رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیشان در حرم مطهر امام خمینی(ره) پیوستاری از مساله غزه، پیامدهای شهادت شهید رئیسی، اخلاق انتخاباتی و... عرضه کردند. بدون شک طرح این مسائل بدون ربط با یکدیگر نبوده و میتوان از منظری تحلیلی ریشه مشترک آن را بررسی کرد. دکتر محمدهادی همایون، تمدنپژوه و استاد علوم انسانی ضمن گفتاری در تلاش است پیوند این سلسله مباحث را مورد بررسی قرار دهد.
***
من این سخنرانی رهبر انقلاب را از منظری تمدنی و بر اساس آنچه در قرآن کریم، توسط خداوند متعال بهعنوان مسیر و رسالت بشر معرفی کرده است، مورد بررسی قرار میدهم. ما در تاریخ بشریت به قدمت خلقت خود انسان با موضوعی مواجه هستیم به نام قربانی. قربانی از همان ابتدا که ماجرای هابیل و قابیل شکل گرفت و اختلاف میان برادران جاپای شیطان را در زمین مستحکم کرد و شیطان وارد زندگی ما انسانها شد، به عنوان راهحلی جدی در مسائل و پیشرفت کار انبیا مطرح بوده است. طبیعتا در این ماجرایی هم که رخ داد میان هابیل و قابیل، حضرت آدم(ع) پیشنهاد قربانی داد. ما نیز در زندگی امروز خود معمولا وقتی گرههای جدی در زندگیمان میافتد مهمترین راه را قربانی میدانیم. در آن داستان نیز قربانی نباتی (گیاهی) قابیل پذیرفته نشد، به دلیل آنکه با تقوا همراه نبود، قربانی حیوانی هابیل از طرف خداوند پذیرفته شد اما برای خاضع کردن قابیل موثر واقع نشد. بر همین اساس نوبت به قربانی انسانی رسید یعنی خود هابیل و شهادت او. از اینجا به بعد پدیدهای به نام شهادت در پرونده انسانها وارد شده و بزرگترین نوع قربانی است که میتواند رخ دهد. این شهادت پیشبرنده رسالت انسانهاست. در تاریخ ما بزرگترین قله این شهادت را در عاشورا داریم. قلههای قبلی آن نیز وجود دارد و شهادت انبیا نیز همین شکل را داشته است. اگر رسالت انبیا به پیش رفته، به واسطه همین شهادتها بوده است که عرض کردم بزرگترین شهادتی که ما در تاریخ داریم عاشوراست که هم حرکت انبیای پیش از خود را به نظم کشیده و هم اقدامات پس از خود را تا زمان ظهور معنیدار کرده و به ما الگویی داده است که بر اساس آن عمل کنیم؛ انالحسین مصباحالهدی و سفینه النجاه. این بزرگترین شهادتی است که رخ داده است.
در جریان انقلاب اسلامی هم شاید بتوان از لحاظ ذهنی تصور کرد که انقلاب اسلامی شاید بتواند بدون این شهادتها به پیش برود ولی واقعیت این است که چنین پدیده عظیمی که قرار است تاریخ را عوض کند و ما را برساند به آن آرزویی که انبیا بیش از 10 هزار سال داشتهاند و آن هم استقرار حکومت اسلامی است، خب! انقلاب اسلامی با این عظمت بدون شهادت نمیشود.
اما سرّ این موضوع در چیست؟ ببینید! وقتی ما به طریق دیگری غیر از شهادت میمیریم همه میدانند که ما به حیات بالاتر و والاتری زنده هستیم. حیات ما متعالیتر از آن است که رنگ فنا به خود بگیرد اما این ما هستیم که در این دنیا گمان میکنیم کسی که میمیرد، دیگر کار او تمام شده است. در غیر این صورت همه یقین دارند که زنده هستند. با این حال چرا خداوند شهدا را در آن آیه مشهور زنده میداند؟ آیا نمیتوانست بفرماید هر کس که میمیرد زنده است؟ چرا به طور خاص شهدا را زنده میبیند. این به توضیح نیاز دارد. نفس جامع انسان که از عالم ماده شروع شده، تا عوالم بالاتر کشیده میشود و ما یک حقیقت بیشتر نیستیم. به نظر من نمیرسد ما ۲ حقیقت باشیم؛ یکی به نام جسم و یکی به نام روح که وقتی با هم ترکیب میشوند انسان زنده میشود و هنگام جدایی؛ انسان میمیرد. ما یک موجود بزرگ هستیم که جنبههای عالی ما بر جنبههای دانیمان اشراف دارد. حالا وقتی توجه ما به این جنبههای دانی وجودمان است، زندگی خود را تنها در این عالم دنیا میبینیم و خود را زنده به این عالم دنیا میبینیم و از بقیه مراحل غافل هستیم. حتی در قبل از مردن اگر در زندگی توانسته باشیم مراتبی را طی کرده و چشم خود را باز کنیم، ما آن مراتب عالی وجود خود را میبینیم اما به دلیل آنکه نفس ما قوی نیست، معمولا این اتفاق برای ما رخ نمیدهد. شهدا اینگونه نیستند. آنها نگاه و گستره جامعی دارند، نگاه عمیقی پیدا میکنند، به همین دلیل هم در عوالم بالا و هم در عوالم پایین موثر هستند. حیات آنها حیات جامعی است که در عین حال که از قدرت عوالم بالاتر برخوردار هستند امکان عمل در عوالم پایین را پیدا میکنند، لذا «عند ربهم یرزقون» هستند. حالا در این مجال فضای باز کردن بحثهای تفسیری نیست اما رب در این آیه شریفه بر اساس آیات دیگری که داریم، لزوما صرفا خدای متعال نیست. ما در روایت داریم رب الارض امام الارض. این یعنی شهدای ما در نزد امام روزیخور بوده و در نزد ایشان کارهای عالم دنیا را به پیش میبرند. جریان انقلاب اسلامی را باید اینگونه دید که امتی ذیل امام به پا خاسته است. این امت در هر مقطعی در هر دورهای از پیشرفت خود در درون خویش قلههایی را پرورش میدهد. شهدای ما این فرصت را پیدا میکنند که به دلیل ویژگیهای خاص خود انتخاب شده، برجسته شده و در اردوگاه امام به کار گرفته شوند تا جریان پیشبرد انقلاب را انجام دهند. این حجم از پیشرفت که در طول این ۴۵ سال با همه این دشمنیها رخ داده قاعدتا نباید صرفا روی دوش ما قرار داشته باشد. حتما خیل عظیم شهدا در کار هستند تا ما بتوانیم با این قدرت به پیش برویم. با این توضیحات ما برای مقاطع مختلف انقلاب اسلامی، بر اساس طراحیهایی که بر محور پیشرفت آن یعنی استقرار تمدن نوین اسلامی در گستره عالم انجام شده میتوانیم شهدای بزرگی را متمایز و به عنوان اعلام گذر از این مقطع به مقطع بعد معرفی کنیم. در ابتدای استقرار جریان جمهوری اسلامی شما شهدای بزرگی را دادید. اینها شهدای مراحل انقلاب اسلامی و مراحل نظام اسلامی هستند. بعد از آن ما وارد مرحله دولت اسلامی شدیم، بر اساس آنچه رهبر معظم انقلاب ترسیم کردند. دولت اسلامی ما چندین سال طول کشیده بود. ما شهدای بزرگی را در مرحله پیش و پس از نظام اسلامی داده بودیم اما در مرحله دولت اسلامی 40 سال بود که با کم و زیاد خود گرفتار بودیم تا وارد مرحله بعد که جامعه و تمدن اسلامی است بشویم. به نظر من میرسد که شهادت سردار سلیمانی در یک الگوی دیگری ۳ مرحله را ترسیم میکند؛ مرحله استقرار اسلام در جمهوری اسلامی، مرحله استقرار اسلام در منطقه و بعد مرحله جهانی شدن انقلاب. شهید سلیمانی مرحله اسلامی شدن منطقه ما را تثبیت کرد. ما با شهید سلیمانی در واقع اعلام کردیم بعد از همه آن مجاهدتها، یک شهادت بزرگ نیاز بود تا مهر تاییدی بر آن مرحله اسلامی شدن منطقه باشد. در الگوی رهبری نیز ما به شهدای بزرگی برای اعلام مرحله اتمام دولتسازی اسلامی نیاز داشتیم. شهادت شهید رئیسی بعد از شهید سلیمانی در این چارچوب قابل تحلیل است. هر کدام از این شهادتها ما را وارد مرحله جدیدی کرد. اتفاقی که در دولت آقای رئیسی افتاد، افرادی نظیر امیرعبداللهیان و دیگران و آن شهادت ارزشمند با تشییعهای بعدی تثبیت شد. شما امروز میبینید در جریان شهادت شهید رئیسی و همراهان تعداد کشورهایی که در مراسم حضور یافتند واقعا قابل توجه بود. کسانی به مراسم آمدند که تاکنون به ایران نیامده بودند. این نشان میدهد اقدامات دولت، بعد از شهادت سردار سلیمانی، اقدامات مثبتی بوده و جریان حق تثبیت شده، لذا ما توانستیم به مرحله سوم آن الگو که ذکر کردم وارد شویم که عبارت است از قیام جهانی غزه. این قیام جهانی موضوع انقلاب اسلامی و زمینهسازی ظهور را به امری انسانی و جهانی فراتر از همه گروهها، عقاید و مذهب تبدیل میکند. در این جریان شهادت شهید رئیسی نیز اگر موضوع، دادن شهید باشد تا ما بتوانیم مرحله دولت سلامی را تثبیت کنیم، نحوه رفتار ما بعد از شهید رئیسی خیلی تثبیتکننده خواهد بود. همانطور که نحوه رفتار شهید رئیسی پس از شهادت سردار سلیمانی تعیینکننده بود. در اینجا موضوع اخلاق کارگزاران و اخلاق انتخاباتی، موضوع رعایت اصول انقلاب و اخلاق اسلامی از طرف همه افراد مهم است. مساله مشارکت، نوع انتخاب و... همه تعیینکننده است. من تصور میکنم اگر میخواهیم به خون شهید رئیسی و همراهان وی احترام بگذاریم و دستاورد ایشان را تثبیت و اعلام کنیم از مرحله دولت اسلامی گذشتیم، قاعدتا باید این مسائل را که عرض کردم در این بازه انتخابات رعایت کنیم.