گروه سیاسی: «رئیسجمهور در ایران اختیاراتی زینتی دارد» از جمله خطوط رسانهای بود که حدود سال 98 از سوی جریانی ناامید که توان حل مسائل را نداشت و از پس حل مشکلات کشور برنمیآمد، مطرح شد. آن روزها جامعه در حال تجربه شرایطی بود که ایده حل مشکلات کشور با استفاده از ظرفیت توافق با کشورهای غربی شکست خورده بود و دولت وقت عملا هیچ ایدهای برای مدیریت کشور نداشت. نگاه به ظرفیتهای داخلی کشور، بهرهگیری از ظرفیت کشورهای همسایه و شرق آسیا، رفع موانع تولید در کشور، مدیریت میدانی و درک شرایط استانی، دور زدن تحریمها، جذب سرمایهگذار خارجی و... همه از جمله موضوعاتی بود که دولت قبل یا نمیخواست به آن توجه داشته باشد یا توانی برای پیگیری آنها نداشت. در شرایط آن روز جامعه از گوشه و کنار جریانهای تحت حمایت دولت یعنی اصلاحطلبان نیز به دنبال القای این گزاره بودند که رئیسجمهور اختیاری ندارد! هر فردی در این کشور وزیر، معاون و مدیر باشد اگر دستگاه نظارتی در کار آن مداخله کند آن دولت ناموفق است و به جایی نمیرسد و تمام مدیران ابتکارات و خلاقیت را کنار میگذارند. اینگونه نمیشود کار کرد و ما به جایی نمیرسیم. حسن روحانی شهریور 98 در پانزدهمین جشنواره شهید رجایی گفته بود: «اینکه چه کسی رئیسجمهور باشد، در حل مشکلات داخلی و مسائل کشور تاثیر چندانی نخواهد داشت». وی همچنین در بخشی از اظهارات خود تاکید کرده بود: «قدرت و توان دولت به معنای آن است که دولت بتواند در صحنه سخت مدیریت اختیارات لازم را داشته باشد، اگرنه کسی که اختیار ندارد چه مسؤولیتی میخواهد. مسؤولیتها منطبق با اختیارات است. دولت باید صاحب قدرت و اختیار باشد». این خط القایی تا پایان دولت دوازدهم نیز ادامه داشت. هدف از آن خط تشدید خط ناامیدی در کشور بود که از سال 1395 آغاز شده بود اما شهید رئیسی برخلاف این جریان به وجود آمده، نظر دیگری داشت.
خرداد سال 1400 شهید رئیسی که آن زمان داوطلب سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود، در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «به نظر شما آیا اختیارات رئیسجمهور در چارچوب قانون اساسی برای اداره کشور کافی است؟»، گفته بود: «من همیشه به نامزدهای ریاستجمهوری توصیه کردهام یک بار قانون اساسی را بخوانند؛ رئیسجمهور اختیارات مهمی دارد و این برای انجام وظیفه ریاستجمهوری کافی است. ما در کشور بین قوا همکاری بین قوا را داریم و استقلال قوا به معنای جدایی نیست؛ با وجود ولایت فقیه، در کشور بنبست نداریم. برخی اواخر دوره ریاستجمهوری میگویند اختیاراتشان کم است و من علت این را نمیدانم. اختیارات رئیسجمهور در قانون اساسی بهطور دقیق آورده شده است؛ مگر کسی دنبال کارهای دیگری باشد که بوی نوعی استبداد میآید. اختیارات رئیسجمهور برای خدمتگزاری به مردم کافی و خوب است».
نظرسنجیها در آن زمان نیز خط القایی دولت دوازدهم را تا حدودی تایید میکرد و به نوعی نشان میداد این گزاره در بین مردم نیز شکل گرفته است که با تغییر رئیسجمهور، تغییری در وضعیت مردم ایجاد نخواهد شد. منابع بسیاری با برگزاری نظرسنجیهای رسمی و افکارسنجی به دنبال اثبات این مساله بودند که برای بخشی از جامعه ایرانی فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد، چرا که مشکلات حلشدنی نیست. جالب آنکه این نظرسنجیها تا لحظه تحلیف رئیس دولت سیزدهم نیز نوعی رشد در این وضعیت را نشان میداد و مقایسه درصدها نشان میداد بر تعداد کسانی که معتقدند مشکلات کشور با تغییر رئیسجمهور حل نمیشود، افزوده شده است.
برای نمونه بر اساس نظرسنجی ۱۶ تا ۲۰ تیرماه ۱۴۰۰ که در مقیاس ملی اجرا شد، از شهروندان سوال شد «فکر میکنید با آمدن آقای رئیسی مشکلات کشور کمتر شود، بیشتر شود یا فرقی نخواهد کرد؟» در این نظرسنجی 45.9 درصد شهروندان معتقد بودند با آمدن آقای رئیسی مشکلات کشور کمتر میشود اما 11.5 درصد گفته بودند با آمدن آقای رئیسی مشکلات کشور بیشتر هم میشود. بر اساس همین نظرسنجی، از نظر 33.8 درصد با آمدن آقای رئیسی وضعیت کشور تغییری نخواهد کرد. 8.8 درصد نیز به این سوال پاسخ ندادند. همچنین در یک نظرسنجی دیگر که فروردین ۱۴۰۰ در مقیاس ملی اجرا شد، از پاسخگویان پرسیده شد «فکر میکنید با تغییر دولت در انتخابات ریاستجمهوری 28 خرداد، وضعیت کشور چه تغییری خواهد کرد؟» 32.8 درصد پاسخگویان گفته بودند با تغییر دولت در انتخابات ریاستجمهوری، وضعیت کشور بهتر میشود. در مقابل 11.7 درصد بیان کرده بودند با تغییر دولت در انتخابات ریاستجمهوری، وضعیت کشور بدتر میشود. همچنین 33.2 درصد معتقد بودند با تغییر دولت در انتخابات ریاستجمهوری، وضعیت کشور فرقی نخواهد کرد. 22.3 درصد پاسخگویان در پاسخ به این پرسش اظهار بیاطلاعی کرده یا به آن جواب ندادند. جالب آنکه آذرماه سال 1399 بر اساس یک نظرسنجی 28.2 پاسخگویان گفته بودند پس از انتخابات تغییری در وضعیت کشور ایجاد نخواهد شد. یعنی ناامیدی جامعه در فاصله حدود یک سال 5 درصد افزایش یافته بود.
در نهایت مراسم تحلیف شهید سیدابراهیم رئیسی 14 مرداد 1400 برگزار شد و وی زمام امور را به دست گرفت. وی 1000 روز جهت رفع و حل مشکلات کشور تلاش کرد تا اینکه در سانحه سقوط بالگرد و حین خدمت به مردم به شهادت رسید. با گذشت 1000 روز خدمترسانی دولت سیزدهم امروز میتوان با استناد به نظرسنجیها مجددا این سوال را مطرح کرد که آن روند رو به رشد درباره این گزاره که «فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد» همچنان افزایش داشته، ثابت مانده یا کاهش یافته است؟
در فاصله 2 تا 4 خردادماه سال جاری، درباره این موضوع در یک نظرسنجی ملی از جامعه مخاطب سوال شده است. این نظرسنجی از جامعه نمونه خود پرسیده است «به نظر شما فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد؟» و پاسخهای جالبی را دریافت کرده است. بر اساس این نظرسنجی 66 درصد پاسخگویان گفتهاند «بله» و 28 درصد بیان کردهاند «خیر» و 6 درصد گزینه «نمیدانم» را اعلام کردهاند و یا جواب به سوال را «بیپاسخ» گذاشتهاند. بر این اساس ۶۶ درصد معتقدند فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد. در مقابل ۲۸ درصد اعلام کردهاند فرقی ندارد چه کسی رئیسجمهور شود. نتایح این نظرسنجی بر حسب تصمیم مشارکت نیز بررسی شده است و برای 83.7 درصد کسانی که قصد شرکت در انتخابات پیش رو را دارند فرق میکند که چه کسی رئیسجمهور باشد. همچنین برای 65.4 درصد کسانی که هنوز تصمیم نگرفتهاند در انتخابات شرکت کنند، فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد. نکته قابل توجه در این نظرسنجی این است که شاخص بیتفاوتی، دارای همبستگی قوی با عدم تمایل به شرکت در انتخابات است و برای 61.4 درصد کسانی که قصد شرکت در انتخابات را ندارند فرق نمیکند چه کسی رئیسجمهور باشد. پس از گذشت حدود ۳ سال از مدیریت شهید رئیسی به عنوان رئیسجمهور کشور، اکنون میتوان به طور ملموستر نسبت به اینکه انتخاب هوشمندانه و رای آگاهانه مردم چگونه و چه میزان در سرنوشت کشور و رفع مشکلات تاثیر دارد، اظهارنظر کرد. این موضوعی است که جامعه نیز به آن آگاه شده و در نظرسنجیها آن را تایید کرده است. در حالی که بر اساس القای مسؤولان دولت دوازدهم و آنچه از نظرسنجی تیرماه سال 1400 میدانیم، در آن زمان حدود 34 درصد جامعه معتقد بود با تغییر دولت (یعنی با رئیسجمهور شدن شهید رئیسی) وضعیت کشور تغییری نخواهد کرد اما در خردادماه سال 1403 یعنی نزدیک به 3 سال پس از آن نظرسنجی، تنها ۲۸ درصد اعلام کردهاند فرقی ندارد چه کسی رئیسجمهور شود.
این شاخص نشان میدهد سطح امید در جامعه و امید به رفع مشکلات کشور با انتخاب رئیسجمهور اصلح، 6 درصد افزایش یافته است. این مسالهای بسیار جالب توجه است که باید بدان اندیشید و آن را با جامعه در میان گذاشت. میدانیم که میزان ناامیدی در کشور از سال 1395 همواره روند افزایشی داشته است و آخرین نظرسنجیها نیز تایید میکنند که در سالهای پیش میزان ناامیدی تا حدود 67 درصد نیز افزایش یافته بود اما در سالهای اخیر مدیریت شهید رئیسی و کابینه ایشان در عرصه اجرایی کشور نشان داد میتوان با ریلگذاری صحیح در عرصه اجرایی کشور نهتنها سطح ناامیدی را در جامعه کاهش داد، بلکه نسبت به آینده کشور نیز امیدآفرینی کرد.