printlogo


کد خبر: 283526تاریخ: 1403/2/25 00:00
نکته
شلیک دانشجویان به حکمرانی غرب

نوید مؤمن: سرکوب دانشجویان منتقد جنگ غزه و رژیم اشغالگر قدس در دانشگاه‌های اروپایی، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات پارلمان اروپا، وضعیت بی‌سابقه‌ای را در این حوزه ژئواستراتژیک ایجاد کرده است. در حالی که مقامات ارشد اتحادیه اروپایی در مدت زمان اندک باقیمانده تا برگزاری انتخابات پارلمان اروپا، نهایت توان خود را جهت هدایت ظرفیت عظیم جوانان کشورهای‌شان به سوی آنچه دموکراسی انتخاباتی می‌خوانند به کار گرفته‌اند، توحش پلیس و حمایت همه‌جانبه دولت‌های غربی از دستگیری و ضرب و جرح دانشجویان، منتج به ایجاد سوالات مهمی در ذهن شهروندان فرانسوی، آلمانی، هلندی و ... شده است. واقعیت امر این است: لابی‌های صهیونیسم در اروپا که عمدتا شامل دو لابی «صهیونیست – سوسیال‌دموکرات» و «صهیونیست – محافظه‌کار» می‌شود، دستور سرکوب دانشجویان اروپایی را به دستگاه‌های امنیتی و سیاسی کشورهای هدف صادر کرده و خود نیز بر فرآیند آن نظارت می‌کنند. اساسا مترادف‌سازی صهیونیست‌ستیزی و یهودستیزی از سوی دستگاه‌های قضایی و اطلاعاتی غرب، در همین راستا انجام شده است. نکته مهم‌تر اینکه اساسا جریانات پنهان و آشکار قدرت در اروپا، اجازه ظهور احزاب ضدصهیونیست را نداده و هر گونه فعالیتی در فضای سیاسی - اجتماعی کشورهای‌شان را منوط به پذیرش نانوشته اما محسوس برخی دستورات و تعهدات، مبنی بر عدم عبور از این خطوط قرمز می‌کنند. همگان به یاد دارند زمان ظهور اولیه جریانات ملی‌گرای افراطی در غرب، برخی تصور می‌کردند با توجه به سابقه تاریخی رهبران این گروه‌ها، آنها در برابر صهیونیسم موضع‌گیری کرده و مواجهه با اسرائیل در عرصه سیاسی و بین‌المللی را   به‌مثابه بخشی از مانیفست خود تلقی می‌کنند. با این حال در جریان جنگ اخیر غزه، افرادی مانند «مارین لوپن» رهبر جبهه ملی فرانسه و «ویکتور اوربان» نخست‌وزیر مجارستان مانند سیاستمداران وابسته به جریان‌های سنتی (مانند مکرون و شولتس)، تبدیل به حامیان نسل‌کشی در نوار غزه شدند. کار به جایی رسید که دولت مجارستان در جریان رای‌گیری اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر سر به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین، در کنار آمریکا به این قطعنامه رای منفی داد. دانشجویان اروپایی، حتی آنهایی که مستقیما به میدان حمایت از فلسطین در کشورهای‌شان ورود نکرده‌اند، هم‌اکنون متفق‌القول هستند که صهیونیسم نه‌تنها به‌مثابه یک خط قرمز پررنگ، بلکه در جایگاه بخشی از مدل حکمرانی در غرب مورد پذیرش قرار گرفته است. 
سران اروپا حمایت از موجودیت و عملکرد صهیونیست‌ها را در سیاست‌های کلان امنیتی خود ادغام کرده و بر همین اساس، حتی شهروندان خود را صرفا به اتهام مخالفت با توحش رژیم غاصب صهیونیستی در غزه سرکوب می‌کنند.
یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های نسل جدید اروپا، معطوف به همین تغییر مدل حکمرانی است؛ جایی که حتی تغییر معادلات قدرت از احزاب سنتی به «منتقد نو» نیاز جوانان نسبت به استقلال مطلق از رژیم اشغالگر قدس و آمریکا را برطرف نمی‌کند. محصول خیزش‌های دانشجویی نه‌تنها در آمریکا، بلکه در اروپا نیز تمرکز بر مدل‌های حکمرانی نوین خواهد بود. ترسیم و عملیاتی‌سازی این مدل‌ها، بر مبنای «گذار ساختاری» و «تغییر ساختار حکومت‌داری» انجام می‌شود نه «تغییر بازیگران»! یکی از اصلی‌ترین دلایل آشفتگی مشترک احزاب اروپایی نسبت به خیزش‌های دانشجویی، درک این واقعیت برای صاحبان قدرت در غرب است. آنچه استراتژیست‌ها و صاحب‌نظران طرفدار مدل حکمرانی کنونی در اروپا را آشفته کرده، خصلت مهم محدودناپذیر بودن جنبش‌های دانشجویی و تسری آن به آینده است. در صورتی که غرب جنس این جنبش‌ها را هیجانی می‌پنداشت، شاید حداقل در ظاهر در برابر آنها خویشتنداری بیشتری به خرج می‌داد اما سرکوب همه‌جانبه و عریان این اعتراضات، نشان می‌دهد غرب تفاوت ماهوی آنها را نسبت به گذشته درک کرده است. این درک ماهوی، به جای آنکه منجر به عبرت‌گیری اروپاییان از حقایق جاری در نظام بین‌الملل شود، تبدیل به نوعی وحشت از نابودی و انهدام ساختاری شده که البته تا تحقق آن زمان زیادی باقی نمانده است.

Page Generated in 0/0058 sec