printlogo


کد خبر: 286149تاریخ: 1403/3/19 00:00
واکاوی مشکلات داخلی استقلال که با وجود 21 هفته صدرنشینی نتوانست قهرمان شود
حریف همه شدند جز خودشان

مهدی طاهرخانی: «مقابل‌شان نمی‌ایستادم استقلال را می‌خوردند»، «اینها قصد کوچک کردن استقلال را داشتند». این ۲ جمله از جواد نکونام است علیه علی خطیر. آیا این همه حقیقت است؟ حقیقتا علی خطیر قصدش خوردن و نابود کردن استقلال بود؟ نهایتش با چند نتیجه بد، کادر فنی را عوض می‌کرد. نیتی که شاید حقیقتا از روز اول در مغز مدیرعامل سابق آبی‌ها وجود داشت اما وقتی تیمش در صدر جدول بود چرا باید چنین می‌کرد؟   
اینکه کدام بازیکن و از کدام کانال باید جذب استقلال شود گویا بزرگ‌ترین جنگ جاری بین نکونام و خطیر بود. فقط لازم بود جواد با خطیر درباره ۲ بازیکن بر سر لجبازی نمی‌افتاد تا هم‌اینک ارونوف و منتظر محمد هر ۲ پیراهن استقلال را بر تن داشته باشند اما جواد نکونام که خودش پیگیر جذب ارونوف بود و می‌شود با قاطعیت گفت او این بازیکن را به تهران آورد، در لحظه آخر مقابل خطیر به گونه‌ای باورنکردنی گروکشی کرد. همه چیز برای امضای قرارداد بین این ازبک و استقلال آماده بود که ناگهان نکونام شرط گذاشت «باید ۲ بازیکن ایرانی هم به همراه استون جذب شوند، اگرنه من این بازیکن را نمی‌خواهم». این عین صحبتی است که نکونام در یک نشست خبری، آن را به زبان آورد. به همین سادگی مهم‌ترین خرید نیم‌فصل دوم فوتبال ایران، عوض لباس آبی مجبور شد پیراهن سرخ را بر تن کند. اورونوف و منتظر محمد هر دو می‌توانستند امروز لباس استقلال را بر تن کنند، اما هر ۲ قربانی یک جنگ خانمانسوز در اردوی آبی‌ها شدند. محمد فصل بعد لباس آبی را به واسطه قراردادی که دارد بر تن خواهد کرد اما حسرت اورونوف تا ابد همراه آبی‌پوشان باقی می‌ماند. بازیکنی که تا امروز 7 گل در ۲ جام برای پرسپولیس‌ زده و گل‌های حساسش مقابل نساجی و استقلال خوزستان، 6 امتیاز برای قرمزها به ارمغان آورد. بدون تردید اگر این بازیکن ازبک به رختکن قرمزها در نیم‌فصل اضافه نمی‌شد، استقلال به راحتی قهرمان لیگ بیست‌وسوم لقب می‌گرفت.
* این بازیکنان برای پنجم شدن جذب شدند؟
«با این وضع نقل و انتقالات، هواداران انتظار جام نداشتند». آیا این ادعای نکونام صحیح است؟ استقلال ۲ بازیکن بزرگ را ابتدای لیگ بیست‌وسوم به واسطه قرارداد قرضی‌شان از دست داد. محمد محبی و مهدی قائدی به عنوان ۲ ستون بزرگ استقلال در خط حمله از جمع این تیم جدا شدند. نکونام قصد تغییر دروازه‌بان را هم داشت که گویا بعد از عدم توافق با گزینه اسپانیایی، مجددا به حسینی اعتماد کرد. او خودش عارف غلامی را از لیست بیرون گذاشت تا سهرابیان و سلیمی را به خط دفاعی تیمش اضافه کند. در نیم‌فصل هم سیلوا به این جمع اضافه شد. دست نکونام در این خط بسیار باز بود. استقلال در خط میانی هیچ بازیکن بزرگی را از دست نداد اما بزرگ‌ترین بدشانسی نکونام مصدومیت ناباورانه یامگا بود؛ بازیکنی که شاید به واسطه از دست دادن بینایی یک چشمش برای همیشه مجبور به خداحافظی از مستطیل سبز شود. مهری نیم‌فصل از این تیم جدا شد اما او هرگز در تیم نکونام، بازیکن ثابت و تاثیرگذار فصل قبل نبود. نیم‌فصل ماشاریبوف آمد و جان دوباره‌ای به خط میانی آبی‌ها داد. در خط حمله، مهم‌ترین خرید نکونام، بلانکو بود اما گران‌قیمت‌ترین احتمالا همان مهرداد محمدی باشد. نوع بازی مورد علاقه نکونام محتاج یک بازیکن فیزیکی و هد‌زن مثل بلانکو بود از این رو مهرداد محمدی با وجود زدن 6 گل در ورزشگاه آزادی هرگز نتوانست بازیکن تاثیرگذار آبی‌ها باشد. نکونام به ارسلان مطهری هیچ اعتقادی نداشت و نیم‌فصل او را در لیست خروج قرار داد. آرمان رمضانی به مثابه فصل‌های قبل همان مهاجم ذخیره بود. سید ابوالفضل جلالی با توجه به توانایی مثال‌زدنی‌اش در ارسال سانترهای مورب و خطرناک تبدیل به گلسازترین بازیکن استقلال شد. در جناح راست اگر آن بلا بر سر یامگا نمی‌آمد شاید وضعیت آبی‌ها متفاوت می‌شد با این حال کیفیت بالای حردانی باعث شد آبی‌ها خلل چندان زیادی را در آن جناح احساس نکنند. اینک سوال مهم و بی‌پاسخ این است: آیا به صرف جدا شدن قائدی و محبی و جذب بلانکو، مهرداد محمدی و ماشاریبوف، باید هواداران استقلال، تیم‌شان را در حد پنجم شدن لیگ بدانند؟ در لیست نکونام بازیکنانی مثل علی قلی‌زاده، محبی، علیرضا جهانبخش، صیادمنش و... بودند که طبیعتا هیچ باشگاهی در ایران قادر به جذب آنها در پنجره تابستانی و زمستانی نبود. آن لیست دقیقا در راستای فشار به مدیریت بود و یک برگ برنده خاص برای آینده. هر مربی‌ای می‌تواند چنین لیستی را مقابل مدیریت بگذارد و از آنجایی که احتمال خرید هیچکدام‌شان وجود ندارد، بعدها بگوید من این بازیکنان را می‌خواستم و آنها برایم نخریدند!
به نظر می‌رسد تاکتیک نکونام که تا حدودی موفق شد آن را انجام دهد، پایین آوردن سطح توقع از تیمش بود. او به محض پیش افتادن (فارغ از اینکه چه دقیقه‌ای گل ‌زده و نام حریف چیست) سراغ همان روش محبوبش می‌رفت. یعنی تدافعی کردن بازی و حفظ گل زده. اگرچه از حیث زیبایی و فوتبال تماشاگرپسند، این تاکتیک مورد دلخواه خیلی‌ها نیست اما باید گفت نکونام با این روش تقریبا در همه بازی‌های لیگ موفق بود. برای او حفظ نتیجه با هر روشی اهمیت دارد. شاید گل‌درشت‌ترین مثال مربوط به داربی رفت باشد؛ جایی که آنها دقیقه 96 بعد از تعویض‌های هجومی موفق به زدن گل تساوی شدند و از آنجایی که قرار بود تیمش چند دقیقه باقیمانده دفاع کند، به حسینی دستور داد خودش را به زمین بزند تا فرصت جمع کردن بازیکنان و صحبت با آنها را پیدا کند. احتمالا مصدومیت عجیب و طولانی حسینی در بازی با گل‌گهر هم پیرو همین روش بود. آن هم درست در دقایقی که خبر گل خوردن پرسپولیس مخابره شد و استقلال در آن دقایق به صدر جدول رسیده بود. آنها این توقف را انجام دادند تا دست کم 10 دقیقه بیشتر بازی‌شان بعد از سوت پایان دیدار پرسپولیس در قزوین ادامه داشته باشد. البته با توجه به برد 3 بر یک قرمزها، این تاکتیک به کار نکونام نیامد و تنها مجبور شد سکوت قبرستانی ورزشگاه را چند دقیقه بیشتر تحمل کند.   
***
آینده نکونام در ابهام
دیگر خبری از علی خطیر نیست. حالا هلدینگ خلیج‌فارس مالک آبی‌هاست با مدیران جدید. اگر استقلال در قائمشهر برنده می‌شد، آنها به احتمال بسیار زیاد قهرمان لیگ می‌شدند. 
با توجه به واقعیت‌های موجود بدون شک اگر هلدینگ خلیج‌فارس هم بخواهد محدودیت‌های سقف قراردادها نمی‌گذارد بازیکنان لیست سابق نکونام روانه استقلال شوند. پس باید آن لیست را فراموش کرد. از سوی دیگر استقلال نمی‌تواند همه بازیکنانش را تغییر دهد. این یعنی منهای 6 خرید جدید و اصلی، تقریبا شالوده استقلال در فصل بعد همین خواهد بود.  نه استقلال و نه پرسپولیس در هیچ دوره‌ای برای قهرمان نشدن، تیم نبستند. در هیچ دوره‌ای آنها نیامدند که پنجم و ششم شوند. در هیچ دوره‌ای بازیکنان آنها درجه 2 نبودند که هواداران بگویند این فصل نمی‌شود با این بازیکنان جام گرفت. حتی در شرایطی که آنها بدترین روزهای خود را در پایین‌ترین رده‌ها سپری کردند، باز هم در ابتدای همان لیگ، هیچ سودایی نداشتند جز قهرمانی. به اسکواد استقلال نگاهی بیندازید. چون محبی و قائدی رفتند آنها حق نداشتند برای قهرمانی رویاپردازی کنند؟ استقلال را کوچک نکنید، بازیکنان فعلی را کم‌اهمیت ندانید. اینها همان‌هایی هستند که 21 هفته فوتبالی، ماه‌های متوالی در صدر جدول بودند.
 نکونام و خطیر یک آتش بزرگ را روشن کردند. دست آخر آبی‌ها به جام نرسیدند و حالا می‌شود اینگونه تعبیر کرد که این آتش، نورش را در تاریک‌ترین لحظات به مسیر پیش روی پرسپولیس رساند، گرمایش در سردترین برهه ممکن ارزانی رگ‌های حریف شد، شعله‌های سوزانش از نزدیک، دامن خطیر را گرفت و شاید این شعله در ادامه متوجه نکونام هم شود اما در انتها می‌ماند دودش که ناگفته پیداست به چشم هواداران رفت.

 


Page Generated in 0/0058 sec