printlogo


کد خبر: 283572تاریخ: 1403/2/26 00:00
نگاه
نقش جنگ غزه در بیداری نسل جدید اروپا

محمدحسین مهدوی‌زادگان: خشم جهانی نسبت به حمله صهیونیست‌ها به رفح تمامی ندارد. کار به جایی رسیده است که گروهی از کارمندان نهادهای اتحادیه اروپایی در بروکسل به نشانه سوگواری برای جان‌باختگان غزه راهپیمایی سکوت برگزار کردند. تحلیل این موضوع که چگونه کارکنان یک نهاد دخیل در نسل‌کشی غزه، ساختاری که در آن مشغول فعالیت هستند را به چالش کشیده‌اند، مجال گسترده‌ای می‌طلبد اما در اینجا قصد داریم بر یکی از مهم‌ترین آسیب‌های حکمرانی غرب، یعنی «نهادگرایی» متمرکز شویم. پیمان ماستریخت با نام رسمی پیمان اتحادیه اروپایی، وظیفه همگرا کردن اروپا را به عهده داشت و فوریه ۱۹۹۲ توسط اعضای جامعه اروپا به امضا رسید. همگرایی در سایه یک نهاد مشترک اروپایی و فاصله گرفتن از هویت ملی و سرزمینی کشورها، شالوده این بنای تازه‌ساز را تشکیل می‌داد.
اکنون با گذشت 32 سال از تشکیل اتحادیه اروپایی، این نهادگرایی تبدیل به دیکتاتوری جمعی شده است. نهادهای قدرت در اروپا، به جای آنکه متضمن همگرایی حول منافع عمومی قاره سبز باشند، تبدیل به کاتالیزور و مجرایی جهت تثبیت نظم یا همان بی‌نظمی تحمیلی غرب در نظام بین‌الملل شده‌اند. خطوط قرمز نهادهای قدرت در اروپای واحد، بر اساس همین انگاره‌ها و پیش‌فرض‌ها تعریف و تصدیق پیدا می‌کند و متعاقبا، هر فردی در جای جای اروپا این خطوط قرمز تحمیلی و غیرعقلانی را زیر پا بگذارد، با قوه قهریه مواجه خواهد بود. شعارهای رنگین و ایده‌آل‌گرایانه‌ای که در ابتدای تشکیل اتحادیه اروپایی سر داده شد، یکی پس از دیگری رنگ باخته است.
جنگ غزه و تحولات دهشتناک و غمبار آن، نقطه آشکارساز خیزش افکار عمومی اروپا علیه نهادگرایی مسموم در این مجموعه است. شهروندان اروپایی امروز دریافته‌اند خطوط قرمزی که در سایه نهادگرایی و به بهانه تکیه بر عقل جمعی در اروپا تدوین و القا می‌شود، چیزی جز «ضدارزش» نیست و باید صراحتا از آنها عبور کرد. این نهادگرایی به اندازه‌ای زننده است که از آلمان و فرانسه گرفته تا اسپانیا و هلند، خیزش‌های دانشجویی علیه جنایات رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه را بر نمی‌تابند. رسانه‌های غرب با استناد به انواع روش‌ها و تاکتیک‌های حرفه‌ای اما دروغین و غیرانسانی، تلاش می‌کنند مانع مترادف‌سازی نهادگرایی اروپایی با دیکتاتوری شوند اما به نظر می‌رسد آنها نیز مانند صاحبان قدرت در غرب بسیار دیر به خود آمده‌اند!  
آگاهی جمعی در اروپا (که در برهه کنونی شاهد تبلور و تثبیت آن هستیم) انگاره‌ها و مبانی حکمرانی غرب و نهادگرایی مذموم و خباثت‌آلود نهفته در بطن آن را به چالش کشیده و راهی برای احیای آن باقی نگذاشته است. در این نهادگرایی، شهروندان غرب صرفا در صورتی لایق ارزش‌های ادعایی و متوهمانه‌ای مانند دموکراسی، آزادی بیان و آزادی گردش اطلاعات هستند که به این نهادگرایی رسمی و دیکتاتوری غیررسمی تن دهند. همگان به یاد دارند سال 2007 میلادی، زمانی که شهروندان ایرلندی در یک همه‌پرسی، پیمان لیسبون (پیمان اصلاحات ساختاری در اروپا) را رد کردند، بلافاصله با تهدیدات مکرر سران غرب مبنی بر عواقب و تبعات رای منفی خود روبه‌رو شدند. کار به جایی رسید که ایرلندی‌ها ناچار شدند سال 2009 میلادی در همه‌پرسی برگزار شده از سوی اتحادیه اروپایی شرکت کرده و این بار پیمان لیسبون را مورد تایید قرار دهند!
نسل جدید اتحادیه اروپایی برخلاف گذشتگان خود، از این نهادگرایی و دیکتاتوری به صورت توأمان بیزار است. خیزش دانشجویی اخیر در اروپا با وجود انبوه تهدیدات نهادهای قضایی، سیاسی و امنیتی غرب، لحظه به لحظه بر عمق این بیداری می‌افزاید. وقوع جنگ غزه، برای نخستین بار ماهیت اصلی نهادگرایی غرب را در معرض دید و قضاوت افکار عمومی قاره سبز، بویژه جوانان قرار داد. نتیجه این روند را امروز در تبلور غیرتی فراگیر و خشمی مقدس علیه رژیم غاصب صهیونیست و حامیان غربی آن مشاهده می‌کنیم.

Page Generated in 0/0069 sec