جایزه بهترین فیلم از جشنواره بینالمللی فیلم فضایی روسیه به یک انیمیشن ایرانی رسید
گروه فرهنگ وهنر: انیمیشن سینمایی «مسافری از گانورا» از تولیدات مرکز انیمیشن سوره، به کارگردانی احمد علمدار و تهیهکنندگی محمدحسین علمدار عنوان بهترین انیمیشن پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فضایی (Tsiolkovsky ISFF) روسیه را از آن خود کرد. این فیلم در بخش رقابتی جشنواره بینالمللی فیلم فضایی روسیه که هر سال در شهر کالوگا برگزار میشود، به نمایش درآمده بود که بتازگی جوایز آن اعلام شد.
در جشنواره بینالمللی فیلم فضایی روسیه فیلمها و تولیداتی درباره فضا و ارتباط آن با علم، هنر و فرهنگ در اکرانهای رقابتی، غیررقابتی و گذشتهنگر به نمایش گذاشته میشوند و هدف آن علاوه بر ارائه فیلمهای جدید درباره فضا و فضانوردی، ترویج همه حوزههای علم و هنر، مرتبط با فضا و تقویت سنت گفتوگوی بینالمللی بین دانشمندان و فیلمسازان برای حل مشکلات جهانی است. از نکات قابل توجه در این جشنواره حضور هیات داوران علاوه بر فیلمسازان حرفهای، شامل فضانوردان، همچنین دانشمندان صنعت فضایی میشود.
«مسافری از گانوراما» داستان ۳ پسربچه با روحیات مختلف و حتی با قومیتها و گویشهای متفاوت است که در نهایت برای رسیدن به یک هدف دور هم جمع میشوند.
* موفقیت در قهرمانسازی
قهرمان اصلی داستان سهیل پسری معلول و ویلچرنشین است. انتخاب قهرمان اصلی با این ویژگی یکی از نکات تحسینبرانگیز و جسورانه فیلمساز است. بسیاری از مخاطبان کودک شاید برای نخستینبار با دیدن سهیل روی ویلچر با مفهوم معلولیت و محدودیتهای آن روبهرو میشوند؛ محدودیتهایی که با هوشیاری فیلمساز در روند داستان در نهایت مانعی برای رشد سهیل نیستند. سهیل همانند تمام بچهها خصوصیات خوب و بد را در کنار هم دارد، گاهی اشتباه میکند، گاه لجوج و غیر منطقی شده و دل اطرافیانش را میشکند و گاه صبورانه و شجاعانه در مقابل مشکلات میایستد. همین ویژگیها سبب میشود مخاطب کودک با او همزادپنداری کند. لهجه شیرین کردی سهیل و مادر و عمهاش و لباسهای خوشرنگ محلی که مادر مهربان و دلسوز سهیل بر تن دارد، در معرفی چهره دلنشین از کردها موفق عمل میکند.
از سوی دیگر فیلمساز با انتخاب ستار از خانوادهای افغان، درصدد است در میانه کلکلهای امید به عنوان پسر تهرانی متمول و البته شوخطبع با ستار، به کودک یاد دهد از قضاوت و تحقیر دوری کند و همه انسانها با هر قومیت و نژادی با یکدیگر برابرند. ستار بشدت به پدر خود احترام میگذارد؛ یادمان بیاید در میانه مبارزه با فضاییها جواب تلفن پدر را میدهد تا مبادا او اندکی نگران شود. دیالوگ معروف «جان پدر کجاستی» مخاطب را به یاد اتفاقات تلخ در این کشور و اجبار مهاجران برای مهاجرت میاندازد. وجه اشتراک سهیل و ستار، قربانی بودن آنها در جنگهای تحمیلی است؛ نکتهای که فیلمساز با چند فلشبک تاثیرگذار از کودکی ستار و حمله آمریکاییها به افغانستان از یکسو و بمباران شیمیایی مناطق کردنشین در جنگ تحمیلی توسط عراق از سوی دیگر، بخوبی و با زبانی ساده بیان میکند.
* پایان درخشان داستان
سازندگان این انیمیشن بخوبی داستان خود را پیش میبرند تا مخاطب را به نتیجه مورد نظر خود برسانند. سهیل که در و دیوار اتاقش پر از پوسترهای قهرمانان غربی مثل سوپرمن و... است، در پایان درمییابد برای قهرمان شدن و حل مشکلات نیازی به قدرتهای ماورایی ندارد. او با میل و اراده خود لباس فضایی که ساماندر به او داده از تن در میآورد، چرا که به این نتیجه میرسد قدرت زیاد و مافوق طبیعی روی مغز و ذهن انسان اثر گذاشته و او را به سمت کارهای خلاف اخلاق و انسانیت پیش میبرد؛ یادمان بیاید سکانسی که سهیل از روی انتقامجویی میخواست واروناها را نابود کند و امید مانع کار او شد.