اسم من جنین است؛ همان که توی شکم مادرش لول شده و توی فیلمها هی میگویند «لگد زد.»
شاید یکی از دلایلی که هی لگد میزنیم، تنگی دریچه قلبمان باشد. بالاخره ما هم برای خودمان مشکلاتی داریم. مرض نداریم هنوز تربیت نشده، به مادرمان بیادبی کنیم! خیلی از جنینها به خاطر همین مشکل قلبی بهدنیا نیامده بلیتشان برگشت میخورد. خیلیهایشان هم بعد از چند سال، دوباره چمدانشان را میبندند. این تنگی دریچه خیلی بین ماها شایع است. مثل دریچه کولر هی باید چک شود. شاهدش همین فیلم و سریالهای خودمان؛ زوج خوشبختی با هم میروند سونوگرافی و با دیدن ما توی مانیتور کلی ذوق مرگ میشوند اما یکدفعه با حرف دکتر کوفتشان میشود (این صحنههای حالگیری در سینمای ایران رایج است.) در آن لحظه حساس، دکتر بدون اینکه سرش را تکان بدهد، میگوید: «متاسفانه قلب بچه مشکل داره، برای آببندی به سریال مینویسم برید پیش یه دکتر قلب».
تا چند سال قبل فقط جنینهای چند کشور دنیا خیلی شیک و مجلسی داخل شکم مادرشان عمل میشدند اما چند ماهی میشود در ایران هم ما را داخل شکم مادرمان عمل میکنند؛ اول یک سوزن از شکم مادر (درست محل لگد) وارد قلب میکنند و یک بالن توی قلب میلیمتری ما کار میگذارند. لطفا اگر خواستید این را برای یک غربزده تعریف کنید، احتیاط کنید؛ ممکن است قلبش یک جوری بگیرد که با بالن تفریحی هم نتوان بازش کرد. برعکس این دوستان، بقیه ایرانیها آنقدر پیشرفت دیدهاند که نه تنها شاخ در نمیآورند بلکه میپرسند: «خبر جدید چی داری داداش!»