محمدوحید سهیلی*: بیمها و امیدهای یک قوم، انتزاعی و ذهنی نیست، بلکه در ضمن زندگی یک یک آنان شکل و صورت جمعی گرفته و در این مسیر کنش آن قوم را جهت میدهد.
بیم و امید در ذیل هر جهان اجتماعی و فرهنگی یک صورت دارد از این رو برای نزدیک شدن به بیمها و امیدهای یک قوم باید به آثاری که آن بیمها و امیدها را جلوهگر میسازد پرداخت و آنها را شناخت، البته تعلیق در میانه بیم و امید زمانی نمایان میشود که آن قوم سربالا گرفته و به دنبال تعیین نسبت اکنون خود با آینده و آرمانها باشد و همین تعیین بیمها و امیدها در این مسیر، تاریخ اقوام گوناگون را رقم خواهد زد. 100 سال پیش وقتی جنگ اول جهانی به وقوع پیوست، تمام امیدهای عصر روشنگری به ناامیدی و یأس تبدیل شد و در قالب مفاهیم و الفاظ برخی متفکران نمود یافت. دیگر نوشتههای افرادی مانند نیچه، مانند آثار کندروسه و بسیاری از متفکران دیگر سراسر امید به آینده نیست اما این الزاما تقدیر محتوم تمام اقوام و جوامع بشری نیست، بنابراین هر جهان اجتماعی به تناسب صیرورت خود، بیمها و امیدهایی را تجربه خواهد کرد. انقلاب اسلامی ایران نقطه عطف صیرورت جهان اجتماعی انسان ایرانی است. این جهان اجتماعی تاریخی مخصوص به خود دارد و حامل امکانهایی ویژه است. هر انقلاب اجتماعی، تغییر نظام اجتماعی است و انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نیست. هر نظام اجتماعی متناسب با آرمانهای خود دارای سازمان و ساختار اصلی است. این روند تغییر به صورت بسیط و ساده رخ نمیدهد. ویژگی انسانی نظام اجتماعی موجب میشود هر نظام را انسانهایی به وجود آورند که در چارچوب آرمانهای مربوط به آن نظام میکوشند. از این رو هماره در هر انقلابی نیروهای انسانی خاصی در تغییر نظام اجتماعی موجود و تبدیل آن به نظام اجتماعی مطلوب دخیلاند. اگر انسانهایی که شکلدهنده نظام پیشینند با آرمانهای نیروهای جدیدی همسو نشده باشند، بیشک برای رسیدن به اهداف خویش یا حفظ آنها به دفاع از نظام سابق خواهند پرداخت و به این ترتیب درگیری و نزاع در متن انقلاب شکل میگیرد.1 همچنان که این انقلاب و تغییر نظام، ممکن است به دلیل تغییری که در سطح روابط بیرونی با جوامع دیگر ایجاد میکند، معارضهای خارجی نیز بیابد. انقلاب با تغییراتی ناظر به آرمانهای انسانها و امیدهایی نسبت به آینده آغاز میشود اما منازعات حاصل از این تغییرات بنیادین، بیمهایی را نیز به ارمغان میآورد. تاریخ به ما آموخته است که مواجهه با این بیمها و حفظ و تلاش برای تحقق امیدها کاری بس دشوار است. این وضعیت درباره انقلاب اسلامی به واسطه نقطهای که در آن متولد شد، بسیار سختتر و سنگینتر است. آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح و آغاز عصر جدیدی را اعلام کرد. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند. چپ و راست مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن را که بسیاری از آنها در نوع خود نخستین بودهاند آزمودهاند.2 در میانه بیمهایی که محصول تکوینی انقلاب اسلامی به مثابه صورت اراده جمعی انسان ایرانی است، جلوههایی رخ مینماید که آرمانها و امیدهای انسان ایرانی را ابتدائا به خود او و سپس به دیگری این انسان ایران تذکر میدهد و همچون عاملی برای بسیج عمومی انسان ایرانی برای استمرار حرکت به سوی آینده عمل میکند. مساله مهم آن است که امیدهای انسان ایرانی در ذیل انقلاب اسلامی استثنا و کورسو نیست، بلکه به دلیل ویژگی متعالی که دارد، مدام قابل بازتولید و درخشش است، بلکه هر گاه در مقاطعی کوتاه بیمها بر امیدها سایه افکنده به دلیلی بیرون بوده که ناپایدار است. رهبر این انقلاب، خود در ترسیم کلان این وضعیت چنین میگویند: «شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثناست؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصور کرد که از این چشماندازهای مبارک دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسؤولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقق آنها».3 امید آن است که با استعانت از خداوند متعال در برنامهریزیها، سیاستگذاریها و تقنینها، امیدها تقویت و بیمها کاهش
یابد.
بیا از بیم و از امید بگذر... بیا از هر چه جز توحید بگذر...
پژوهشگر فلسفه علوم اجتماعی *
____________________
1- پارسانیا، حمید (1389)، حدیث پیمانه؛ پژوهشی در انقلاب اسلامی، قم: دفتر نشر معارف، صص 19-162.
۲- فرازی از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
۳- همان