گروه فرهنگ و هنر: مینیسریال جنایی 8 قسمتی «زیر پل» که اخیرا آخرین قسمت آن منتشر شد، روایتی از یکی از وحشتناکترین قتلهای تاریخ کاناداست.
ماجرا سال 1997 در بریتیش کلمبیا رخ میدهد؛ جایی که ناگهان سکوت شهر جزیرهای ویکتوریا با خبر ناگهانی ناپدید شدن رینا، دختر 14 ساله شکسته میشود. این دختر در یک شب خاص به یک میهمانی رفته بود ولی دیگر هیچوقت به خانه بازنگشت. افسر پلیسی به نام «کم بنتلند» مامور یافتن زنده یا مرده رینا میشود و در نهایت متوجه میشود موضوع ناپدید شدن این دختر چیزی فراتر از یک حادثه ساده است.
درباره این جنایت هولناک تاکنون 2 کتاب نوشته شده است؛ یکی به قلم «ربکا گادفری» در سال ۲۰۰۵ و دیگری به قلم «منجیت ویرک» پدر رینا (دختر کشته شده) که سال ۲۰۰۸ منتشر شده است. سریال با اقتباسی از کتاب اول و با محوریت ربکا گادفری ساخته شده است.
رینا یک نوجوان طردشده معمولی بود که بشدت سعی میکرد خود را با جوانان به حاشیه راندهشده محلی در این شهر هماهنگ کند. با این حال، رابطه دختر با رئیس باند دختران بدون سرپرست شهر، یعنی ژوزفین بل (کلویی گیدری) وقتی به نتیجه نمیرسد، منجر به یک درگیری کثیف و دردناک نژادی و اجتماعی میشود. علاوه بر این، در شب قبل از ناپدید شدن رینا، این ژوزفین بود که تصمیم گرفت با رینا دعوا کند و در این کار همراه او 5 نفر دیگر نیز شرکت کردند.
در ادامه تحقیقات پلیس، بازجویی از دانشآموزان دبیرستانی به یک فاجعه برای شخصیت کم (افسر پلیس) تبدیل میشود. البته خوشبختانه، ربکا گادفری (روزنامهنگار) به کمک پلیس میآید. در نتیجه او موفق میشود به ژوزفین نزدیک شده و اطلاعات مهمی برای پرونده استخراج کند. از این لحظه به بعد داستان سریال به یک معمای چندلایه برای یافتن قاتل یا قاتلان رینا بدل میشود.
ماجرای قتل رینا سال 1997 برای مدتی طولانی تبدیل به خبر اول رسانههای کانادایی شده بود و توجه بسیاری از مردم را به خود جلب کرده بود؛ اما چرا؟ به این دلیل که این حادثه در یکی از آرامترین و زیباترین مناطق این کشور اتفاق افتاده بود اما مهمتر از آن علت توجه رسانهها و مردم به قاتلان و دلیل اقدامات آنها بود؛ گروهی از نوجوانان به حاشیه رانده شده.
قتل وحشتناک رینا یک پدیده کلی را در جامعه کانادا شکل داد که بعدها به «وحشت اخلاقی» معروف شد. در آن زمان، وضعیت اضطراب اجتماعی حاد در میان شهروندان کانادایی به طور مستقیم بر حکم دادگاه برای مجرمان که بسیاری از آنها حتی به 16 سالگی نرسیده بودند (یعنی حبس ابد در پشت میلهها به جای اعدام)، تأثیر گذاشت.
در آغاز دهه 2000، ربکا گادفری رمان «زیر پل» را منتشر و سعی کرد تصویر حقیقی وقایع را بازسازی کند. این کتاب حاوی شهادت والدین رینا، همکلاسیهای او، افسران پلیس پرونده و البته خود قاتلان است. در ادامه، سال 2007 کمپانی تولید ریس ویترسپون حقوق فیلم Under the Bridge را به دست آورد، اما این فیلم هرگز تولید نشد.
سال 2022 کوین شپرد، فیلمنامهنویس آمریکایی، به پرونده رینا علاقهمند شد. او به مدت 2 سال، به همراه ربکا گادفری، این کتاب را به فیلمنامهای برای مجموعه کنونی بدل کرد اما افسوس که نویسنده کتاب برای دیدن نخستین نمایش سریال زنده نماند؛ گادفری یک هفته قبل از اعلام تولید بر اثر سرطان ریه درگذشت.
اگر بخواهیم این سریال را از نگاه ساختاری مورد نقد قرار دهیم، باید بگوییم از نظر لحن و حال و هوا، «زیر پل» از بسیاری جهات شبیه پروژه قبلی کوین شپرد، یعنی درام مورد ستایش جشنواره ساندنس «آموزش اشتباه کامرون پست» با بازی کلویه گریس مورتز و ساشا لین است.
سازندگان این سریال آگاهانه از روایت اصولی جنایت واقعی دور میشوند و نه بر جزئیات تحقیقات، بلکه بر شخصیت خود رینا و محیطی که قاتلان آینده او در آن زندگی میکردند، تمرکز میکنند.
در همان زمان، نویسنده رمان اصلی، یعنی شخصیت ربکا گادفری، یکی از شرکتکنندگان مستقیم وقایع روی پرده میشود که به خودی خود یک اثر داستانی تخیلی است، زیرا او هرگز شخصاً رینا را نمیشناخت و سالها پس از آن به این پرونده پرداخت. با این حال، این فرض مانع این نمیشود که شپرد در یک بازنگری اختصاصی از رویدادها شرکت کند و همه چیزهایی را که مردم برای دفن آن بسیار تلاش کردند، دوباره از نو بیرون بکشد.
برای مثال اواسط دهه 90 میلادی، زمان نسبتاً دشواری برای تساهل نژادی و سهلگیری بین فرهنگی در غرب بود، بنابراین در زمان حل پرونده حتی ملیت رینا به عنوان انگیزه اصلی قتل در نظر گرفته نشد، آن هم به رغم تعدادی سرنخ آشکار پیرامون این داستان، در حالی که ما در این سریال به روشنی شاهد ورود این حقیقت پنهانشده به اصل داستان هستیم.
علاوه بر این، بسیاری از رسانهها در آن زمان عمداً اصالت هندی این دختر را پنهان کردند و او را به عنوان یک «زن انگلیسی سفیدپوست» معرفی کردند. در این راستا، سریال شپرد نوعی عدالت اجتماعی را تحقق میبخشد و از زبان شخصیتها - در درجه اول خود رینا - نکاتی کلیدی را بیان میکند که نشاندهنده هویت اجتماعی و نژادی او میشود. اگر دقت کنید، خانواده ویرک که دختر شان به قتل رسیده، همانطور که میگویند یک اقلیت در یک اقلیت بودند.
این یعنی در حالی که آنها مهاجران هندی باقی مانده بودند اما به ارزشهای اخلاقی فرقه شاهدان یَهُوَه پایبند بودند. این یعنی آنها از جشن کریسمس و تولد خودداری میکردند و هر گونه تلاش دخترشان برای تبدیل شدن به یک نوجوان عادی را بشدت محکوم میکردند.
بنابراین، در جامعهای متشکل از جوانان تهاجمی که خردهفرهنگ باندهای خیابانی لسآنجلس را ترویج میکنند، رینا به عنوان دختر این خانواده، به طرز عجیبی، راهی را پیدا میکند که مدتها انتظارش را میکشید، این یعنی فرصتی برای خودش و زندگی خارج از محدودیتهای بیپایان. با این حال، شپرد و سازندگان این سریال فقط به بازسازی زندگی رینا ویرک محدود نمیشوند و شجاعانه وظیفه بازسازی یک دوره کامل را بر عهده میگیرند. قسمتهای اول «زیر پل» مملو از ارجاعات تاریخی و ارجاعات منظم فرهنگی پاپ است.
حتی موسیقی متن سریال هم در اجرا یک ثانیه هم به زمان خود خیانت نمیکند. گفتوگوهای نوجوانان درباره خشونت، نفرت از والدین و رنجش از شرایط زندگی و توجه به خوانندگان رپ از نکاتی است که در دل شخصیتهای این داستان با واقعیت آمیخته میشود. با این تفاسیر تنها چیزی که شما را از تسلیم شدن کامل در برابر موج نوستالژی استفاده شده در این سریال بازمیدارد، آگاهی از فینال پیش رو است که هر از گاهی
بیننده را به واقعیتی غمانگیز بازمیگرداند. با این حال، هنوز هم نمیتوان «زیر پل» را یک داستان جنایی واقعی به سبک «کارآگاه حقیقی» نامید.
در پایان باید گفت با همه این تفاسیر این اثر کوین شپرد، با تمرکز بر رمان ربکا گادفری نه به یک اقتباس سینمایی از وقایع وحشتناک، بلکه به داستان یک زندگی بشدت ناراحتکننده تبدیل میشود که براحتی میشد از سرنوشت سخت آن جلوگیری کرد. حال اگر شما به عنوان یک مخاطب، عاشق داستانهای جنایی حقیقی هستید، پس بدون شک نباید دیدن این سریال را از دست بدهید.