در تحولی تاریخی، شهرکنشینان الجلیل از قدرتنمایی مقاومت لبنان و بیعملی رژیم صهیونیستی به ستوه آمده و تصمیم به جدایی از رژیم صهیونیستی گرفتهاند
با ورود به هشتمین ماه جنگ غزه، بسیاری از کارشناسان نظامی بینالمللی در تحلیلهای مختلف به شکستناپذیری حماس در مقابل ارتش کودککش اسرائیل اشاره کردهاند اما آنچه کمتر مورد توجه رسانهها قرار میگیرد، پیروزی قاطع حزبالله لبنان بر صهیونیستها در جبهه شمال و تبعات ارضی و اجتماعی سنگین آن است.
سلسله عملیات قهرمانانه و مقتدرانه مقاومت در شمال فلسطین اشغالی نه تنها باعث فرار حدود 250 هزار شهرکنشین از مستعمرهنشینهای این منطقه از جمله منطقه اشغالی کریات شیمونه متعلق به لبنان شده، بلکه میرود تا به خلع ید امنیتی رژیم صهیونیستی از این مناطق منجر شود. به عبارت دیگر، اسرائیل در حال از دست دادن تسلط خود بر مهمترین منطقه راهبردیاش بعد از مثلث گوش دان در جنوب مرکزی فلسطین اشغالی است؛ منطقهای که شامل تاسیسات بسیار حساس رصد هوایی و جاسوسی در ارتفاعات مرون مشرف به جنوب لبنان و سوریه میشود که در ۷ ماه اخیر، تبدیل به هدف آسان و مستمر موشکها و پهپادهای حزبالله شده است.
همین جمعه گذشته در دویستوهفدهمین روز جنگ غزه، حزبالله در پاسخ دور جدید بمبارانهای مزارع و مناطق مسکونی جنوب لبنان، ۴ بار پیاپی کریات شیمونه را با موشکهای مختلف هدف قرار داد. از جمله ۲ موشک به طور هدفمند مخفیگاه نظامیان صهیونیست در شهرک شتولا در نزدیکی مرز را ویران کرد. دیروز نیز در یک نمایش خیرهکننده قدرت توسط حزبالله، 20 راکت طی یک ساعت به اهداف مرزی کریات شیمونه اصابت کرد، بدون اینکه رژیم فرصت پاسخگویی داشته باشد.
اشراف آتش و رصد مقاومت بر مناطق مختلف شمال فلسطین اشغالی، تاثیری شگفتانگیز بر موازنه قوای زمینی بین لبنان و رژیم صهیونیستی داشته است. برای نخستین بار از سلسله جنگهای چریکی روزهای آغاز تشکیل غده سرطانی اسرائیل در فاصله سالهای 1947 تا 1949، رژیم صهیونیستی ابتکار عمل آفندی و لجستیکی در بخشهای شمالی را از دست داده است. درنتیجه با آنکه یک ماه و نیم از اعلان آغاز تدارکات ارتش کودککش عبری برای راهاندازی عملیات بزرگ در جنوب لبنان به سبک دهههای گذشته میگذرد و به رغم تاکید هفته گذشته یوآو گالانت، وزیر جنگ رژیم خطاب به فرماندهان مبنی بر اینکه «تابستان داغی» در جبهه شمال در پیش خواهند داشت اما روی زمین هیچ خبری از یک فعالیت آمادی گسترده متناسب با چنین عملیاتی دیده نمیشود. هشدار کذایی «تابستان داغ» توسط گالانت در همان روزی صادر شد که یک سرباز صهیونیست در حمله حزبالله به پایگاه نظامی المالکیه به هلاکت رسید. با وجود سانسورهای شدید رسانهای رژیم درباره تلفات نظامیان و امنیتیهایش، این سومین خبر متوالی درباره هلاکت یک سرباز اسرائیلی است که ظرف یک هفته منتشر میشود. رژیم برخی واحدهای لجستیکی خود را برای انتقال چند عراده تانک و نفربر به سمت شمال به نمایش عمومی درآورد اما این اصلا متناسب با حجم تجهیزات لازم برای لشکرکشی زمینی مورد ادعای گالانت به جنوب لبنان نبود. خصوصا که در ماههای گذشته ثابت شده هیچ تجمع قابل توجه نیروها و تجهیزات رژیم در نزدیکی مرزها از چشمان عقابهای حزبالله پنهان نمیماند و موشکهای نقطهزنشان نیز مترصد چنین هدفهایی در فضای باز هستند. طبیعتا صهیونیستها بدون تمرکز واحدهایشان در پشت مرزهای لبنان نمیتوانند هیچگونه عملیات پیشروی به سمت شمال را برنامهریزی کنند. به این ترتیب فاش میشود وعده کابینه نتانیاهو برای لشکرکشی به عمق لبنان با هدف ایجاد بازدارندگی تنها یک بلوف است.
فقدان تسلط رژیم اشغالگر بر مستعمرات شمالیاش اما فقط به از دست رفتن مزیت ژئوپلیتیک چندین دههایاش بر مرزهای سوریه و لبنان به عنوان پایگاههای جبهه مقاومت منجر نخواهد شد و صهیونیستها بهایی بسیار سنگینتر را به خاطر بیدفاع شدن مواضع شمالیشان پرداخت خواهند کرد. حال کار به جایی رسیده که یکپارچگی سیاسی و تمامیت ارضی مورد ادعای رژیم جعلی اسرائیل در آستانه سالروز موجودیتش یا همان روز نکبت، زیر سوال رفته است.
در یک رویداد تاریخی، سران جوامع صهیونیست شهرکنشین در شمال سرزمینهای اشغالی قصد دارند در روز نکبت از رژیم صهیونیستی اعلام استقلال کنند.
آنها قصد دارند در روزهای آینده در اعتراض به انفعال دولت اسرائیل در بازگرداندن دهها هزار شهرک نشینی
که توسط حزبالله از جلیل آواره شدهاند، جدایی از اسرائیل را اعلام کنند. این تصمیم در جلسه مجمع عمومی سران محلی ایالت جلیل، شمالیترین ایالت فلسطین اشغالی - بدون در نظرگرفتن منطقه اشغالی کریات شیمونه متعلق به لبنان - اتخاذ شده و قرار است در روز نکبت (15 مه / 26 اردیبهشت) اعلام شود. اعلانی که به مثابه پتکی بر سر سران رژیم اسرائیل، کنگره جهانی یهود – به عنوان اصلیترین نهاد صهیونیسم بینالملل - و دولتهای آمریکا و انگلیس به عنوان صاحبان اصلی این پروژه استعماری منحوس فرود خواهد آمد.
تارنمای عبری امنیتی واللا، روز چهارشنبه گزارش داد: «تصمیم گرفته شد در روز استقلال [اسرائیل]، تأسیس دولت گالیلی (جلیل) و جدایی یکجانبه از دولت اسرائیل اعلام شود. این اقدام افراطی، با اقدامات متعاقبی همراه خواهد بود». به عبارت دیگر، رسانه نزدیک به موساد، جداییطلبان شمالی را تهدید به واکنش تلآویو کرده است. واللا برای گزارش خود عنوانی برگزیده که از متون توراتی آمده: «یک نی که کمر شتر را شکست».
این عبارت در عین حال کنایهای است به پاسخ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به بیانیه بنی گانتس، اصلیترین رقیبش در حکومت و عضو کابینه جنگ که در جلسه ۲ ماه پیش کابینه رسانهای شد.
به گزارش کانال 12، گانتس به شهرکنشینانی که از شمال آواره شدهاند قول داد تا اول سپتامبر به خانههای خود بازگردانده میشوند ولی نتانیاهو در واکنش گفت: «اگر چند ماه پس از اول سپتامبر برگردند هم اتفاقی نخواهد افتاد». لحنی که نشان میداد رئیس فعلی کابینه رژیم و آغازگر اصلی جنگ غزه و جنگهای زنجیرهای دیگری که فلسطین اشغالی را احاطه کردهاند، از بلبشوی موجود سود میبرد و حتی در وخیمترین وضعیت برای صهیونیستها و موجودیت منحوس اسرائیل، عجلهای برای معامله ندارد. این سیاستمدار فاسد و یهودیان افراطی حامیاش، به شکل عجیبی در یک روند خودتخریبگرانه با هم به اشتراک رسیدهاند؛ روندی که نتانیاهو را از زندان دور نگاه میدارد و حریدیها را به آخرالزمان مفروضشان نزدیک میکند. این همان روند مرموزی است که صهیونیستهای واقعگرا از آن تحت عنوان «سندروم خودکشی تاریخی» یاد میکنند. البته اظهارات نتانیاهو موجی از خشم را در میان شهرکنشینان آواره شمال برانگیخت و به انگیزه سران جوامع محلی برای جدایی از اسرائیل تبدیل شد.
گیورا زالتز، رئیس شورای منطقهای جلیل علیا با کنایه به نتانیاهو به عنوان کسی که از تصمیمگیری عاجز است، اعلام کرد شهرکنشینان را حتی بدون مجوز دولت بازمیگرداند. این شکاف مهم میان بدنه اجرایی رژیم و جوامع محلی شمالی صهیونیستهای شهرکنشین، به سرعت در حال تبدیل به یک گسل تجزیه است.
خیلی زود پس از دعوای لفظی در کابینه تلآویو، در اوایل ماه گذشته میلادی (آوریل)، نمایندگان جوامع شهرکنشین جلیل در انجمن مناطق تحت درگیری فلسطین اشغالی، نخستین بار پیشنهاد «تشکیل یک دولت جایگزین برای اسرائیل» را ارائه کردند.
حال صهیونیستهای آواره که در 7 ماه اخیر در حیفا و بیتالمقدس اشغالی اسکان داده شدهاند، تظاهراتی چند هزار نفری را در همین رابطه برای پنجشنبه 16 ماه مه - فردای روز نکبت - سازماندهی کردهاند.
سازماندهندگان این تظاهرات قصد دارند شعارهایی با مضامین زیر سر دهند: «نه به توافق سیاسی با حزبالله» و «بازیابی امنیت از طریق اقدام نظامی... این نبردی است که ما باید با هم بجنگیم... مبارزه برای آزادی... علیه آفت و آینده فرزندانمان... ما مردم شمال ساکت نخواهیم نشست».
این شعارهای ظاهرا شجاعانه در واقع اوج یأس شهروندان صهیونیست نسبت به دولت مرکزیشان را برملا میسازد. کابینه نتانیاهو نه قدمی برای آنها برداشته و نه توان هماوردی نظامی با معادلات جدیدی را دارد که مقاومت بر منطقه شمالی حاکم کرده است.
در مقابل شکوهها و اعتراضهای مکرر شهرکنشینهای آوارهشده جلیل و کریات شیمونه، دولتهای بایدن (آمریکا) و مکرون (فرانسه) تلاش کردند از این فرصت برای رایزنی با نتانیاهو و جلب توجه لابیهای اسرائیلی واشنگتن و پاریس بهرهبرداری کنند ولی بدیهی است آنها هم در مقابل پارامتر اصلی این بحران، یعنی تغییر موازنه قوا به نفع مقاومت کاری از پیش نمیبرند.
حزبالله بارها فرستادگان فرانسه و اتحادیه اروپایی را که برای چانهزنی درباره عقبنشینی از مناطق درگیری مرزی و توقف موشکباران شمال فلسطین اشغالی راهی کرده بودند، دست خالی از لبنان بازگردانده است و رهبران مقاومت هر بار جدیتر از قبل تاکید کردهاند تا زمانی که تجاوز جنایتکارانه رژیم صهیونیستی به غزه متوقف نشود، اوضاع به همین شکل خواهد بود. همه واقعیتها گویای از دست رفتن تسلط رژیم صهیونیستی بر جلیل و دیگر مناطق شمال فلسطین اشغالی است. موشکباران مراکز امنیتی در کوهستانهای این مناطق توسط ایران، همچنین هدف قرار گرفتن شناورهای رژیم در دریای مدیترانه نزدیک به بندر حیفا طی کمتر از یک ماه گذشته ثابت میکند رژیم علاوه بر زمین، کنترل حریم هوایی و دریایی خود را در کمربند حیاتی شمالی نیز از دست داده است. در چنین شرایطی باید منتظر آغاز فروپاشی آنچه دولت عبری خوانده میشود، از ناحیه جلیل در غرب جولان اشغالی و در جنوب نوار اشغالی جنوب لبنان -یکی از بخش منطقه عمومی شمال است که یکی از مناطق هفتگانه تقسیمبندی اداری اسرائیل محسوب میشود- بود. طرفه آنکه جلیل، زادگاه حضرت عیسی(ع) است که مسیحیان و مسلمانان معتقدند نفرین ایشان تا ابد دامنگیر کاهنان بنیاسرائیلی، یعنی همین حلقه حاکمیت فعلی اسرائیل خواهد بود.