printlogo


کد خبر: 282538تاریخ: 1403/2/24 00:00
نگاهی به رویکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب به سرکوب جنبش‌های دانشجویی مدافع فلسطین
بازتاب خنثی

گروه سیاسی: ماجرای اعتراضات دانشجویی به نسل‌کشی در غزه از تحصن و تظاهرات دانشجویی در برخی دانشگاه‌های مطرح آمریکا نظیر «کلمبیای نیویورک» برای افکار عمومی جالب شد، چرا که دانشجوها به «نسل‌کشی» و «کشتار زنان» اعتراض کرده و این اعتراض با سرکوب پلیس به سرعت به سمت بحران پیش رفت. این تجمع به صورت زنجیره‌ای دیگر دانشگاه‌های آمریکا مثل آستین تگزاس، هاروارد، سیاتل، برکلی و اموری جورجیا را نیز تحت تاثیر قرار داد و دانشجویان و البته اساتید این دانشگاه‌ها را وارد صحنه اعتراض به سیاست‌های رژیم صهیونیستی کرد. در ادامه هم دانشگاه‌های کشورهایی نظیر استرالیا، انگلستان، فرانسه، هلند، ژاپن و... نیز علیه نسل‌کشی علنی صهیونیست‌ها به پا خاستند و اکنون روزهای متوالی است که این اعتراضات به‌رغم سرکوب وحشیانه پلیس، همچنان ادامه دارد. کار به جایی رسید که بسیاری از صاحب‌نظران، اعتراضات دانشجویی کنونی را بسیار فراتر از جنبش‌های مشابه، نظیر جنبش دانشجویی ضدجنگ سال‌ 1968 در آمریکا مقارن با جنگ ویتنام می‌دانند. کمااینکه در اعتراضات کنونی، شعارهایی مطرح می‌شود که پیش‌تر عادت کرده بودیم در خاورمیانه و خصوصا در میان کشورها و گروه‌های موسوم به محور مقاومت بشنویم. تا آنجا که یکی از کارشناسان شبکه فاکس نیوز می‌گوید: «شعار آزادی فلسطین از نهر تا بحر همان شعاری است که حزب‌الله لبنان و کشورهایی چون ایران آن را سر می‌دهند». وی می‌خواهد بگوید این دست از مطالبه‌ها برای کشورهای غربی نیست و مخصوص ساکنان خاورمیانه است. چنین رویکردی در میان دانشجویان غربی که سال‌هاست فکر و ذهن‌شان از سوی غول‌های رسانه‌ای وابسته به صهیونیسم جهانی بمباران شده، باعث خشم افراد و جریان‌های سلطه شده است. همین چند روز پیش سناتور تام کاتن با شدیدترین لحن به اعتراضات دانشجویی در دانشگاه‌های آمریکا حمله کرد و گفت: «دانشجویان شبیه آیت‌الله‌ها مرگ بر اسرائیل می‌گویند». همچنین گروه‌های اپوزیسیون وابسته به حاکمان غرب نیز به این بحث ورود کرده‌اند و برای مقابله با دانشجوها، کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند. اما گستردگی اعتراضات دانشجویی و تصاویر برخورد وحشیانه پلیس با این اعتراضات که منشور ادعاهای آمریکا و جهان غرب پیرامون آزادی بیان را به یکباره آتش می‌زند، آنقدر ارزش محتوایی و جریانی دارد که هیچ رسانه‌ای نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار آن عبور کند. در غرب اگرچه رسانه‌های این کشورها به بازتاب این اعتراضات و حوادث رخ‌داده در آن پرداخته‌اند اما به قول مجتبی صمدی، کارشناس مسائل آمریکا، همواره نگاه ریاکارانه به این موضوع دارند. این کارشناس می‌گوید: «اولا که درباره اسرائیل عمده رسانه‌های آمریکایی حق ندارند آن را محکوم کنند. حتی اگر گزارش‌های میدانی نیز از اعتراض‌های دانشگاه‌ها تهیه می‌کنند، می‌گویند درست است که دانشجوها حق دارند آزادی بیان داشته باشند، ولی این آزادی بیان با یهودستیزی تداخل پیدا کرده است! اینها دارند آزادی دیگران (صهیونیست‌ها) را تهدید می‌کنند». در داخل ایران نیز اعتراضات فراگیر دانشجویان علیه نسل‌کشی صهیونیست‌ها بازتاب‌هایی در رسانه‌های مختلف داشته است. در این مجال نگاهی به 4 روزنامه اصلی جریان موسوم به اصلاح‌طلب انداختیم تا ببینیم این رویداد بزرگ جهانی که به زعم بسیاری از کارشناسان، دموکراسی ادعایی غرب را به چالش کشیده است، تا چه میزان بازتاب داشته است.  
* روزنامه اعتماد
از اوایل اردیبهشت جاری که بحث اعتراضات دانشجویی ابتدا در آمریکا و مشخصا دانشگاه کلمبیای نیویورک قوت گرفت، تا گسترش یافتن و بازتاب آن در رسانه‌های جهان و البته کشورمان، تقریبا یک هفته زمان برد. روزنامه اعتماد از روز هشتم اردیبهشت نخستین مطلب خود را در این باره منتشر کرد. 
عکس یک صفحه نخست این روزنامه در هشتم اردیبهشت ماه به اعتراضات دانشجویی در دانشگاه‌های آمریکا اختصاص داشت و تیتر «صدای حامیان غزه بلندتر شد» عنوان گزارشی بود که داشته‌هایش عموما از رسانه‌های غربی اخذ شده و رویکرد اصلی این گزارش، ارائه اخبار و اطلاعات از وقایع رخ‌داده در این دانشگاه بود. 
روزنامه اعتماد از روز هشتم اردیبهشت به صورت کلی 6 مطلب (در گونه‌های مختلف نوشتاری) درباره اعتراضات دانشجویی در آمریکا و سراسر جهان منتشر کرد. در این میان سهم این مساله مهم جهانی در صفحه یک این روزنامه، چهار تیتر است که در روز 17 اردیبهشت مقاله «درباره ریشه‌ها و عوامل ظهور جنبش دانشجویی آمریکا در حمایت از غزه مظلوم» با عنوان «فریاد دانشجویان آمریکا» تیتر یک صفحه نخست اعتماد شده بود. در یک نگاه کلی، سهم یکی از بزرگ‌ترین جنبش‌های حق‌مدارانه دانشجویی جهان که از جهات مختلف وجهه تاریخی نیز دارد، در کنار سرکوب وحشیانه آن توسط پلیس آمریکا که می‌تواند نوع نگاه جهانیان به غرب را تغییر دهد، در روزنامه اعتماد چندان پررنگ نبود. کما اینکه این روزنامه عموما نگاهی خنثی در این مقوله دارد و در اغلب مطالبش صرفا به گردآوری اطلاعات و بازتاب اخبار پیرامون حادثه پرداخته است. 
* شرق
پوشش اخبار جنبش دانشجویی اخیر در روزنامه شرق سهم کمتری نیز نسبت به روزنامه اعتماد به لحاظ کمیت داشته است. شرق مثل اعتماد از روز هشتم اردیبهشت به این مقوله ورود کرد اما از آن تاریخ به بعد کلا با 4 مطلب به پیشباز بحث سرکوب شدید اساتید و دانشجویان در غرب آن هم در درون حریم دانشگاه‌ها رفت.  
هرچند شرق سعی کرده فراتر از روزنامه اعتماد، حداقل در انتخاب تیترها کمی حق مطلب را ادا کند و در یک مورد با تیتر «اعتراض دانشگاهیان آمریکا به نسل‌کشی در فلسطین» به این موضوع ورود کرده است اما این روزنامه نیز همچنان ژست خنثای اعتماد را حفظ کرده و با مطالب عموما ترجمه‌شده و گزارش‌های صرفا خبری، چهار مطلب خود را در روزهای هشتم، نهم، دهم و دوازدهم اردیبهشت منتشر کرده است. شاید سختگیرانه به نظر برسد بگوییم کل مطالبی را که شرق پیرامون این موضوع مهم در روزهای اخیر منتشر کرده می‌توانیم در یک صفحه جای بدهیم! در کل شرق ترجیح داده به مسائلی چون گشت ارشاد، غوغای واگن‌های چینی، شهریه مدارس و... ورود کند تا اینکه صفحاتش را به موضوع ریاکاری غرب در بحث آزادی بیان و همین‌طور سرکوب شدید جامعه نخبگانش اختصاص دهد!
* هم‌میهن
روزنامه هم‌میهن نیز در یک هماهنگی جالب با 2 روزنامه دیگر اصلاح‌طلبان، روز هشتم اردیبهشت را آغاز پرداختن به موضوع جنبش دانشجویی حق‌مدارانه در غرب انتخاب کرده است اما شروع هم‌میهن آبرومندانه‌تر از 2 روزنامه دیگر
است. این روزنامه با عکسی از دانشجویان دستگیرشده معترض غربی که دوسوم صفحه نخست را پوشش داده، با تیتر یک «تسخیر دانشگاه» ورود جدی‌تری به بحث داشته است. سرمقاله نیز زیر همین عکس بزرگ با تیتر «وجدان بیدار در جامعه بیمار» مفهوم بهتری را نسبت به گزارش‌های خبری یا ترجمه‌شده 2 روزنامه دیگر به خواننده ارائه می‌دهد. اما هم‌میهن نیز غیر از روز هشتم اردیبهشت و ورود جدی به بحث، به یکباره افت کرده و در کل 5 مطلب را به این مساله اختصاص داده است؛ 2 مطلب در روز هشتم اردیبهشت، یک مطلب در روز نهم، 2 مطلب در روز دهم اردیبهشت و دیگر هیچ! (البته در روز 13 اردیبهشت نیز نظر یک روزنامه‌نگار را در قالب مطلبی بسیار کوتاه در این خصوص بازتاب داده است).
* سازندگی 
روزنامه سازندگی ارگان مطبوعاتی حزب کارگزاران سازندگی، زودتر از 3 روزنامه «اعتماد، شرق و هم‌میهن» به بحث ورود کرده است. سازندگی در روز ششم اردیبهشت یک گزارش خبری پیرامون ماجرا منتشر اما همواره سعی کرده است در تمام 4 مطلب پیرامون این موضوع، مساله را به موضوعات صنفی یا حزبی تقلیل دهد. تیتر «صف‌بندی صنفی علیه اسرائیل» که گزارش خبری روز ششم اردیبهشت این روزنامه به موضوع اعتراضات دانشجویی است، به شکل خاصی سعی کرده از کاربرد واژه‌هایی چون دانشجو یا دانشگاهیان طفره برود. یا تیتر «خیزش دانشجویان چپ» که در روز هشتم اردیبهشت یک مقاله خنثی با تاسی به مقالات خارجی تهیه کرده، روی اصطلاح چپ بازی می‌کند تا ذهن خواننده را از بحث اصلی منحرف کند. در کل سازندگی ورودی خنثی با ژست بی‌طرفانه به موضوع داشته و بیشتر سعی کرده زحمت پرداختن به این موضوع را به گردن مقالات ترجمه‌ای و گزارش‌های خبری بیندازد. 
در پایان بخشی از یک مطلب روزنامه سازندگی پیرامون بحث فوق را پیش رو دارید: 
واکنش دولت و مقامات آمریکا هم نشان از عزم آنها برای برچیدن این بساط اعتراضی در سراسر آمریکاست، به گونه‌ای که پیش از رســیدن افســران پلیس به دانشــگاه کلمبیا، کاخ سفید بن بست به‌وجودآمده در این دانشگاه و در دانشگاه پلی‌تکنیک ایالت کالیفرنیا، جایی که معترضان دو ساختمان را به کنترل خود درآوردند، محکوم کرد، همچنین چاک شومر، رهبر اکثریت دموکرات در سنای آمریکا در صحن سنا گفت که «شکستن شیشه‌ها با چکش و اشغال ســاختمان همیلتون هال آزادی بیان نیســت، این بی‌قانونی است و آنهایی که این کارها را انجام دادند باید با پیامدها و عواقبش روبه‌رو شــوند». دونالد ترامپ هم چنین موضعــی را اتخاذ کرد و حال باید منتظر ماند و دید که این موج به پایان می‌رسد یا خیر!
***
سرکوب را تئوریزه نکنید
در پی تحولات فلسطین و سرکوب اعتراضات دانشجوها و دستگیری اساتید در سراسر دنیا که به نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی معترض بودند، یک سوال مهم این است که جامعه دانشگاهی و رسانه‌های ما باید چطور نسبت این مساله واکنش نشان دهند و در آن بیندیشند. هم می‌شود کاملا با نگاه تبیینی در این تغییر پارادایم شریک شد و هم می‌توان خیلی آرام و ساکت از کنار اعتراضات عبور کرد. اما اگر می‌خواهید ساکت بمانید باید به «چرایی» سکوت خود پاسخ دهید. مگر شما سال‌ها در همین محیط‌های دانشگاهی فریاد «تا ما غربی نشویم به وضعیت جامعه‌شدگی دست پیدا نخواهیم کرد» را بر سر دانشجوها نمی‌زدید. بسیار خب! این بود انتهای مسیر شما که دانشجوهای معترض به کشتار زنان و کودکان سرکوب شوند؟ سکوت در برابر کشتار انسان‌ها؟ مگر اساتید در همین کلاس‌ها به دانشجوها تاکید نمی‌کردند تجلی «آزادی بیان» و «حقوق بشر» را در غرب بنگرید؟ انتهای این مسیر این بود که شما را به خاطر پرسش از مرگ انسان‌ها، سانسور و سرکوب کنند؟ نمی‌خواهیم مساله سرکوب در غرب را به عنوان سندی در جهت مقابله با آرای دیگران به خاطر بسپاریم، خیر! اما محکم سوال داریم که نسبت رسانه‌های مدافع تفکر غرب در ایران با مسائل این روزهای جامعه غربی چیست؟ این اختیار را برای این جریان قائل هستیم که سرکوب اعتراضات دانشجوها و دستگیری اساتید را در بین خبرهای صفحه داخلی خود پنهان کنند و حتی با برچسب زدن به این جریان‌ها به نوعی مهر تایید بر سرکوب‌ها بزنند اما همین جریان باید به خاطر بسپارد که در حال تئوریزه کردن «سرکوب» هستند. استادی که این روزها اندیشه‌هایش سرلوحه رسانه‌های غربگراست، می‌گفت «غرب هم در مواجهه با دانشجوها مقلد جمهوری اسلامی ایران شده است». این پیشکسوت‌ها چه زود فراموش می‌کنند که در زمان سرکوب دانشجوهای معترض به جنگ ویتنام، هنوز انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود که جمهوری اسلامی تشکیل شود. مشکل ما از دوره میرزا ملکم‌خان تا به امروز همین فراموشی است. این فراموشی هم از جهت دلبستگی است نه حافظه ضعیف! اما استاد گرامی به خاطر داشته باشید که ما از شما تئوری سرکوب را آموختیم.

 


Page Generated in 0/0061 sec