نوید مؤمن: فقدان شهید دکتر حسین امیرعبداللهیان، دیپلمات متعهد کشورمان هنوز در باور اکثر مخاطبان حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نمیگنجد. اگرچه خطوط کلان و راهبردی کشور در حوزه روابط بینالملل، منبعث از گفتمان انقلاب اسلامی و دغدغههای کلان کشور در عرصه فرامرزی تعریف شده و تاویل مییابد اما قطعا باورها، استراتژیها، تاکتیکها، رفتارها و حتی گفتارهایی که در ذهن و ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه رئیس دستگاه دیپلماسی (وزیر امور خارجه) به گردش درمیآید، نقش بسیار مهمی در تثبیت ریلگذاری کلان نظام یا خدای ناکرده انحراف از آن ایفا میکند. کسانی که با شهید امیرعبداللهیان مراودات کاری داشتهاند، شهادت میدهند امیر دیپلماسی دغدغهای جز تثبیت و تقویت این ریلگذاری در عرصه منطقهای و فرامنطقهای نداشته و باید میراث این شهید و رئیسجمهور بزرگوار کشورمان را در طول ۳ سال سپری شده از عمر دولت سیزدهم پاس داشت. مرور شاخصههای مهمی که در تحلیل نگاه شهید امیرعبداللهیان به عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل وجود داشت، به ما امکان میدهد با ذهنیت و عملکرد وزیر شهید خارجه کشورمان بیشتر آشنا شویم. «استراتژی مقاومت فعال»، «نگاه منظومهمحور نسبت به جریان مقاومت»، «مرجح دانستن دیپلماسی منطقهای »، «تعریف عملیاتی از سیاست خارجی متوازن» و در نهایت، «اعتقاد راسخ به اصالت میدان و تاثیرپذیری دیپلماسی از آن» مهمترین این شاخصههاست. استراتژی مقاومت فعال، به معنای قدرت پیشبینی، عکسالعمل و پاسخگویی به هرگونه اقدام دشمنان و پرهیز از نگاه ایدهآلگرایانه نسبت به آنهاست. پس از پایان دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، دموکراتها با فرض اینکه همچنان نگاه دولتهای یازدهم و دوازدهم یعنی استراتژی تبدیل دشمن به دوست! به مبنای عملکرد کشور در احیای برجام تبدیل میشود، در صدد تحمیل یکطرفه تعهدات برجامی به کشورمان در ازای رفع غیرواقعی تحریمها برآمدند. با این حال یکی از موثرترین افرادی که بر استراتژی مقاومت فعال در برابر استراتژی فشار حداکثری آمریکا تاکید داشت، شخص وزیر شهید امور خارجه کشورمان بود. شهید دکتر امیرعبداللهیان معتقد بود استراتژی فشار حداکثری ترامپ را نباید در دوران بایدن تمام شده تلقی کرد، بلکه باید مراقب تغییر پوسته و حفظ هسته و شالوده آن بود. حفظ گارد بسته جمهوری اسلامی ایران در برابر زیادهخواهیها و کژتابیهای غرب در مذاکرات احیای برجام، ریشه در همین نگاه تحسینبرانگیز و کاربردی دارد.
نگاه منظومهمحور شهید امیرعبداللهیان به جریان مقاومت، شاخصه دیگری بود که سیاست خارجی دولت سیزدهم را میتوان بر مبنای آن توصیف و تحلیل کرد. ایشان معتقد بود تحولات گذشته و جاری در منطقه اقتضا میکند روند تبدیل «محور مقاومت» به «منظومه مقاومت» و گسترش اضلاع و ارتقای همافزایی بازیگران گذشته و جدید آن با سرعت طی شود. شهید امیرعبداللهیان از مناسبات و تجربیات قبلی خود در حوزه عربی - آفریقایی وزارت امور خارجه بخوبی در این مسیر بهره گرفت. آیا امروز کسی میتواند منکر تسریع شکلگیری منظومه مقاومت در ابعاد ساختاری و عملیاتی طی 3 سال اخیر شود؟
دیپلماسی منطقهای وزارت امور خارجه در دوران حضور شهید امیرعبداللهیان نیز مبتنی بر حفظ همین ثوابت و ساختارهای ذکر شده بود. عادیسازی روابط با کشورهای عربستان، امارات، سودان و روابط در حال احیا با مصر مبتنی بر اثبات قدرت ساختارسازی منطقهای جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، نه از موضع ضعف و امتیازدهی به آنها. در باور دولت سیزدهم، قدرت منطقهای یک کشور در مواجهه با تهدیدات، خلق فرصتها و اقناع بازیگران منجر به تنظیم رفتار بازیگران فرامنطقهای خواهد شد. تاکید بر سیاست خارجی متوازن از سوی شهید امیرعبداللهیان نیز در همین چارچوب باید مورد بررسی قرار گیرد. در نگاه وزیر شهید خارجه کشورمان، سیاست خارجی متوازن به معنای قائل شدن وزن همسان برای همه بازیگران غربی و غیرغربی در عرصه دیپلماسی نیست، بلکه آنچه موضوعیت و اصالت دارد، محاسبه وزن دقیق بازیگران در عرصه روابط بینالملل با توجه به تامین منافع ملی ایران است. به عبارت بهتر، آنچه وزن بازیگران بینالمللی را مشخص میسازد، قدرت ذاتی آنها نیست، بلکه نسبت سلبی یا ایجابی آنها با منافع ملی کشورمان است. دولت سیزدهم، تلقی فانتزی و تزیینی نسبت به سیاست خارجی متوازن را از بین برد.
و اما آخرین و شاید مهمترین شاخصه یک سیاست خارجی موفق و واقعبینانه در نگاه شهید امیرعبداللهیان، اصالتبخشی به قدرت سخت و تبدیل آن به پشتوانهای برای دیپلماسی و قدرت نرم کشور بود. بر اساس این نگاه، نمیتوان در منطقه و دنیایی که رویکرد تهدیدمحور دشمنان نسبت به جوهره و متعلقات انقلاب اسلامی ایران همواره در آن جاری و بارز است، قدرت نرم را محیط بر قدرت سخت تصور کرد. بدون شک اگر دشمن قدرت غلبه میدانی بر ایران و اضلاع جبهه مقاومت را داشته باشد، اساسا سخنی از مذاکره و دیپلماسی با کشورمان به میان نمیآورد. این همان قاعده واقعی و مهمی بود که وزیر خارجه شهیدمان آن را درک و در عرصه دیپلماسی منطقهای و فرامنطقهای کشورمان پیادهسازی و اجرا کرد.