: «این نمایش یکی از زیباترین برداشتهای تئاتری یا تلهتئاتری از نمایشنامه جاودانه لورکا است. همانطور که میدانید لورکا 3 نمایشنامه دارد که تقریبا به یکدیگر پیوسته هستند و به عنوان سهگانه لورکا با نامهای «عروسی خون»، «یرما» و «خانه برناردا آلبا» شناخته میشوند. بسیاری معتقدند این 3 اثر، سهگانهای سیاسی است که دوران ژنرال فرانکو و سیاستهای دیکتاتورمآبانه او را نقد میکند». او افزود: «در ابتدای این فیلم نیز عکسی به نمایش گذاشته میشود که مربوط به مبارزان اسپانیایی است که در مقابل دیکتاتوری ژنرال فرانکو قد علم کرده و با او سالها مبارزه کردهاند. در واقع این صحنه، نقطه نظر سیاسی سائورا را نیز به ما نشان میدهد. در واقع شاید این کار تقدیری باشد از کسانی که برای آزادی جنگیدند. یکی از این افراد خود لورکا است. سائورا یکی، 2 سال پس از این اثر، «یرما» را میسازد. در واقع پس از این شیوه کارگردانی سائورا تغییر کرده و کارهای زیادی را بر اساس موسیقی بیکلام میسازد».
محمودرضا حبیبی هم در این نشست گفت: «همانطور که میدانید لورکا معروفترین و مشهورترین درامنویس اسپانیایی است. او زندگی پرفراز و نشیبی داشته است اما در نهایت در سال ۱۹۳۶ میلادی توسط افراد ژنرال فرانکو دستگیر شده و ۳۸ سالگی اعدام میشود. با این وجود تمام شاهکارهای خود را در 6 سال آخر زندگیاش خلق میکند. وی سال ۱۹۳۳ نمایشنامه «عروسی خون» را به عنوان نخستین اثر از سهگانه خود معرفی میکند. یک سال بعد، «یرما» و سال بعد از آن «خانه برناردا آلبا» را مینویسد. اگر قرار باشد آثار او را نقد کنیم، باید نگاهی به دیدگاه ادبی لورکا داشته باشیم، تغییراتی که او با آثارش در درام اسپانیا به وجود آورد». او افزود: «کاری که لورکا میکند، تطبیق ادبیات کلاسیک اسپانیایی با عناصر ادبیات مدرن روز اروپاست. در واقع او موجب ورود مکتبهای جدیدی چون دادائیسم و سورئالیسم میشود و این بسیار اهمیت دارد. اتفاقاتی که در زندگی لورکا رخ داد، در واقع او را مجبور به بازتعریفی از ادبیات اسپانیا کرد و موجب آمیختگی خود با عناصر مدرن شد. بعد از این مقطع هویت ملی جدیدی را در آثار لورکا میبینیم که او میخواهد مانند نمایشنامه «عروسی خون» در درام خود معرفی کند. بیشتر ساختار ادبی سهگانه لورکا بر مبنای شعر ساخته شده است ولی درام و واقعگرایی آن بر مبنای واقعبینی سختگیرانهای است که لورکا میخواهد آن را به چالش بکشد. در حقیقت، واقعگرایی و شعر او، شعری رمانتیک نیست که تنها در پی شعرپردازی باشد. اتفاقا چالشها در آثارش، مانند «عروسی خون»، چالشهای پیکارجویانهای است». این منتقد تئاتر ادامه داد: «دیدگاه روانشناختی آثار لورکا نیز موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. این مساله همان امیدی است که از فرد به جامعه تزریق میشود. او این افراد را مورد بررسی قرار میدهد چون این افراد هستند که بعدها میخواهند جامعه اسپانیا را تشکیل دهند. لورکا تنها امید خود برای خوشبختی را اینطور تعریف میکند: خوشبختی برای یک انسان در زندگی، رسیدن به نیازهای کامل غریزی است». یعنی نیازهایی کاملا انسانی. همانطور که در «عروسی خون» نیز میبینیم که تمام روابط، چالشها، پیکارها و نبردهایی که بین افراد در جریان است، کاملا بر مبنای غریزه آنها بوده است. این برخوردهایی است که انسانها طبق غرایز با همدیگر در محدوده و چارچوب محدودیتهای جامعه پیدا میکنند. این محدودیتهای جامعه همان سنتها و باورهایی است که در جامعه خود لورکا نیز بوده است؛ همان هدفهایی که لورکا به آنها حمله کرده و آنها را مورد چالش قرار میدهد». حبیبی در پایان گفت: «آدمهایی که در درامهای لورکا میبینیم، با تقدیر و سرنوشت خود درگیرند. اگرچه این تقدیر و سرنوشتها باعث نمیشوند انسانها طغیان نکنند. این مسالهای است که لورکا از زمان کودکی با آن درگیر بوده است».