نوید مؤمن: هر اندازه به انتخابات ریاستجمهوری نزدیک میشویم، برخی نامزدها (که هنوز صلاحیت آنها نیز احراز نشده است!) تمرکز بیشتری بر حوزه سیاست خارجی و پیشبرد رقابتهای انتخاباتی خود بر اساس آن میکنند. اصلاحطلبان و کارگزاران، با نقد سیاست خارجی دولت سیزدهم، آن هم معطوف به عدم احیای توافق هستهای، قصد دارند در این آوردگاه حضور پیدا کرده و بار دیگر، دوگانه «کدخدا/ رعیت» را در این عرصه پررنگ کنند. در این میان، طرفداران دیپلماسی غربگرا سیگنالها و القائاتی را به افکار عمومی مخابره کرده و خواهند کرد که لازم است نسبت به ماهیت و تبعات آنها آگاه باشیم.
۱- گزاره نخست القایی جریان غربگرا در عرصه سیاست خارجی، مربوط به غلبه وزن سیاست خارجی فرامنطقهای بر منطقهای و تنظیم رفتار بازیگران منطقه از فرسنگها دورتر (آمریکا و اتحادیه اروپایی) است. در این منظومه، غرب نقش متغیر مستقلی را دارد که متغیرهای وابسته از جمله تحولات منطقه غرب آسیا را طبق ذائقه و صلاحدید خود شکل میدهد و رفتار بازیگران منطقهای ما نیز به صورت خواسته یا ناخواسته، تابعی از همین چرخه و رابطه است. در چنین نگاهی دیپلماسی منطقهای، دیپلماسی همسایگان، دیپلماسی در آمریکای لاتین و آفریقا جملگی موضوعات تزئینی سیاست خارجی محسوب شده و تا زمانی که دیپلماسی فرامنطقهای (با تکیه بر آنچه اصلاح روابط با غرب خوانده میشود) تحقق تام و مطلق پیدا نکند، محلی از اعراب ندارد. ثمرات این اعوجاج و کژفهمی آشکار را در دوران پسابرجام مشاهده کردیم؛ انعقاد برجام، آن هم با نقایص پرشماری که به لحاظ حقوقی و اجرایی در آن وجود داشت نهتنها منتج به رفع واقعی تحریمهای ضدایرانی نشد، بلکه منجر به وقاحت بیشتر برخی بازیگران منطقهای در تقابل با کشورمان شد. رفتار این بازیگران طغیانگر، زمانی تعدیل شد که جمهوری اسلامی ایران توانست استراتژی مقاومت فعال و متعلقات آن را بخوبی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجی خود پیاده کند و فراتر از آن، با اولویتبخشی دیپلماسی منطقهای بر فرامنطقهای در دولت سیزدهم، تلقی متوهمانه و ایدهآلگرایانه غربگرایان وطنی از دیپلماسی و سیاست خارجی را در عمل به چالش بکشد.
۲- گزاره بعدی القایی جریان غربگرا، معطوف به فن مذاکره بر سر احیای توافق هستهای (برجام) است. اصلاحطلبان و کارگزاران مدعی هستند استراتژی رفع تحریمها در نگاه کلان دولت آیتالله شهید رئیسی موضوعیت نداشته و همین مساله، منجر به شکست مذاکرات و عدم احیای مجدد برجام شده است. در نقد این ادعا، همین بس که دولت سیزدهم استراتژی رفع تحریمها را با یک کلمه بیشتر در دستور کار قرار داد: «استراتژی رفع تحریمها از جایگاه قدرت». بهتر است بانیان سیاست خارجی التماسی نیمنگاهی به حجم و ارزش تعاملات نفتی و اقتصادی ایران در دوران ۳ ساله دولت سیزدهم بیندازند! آنچه منجر به این تغییر فاحش، آن هم به سود منافع ملی کشورمان شده، قطعا تغییر استراتژی غرب نسبت به ایران نیست. آمریکا و تروئیکای اروپا کماکان همان استراتژی فشار حداکثری را علیه تهران دنبال میکنند اما به واسطه مواجهه با استراتژی مقاومت فعال، ناچار به دادن امتیازاتی در این معادله شدهاند. درباره مذاکرات احیای برجام، باید به این نکته توجه داشت که قطعا هیچکس تمایل ندارد به دوران تاریک تعهدات یکطرفه ایران در ازای عدم رفع تحریم - و حداکثر تعلیق نیمبند و بیاثر آن - بازگردد! مذاکرات هستهای میان ایران و اعضای 1+4 در دولت سیزدهم با همین هدف دنبال شد. «تضمینمحوری» به جای «تعهدمحوری»، «لزوم ارائه تضمینهای فنی و اعتباری از سوی غرب» و «راستیآزمایی بازگشت آمریکا به برجام»، ۳ مولفه اساسی در این مذاکرات محسوب میشد و کماکان این روند ادامه دارد. قطعا فن مذاکره یک دولت برخاسته از گفتمان انقلاب، نباید مانند یک دولت غربگرا منتج به شکلگیری یا احیای یک توافق غیرعملیاتی، انتزاعی و بدون سود مشخص شود! نباید فراموش کرد آنچه امروز آمریکا را به طرف متقاضی مذاکرات هستهای با ایران تبدیل ساخته، اصرار بر استمرار غنیسازی 60 درصد در نطنز و فردو است، نه پردهبرداری از خزانه خالی، روی ویلچر نشستن وزیر خارجه هنگام مذاکرات، پر کردن قلب رآکتور اراک با سیمان و بدگویی از میدان به افتخار دیپلماسی! ین همان قدرت و صلابتی است که اتفاقا رئالیستها و نورئالیستهای غرب از آن شدیدا وحشتزده هستند و چارهای جز امتیازدهی در قبال آن ندارند. هدایت همه ظرفیتهای اقتصادی، دیپلماتیک و سیاسی به سبد «برجام»، خطای بزرگ و پرهزینهای بود که در دولت مرحوم شهید رئیسی و وزارتخانه مرحوم شهید حسین امیرعبداللهیان به آن پایان داده شد.
۳- دیپلماسی، فضای تعارف و استفاده از واژگان تزئینی نیست. آنچه منجر به تنظیم رفتار دشمنان میشود، قدرت ذاتی و اکتسابی یک کشور و تاثیر آن بر امتیازدهی اجباری غرب است، نه امتیازگیری التماسی از غرب (که آن نیز تحقق نیافت!) در ازای از دست رفتن داشتهها و ظرفیتها. در چنین فضایی، باید مراقب آدرسهای غلط و هدفمندی بود که در توجیه سیاست خارجی التماسی، بویژه در رقابتهای انتخاباتی پیش رو مخابره میشود.