اجماع نظر اقتصاددانان بر شناسایی چالشها و ارائه راهکارهای اقتصادی به رئیس دولت چهاردهم
گروه اقتصادی: بررسیها نشان از این دارد که مجموع نظر اساتید اقتصاد و اقتصاددانان مطرح کشور این است که اگر دولت چهاردهم عزمی راسخ برای تغییر مسیر اقتصاد کشور از ابتلا به تورم بالا، رانت و کسری بودجه، به سوی ثبات، رقابت و انضباط مالی دارد، باید از دادن وعده ساختن بهشت پرهیز کند، به این دلیل که این تغییر مسیر، بدون پذیرش هزینه میسر نیست و جامعه از نظر فکری، نیاز به آمادگی دارد. در این میان بسیاری از کارشناسان بر این باورند ریاست جمهوری در دوره چهاردهم، حتماً تفاوت قابل توجهی با دورههای قبل خواهد داشت و میتواند نقطه عطفی در جهت تغییر سیاستگذاریهای اقتصادی باشد؛ هر چند مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، میراثی است که نباید آن را در این تحلیلها نادیده انگاشت. در این میان، دوگانه مهمی در خبرهای رسمی و غیررسمی به وجود آمده است؛ از سویی هم نظران دولت فعلی بر این موضوع تأکید دارند که اقدامات جاری توانسته بسیاری از چالشهای اقتصادی را برطرف کرده و نگرانیها را در زمینههای کلان پوشش دهد و از سوی دیگر، برخی کارشناسان از این موضوع میگویند که باقی ماندن بسیاری از اولویتهای اقتصادی را بیرون از چارچوبهای فعلی، احتمالاً برای دولت چهاردهم این چالش را به وجود میآورد که چطور باید کشور را در ماههای آینده اداره کرد.
* نظر اقتصاددانان درباره چالشها و راهکارهای اقتصادی دولت چهاردهم
انجمن اقتصاددانان ایران با در نظر گرفتن سیاست و اقتصاد پولی کشور به این جمعبندی رسیده است که 2 سرفصل اصلاح اساسی شیوه حکمرانی اقتصادی و تعیین تکلیف محدودیت ارتباط با اقتصاد جهانی باید پیش روی دولت و رئیسجمهور بعدی باشد.
مجموع نظرات اقتصاددانان در حوزه اقتصاد و رسانه در قالب 2 دستگاه معادلاتی و اولویتی ۱۴ توصیه برای رفع چالشهای اقتصادی است.
مقام معظم رهبری در چند سال اخیر، مساله اقتصاد را مهمترین موضوع دولت و کشور بیان فرمودهاند و این یعنی اولویت دولت، بدون تعارف اقتصاد است.
* چگونه اولویت اقتصاد محقق میشود؟
پرداختن مؤثر و بهرهورانه به این پرسش در گرو بررسی چگونگی حکمرانی اقتصادی است. مهمترین مانع و علت تحقق نیافتن اهداف و ارقام برنامههای توسعه، ناهموار بودن بستر حکمرانی اقتصادی خواهد بود. به عبارت دیگر، شاید برخی از بزرگترین چالشهای اقتصادی، راهحلی خارج از حوزه اقتصاد، بلکه در میدان سیاست و اولویتهای بالادستی یا ورود مردم به اقتصاد دارد. برای نمونه میتوان پرسید چرا نتوانستهایم حداقل تا امروز از مواهب عضویت در اتحادیه اوراسیا با حضور روسیه که میدانیم در حوزه استراتژیک و نگاه سیاسی چه جایگاهی برایمان دارد، بهرهمند شویم؟ در بازار عراق چه میزان حضور مؤثر داشته و داریم؟ براستی مواهب بسیار ارزشمند عضویت در پیمان شانگهای یا بریکس، چه میزان نصیبمان شده و چرا تا امروز از این فرصتهای اقتصادی استفاده نکردهایم؟
بنابراین با نگاه اقتصادی میتوان نتیجه گرفت احتمالا 2 سرفصل اساسی، قبل از بیان اولویتهای اقتصادی پیش روی رئیسجمهور بعدی خواهد بود:
۱- اصلاح اساسی شیوه حکمرانی اقتصادی
۲- تعیین تکلیف محدودیت ارتباط با اقتصاد جهانی
باید رئیسجمهور بعدی کشور این موضوع را مدنظر داشته باشد که بهبود سطح رفاه جامعه موضوعی فراتر و نیازمند بزرگتر شدن واقعی اقتصاد، افزایش تولید، ورود مردم به عرصههای اقتصادی و افزایش میزان سرمایهگذاری و حس کردن آن در سفره خانوار است. نتیجه ۲ موضوع اساسی یاد شده در اقتصاد کشور منجر به مشکلاتی در اقتصاد کلان یا به بیانی شفاف، در فضای اقتصاد سیاسی کشور شده است.
این مشکلات و معضلات عبارت است از: رشد اقتصادی اندک و کمتر از توان پوشش استهلاک سالانه کشور، روند گزنده تورمی و کاهش پیاپی ارزش پول ملی، هدررفت منابع و نهادههای تولید، ساختار رانتی در اقتصاد، بروز فساد اقتصادی که مانع بهبود رفاه جامعه میشود، بزرگ بودن دولت در اقتصاد و کارا نبودن این بزرگی به طوری که هزینههای این دولت بزرگ بهای تمام شده کالاها و خدمات عمومی را افزایش میدهد و فراتر از این موضوع، لزوم پرداختن بدون تعارف به مقوله خصولتیهاست که عملاً در فضای اقتصادی کشور تنفس میکنند اما به هیچ مرجعی پاسخگو نیستند و نقش این دستگاههای قدرتمند در ایجاد پدیده به هم ریختگی اقتصادی و تأثیر ضربههای ناشی از تصمیمات این بنگاهها بر بخش خصوصی واقعی بویژه در روند تأمین مالی و توان حضور در طرحهای اقتصادی بر اساس رابطه مبادله و قیمتهای نسبی بدون رانت است.
نتیجه چنین فرآیندی افزایش قابل توجه هزینه مبادله در اقتصاد به زیان ۸ دهک پایین درآمدی و به نفع 2دهک درآمدی بالا و بنگاههای خاص شده است.
* لزوم اصلاح نظام بانکی و جلوگیری از بنگاهداری بانکها
چند دستگاه مهم اقتصاد کلان، از جمله شبکه بانکی، نیازمند نظارت بیشتر هستند تا بیش از گذشته به وظایف ذاتیشان عمل کنند. در هیچ کجای دنیا بانکها اجازه بنگاهداری و تاخت و تاز در اقتصاد ندارند. این مساله نیازمند رسیدگی جدی است.
از سوی دیگر مقوله تحریم را باید به دقت بررسی کرد. عاری از اینکه عدهای آن را کاغذ پاره و برخی آن را نعمت میدانستند، عدهای آن را مؤثر بر شکوفایی و خلق توانمندی داخلی برمیشمارند و بعضی، از تأثیرات تورمی دور زدن تحریمها به یاری شرکتهای واسطه میگویند، به هر حال بحث تحریم و حواشی و آثار آن نیازمند بررسی و رسیدگی مجدد توسط کارشناسان امین دولت چهاردهم است.
* 8 ناترازی در اقتصاد کشور که به صورت اولویتدار باید رفع شود
نتیجه مجموعه چنین شرایطی به همراه برخی مشکلات ساختاری همچون نوع نگاه مدیریتی در اقتصاد کلان و به طور مشخص سلطه مالی و توهم توان هدایت پول طبق صلاحدید و کنترل اقتصاد به شیوه دستوری، منجر به بروز سیستماتیک چندین ناترازی اساسی در اقتصاد شده است. 8 ناترازی اصلی و مهم اقتصاد کشور به شرح زیر است:
۱- ناترازی بودجه و سلطه مالی
۲- ناترازی تجاری و پیشی گرفتن واردات از صادرات و نیاز روزافزون به درآمد ارزی
۳- ناترازی بخش پولی و نیاز به اصلاح جدی نظام بانکی کشور
۴- ناترازی ارزی ناشی از مجموع تأثیر ناترازی تجاری و پولی و نیز تأثیر نگرانکننده جریان فرار سرمایه
۵- ناترازی بخش مالی و نیاز به اصلاح جدی نظام مالیاتی کشور اعم از مالیات و یارانه (پرداختهای انتقالی)
۶- ناترازی انرژی در همه زیربخشهای آب، برق و سوخت کشور
۷- ناترازی صندوقهای بازنشستگی و مشکلات حاد پیش روی این صندوقها
۸- ناترازی زیست محیطی و بروز مشکلات پیش رو از جمله فرونشست دشتها
جالب اینکه برخی به طور مداوم وسوسه ارزان بودن قیمت را دارند و معتقدند ارزان بودن قیمت مثلا بنزین باعث چنین میزان مصرف و ناترازی است و گویا اصلا نمیخواهند درک کنند در شرایط موجود شبکه حملونقل، بنزین دارای جانشین نیست که افزایش قیمتش موجب اصلاح مصرف از طریق جانشینی شود و باز نمیخواهند به زبان بیاورند بنزین خوراک مردم نیست، بلکه خوراک خودروهایی است که با چندبرابر استاندارد مصرف سوخت و البته با چندین برابر قیمت جهانی در فضایی انحصاری تحمیل شده است. اتفاقا یک نمونه کلاسیک لزوم اصلاح حکمرانی اقتصادی همین موضوع خودرو است. بیش از ۲ سال پیش مقام معظم رهبری درباره وضعیت خودروسازی بر درست بودن گلایه مردم تأکید فرمودند. بسیاری از مسؤولان سابق و فعلی دولتی و مجلس به طور شفاف به موضوع و مشکلات خودرو پرداختند. نتیجه همه این مباحث و انتقادهای جدی چه شد؟ چطور برای واردات چای و... ارز داشتیم اما برای خودرو نداشتیم؟ از این دست سوالات مشابه کم نیست.
* 13 مشکل اساسی اقتصاد و لزوم ورود فوری به حل این مشکلات
علاوه بر این ناترازیها مشکلات دیگر اساسی در اقتصاد قابل توجه است که به بروز ریسکهای فزاینده اقتصاد کلان منجر شده و اگرچه شرط انصاف است نتایج تلاشهای حدود ۳ سال اخیر در مهار جریان حاد تورمی و بیکاری مد نظر قرار گیرد، برای در مدار توسعه قرار گرفتن بلندمدت و پایدار و کاهش قابل توجه ریسکهای اقتصاد کلان، توجه به مشکلات زیر که بعضا ریشه چند دههای دارند، الزامی است.
۱- افزایش نرخ تشکیل سرمایه ثابت و پنداشتن پولپاشی به عنوان راه حل
۲- تحمیل جریان مداوم تورمی دورقمی بیش از ۴۰ درصدی و در معرض شرایط ابرتورمی قرار دادن جامعه و در نتیجه بروز نتایج بیاعتمادی و بیاخلاقی و فرار از تولید به سمت دلالی
۳- هزینههای ناکارای مبادله و مخارج فراوان مردم بدون بهبود سطح رفاه
۴- رتبه بسیار نگرانکننده آزادی فضای کسبوکار و عملا تاراندن مردم از سرمایهگذاری مولد
۵- بیاعتمادی به برنامههای اقتصادی دولت و در نتیجه تب داغ انتظارت تورمی و درجه بالای ریسک اقتصادی
۶- نبود سیستم یکپارچه و به زبان بانکی در کلیت فضای اقتصاد الکترونیک و جزیرهای عمل کردن دستگاههای دولتی
۷- بهره نگرفتن مناسب از تجارت الکترونیک و البته تعطیلی نسبی اقتصاد در فضای مجازی به دلیل اولویت نبودن اقتصاد در نگاه کلان به فضای مجازی ناشی از نوع مدیریت فیلترینگ
۸- نادیده گرفتن مفهوم زنجیره تأمین در اقتصاد بینالملل و نگاه سنتی، غیرعلمی و شاید رانتی در اقتصاد مدیریت
۹- نظام بروکراسی دولتی غیربهرهور و ناراضیتراشی در دستگاههای دولتی
۱۰- خودتحریمی در برخی موارد که باعث افزایش بیشتر ریسک اقتصاد کلان شده است
۱۱- شکاف قابل تأمل فناوری و نوع تشکیل سرمایه ثابت برای رشد تولید حقیقی
۱۲- تودرتویی نهادی غیرقابل تشخیص در تصمیمگیریهای مدیریتی و اقتصادی و بروز پارادوکسهای عجیب و بعضا به نظر بدون راهحل در اقتصاد
۱۳- جریان نگرانکننده خروج سرمایه انسانی از کشور
* اقتصاددانان از دولت بعد چه انتظاراتی دارند؟
آنچه در اقتصاد کنونی کشور رخ داده ریشه بلندمدت دارد و اقتصاددانان معتقدند رئیسجمهور بعدی همان ماه اول باید دست به اقدامات اصلاحی بزند و در برخی عملکردهای موفق رئیسجمهور شهید نیز دنبالهرو این مسیر باشد. رئیسجمهور بعد 2 دستگاه معادلاتی از مجموعه اولویتها و شاید مشکلات اقتصادی پیش رو دارد. از جمله اقداماتی که رئیسجمهور بعد از دیدگاه اقتصاددانان باید برای آنها برنامه داشته باشد میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
۱- برای تأمین حقوق بیش از 5-4 میلیون نفر از کارکنان دولت و تأمین کالاهای اساسی جامعه برنامه داشته باشد.
۲- برای تأمین یا مدیریت بنزین و آب و برق و گاز جامعه برنامه داشته باشد و تصمیم بگیرد تولید تعطیل شود یا مردم در خانههای خود بدون برق و گاز باشند؟
۳- رئیسجمهور بعدی باید برای تعیین قیمت سکه و ارز در بازار غیررسمی و شاخص بازار سرمایه برنامه مدون و دقیق داشته باشد.
۴- به مجموعه معادلات و اولویتهای کوتاهمدت و روزانه (منابع و مصارف) دولت با شیوه نگرش مدیریت استراتژیک بپردازد.
۵- به مجموعه معادلات و اولویتهای میان مدت و بلندمدت برای رفع چالشهای اساسی از طریق تشکیل تیم قوی و هماهنگ (بازیکنان با تکنیک و البته تاکتیکپذیر تیمی) دارای راهبرد توسعه بر اساس منافع اقتصادی ملی، اولویت دادن به اقتصاد و افزایش رفاه جامعه به جای صرفا معیشت حداقلی نگاه کند.
۶- تلاش برای رفع مشکلات نهادی و تودرتویی مدیریتی و رفع تناقضات ضد توسعهای بین نهادهها را در اولویت قرار دهد.
۷- شناخت و ارتباط قوی با بدنه حاکمیت و نهادهای موازی و احیانا ضدتوسعهای داشته باشد و برای مذاکره و تأثیرگذاری و همراستایی برای حرکت در مسیر توسعه کشور برنامه ویژه داشته باشد.
۸- حرکت به سمت تشکلگرایی و بروز احزاب واقعی سیاسی را در برنامههای خود قرار دهد.
۹- ملاطفت و نرمش با جوانان و فعالان اقتصادی و همراهسازی حداکثری جهت تحقق مشارکت مردمی در بازسازی اقتصاد ملی و ورود مردم به اقتصاد را مدنظر داشته باشد.
۱۰- تلاش موثر و بهکارگیری علمی با توجه به تجارب علم اقتصاد برای رفع ناترازیهای هشتگانه مورداشاره را مد نظر قرار دهد.
۱۱- تلاش برای جلب اعتماد و اطمینان عمومی و تشکیل سرمایه اجتماعی را مدنظر قرار دهد و برای حصول آن برنامه داشته باشد.
۱۲- در جهت مقابله جدی و علنی و بدون تعارف با هرگونه فساد و رانت و تصمیمات رانتزا گام بردارد.
۱۳- اصلاح جدی و بدون تعارف نظام اداری و بروکراسی و انتصاب مدیران و استفاده از متخصصان و اعتقاد به تصمیمگیری کارشناسی و به عبارتی اصلاح شیوه گزینش نیروی انسانی در ادارهها و دستگاهها و نهادها کشور را به طور جدی دنبال و دست پیروان مکتب کوتولهها را از پستهای مدیریتی کشور کوتاه کند.
۱۴- به کارشناسی علمی باور داشته باشد و بر لزوم تعامل و ارتباط اقتصادی با جهان و البته پرهیز از خودتحریمی تأکید کند.
***
تورم، بیماری مزمن و ادامهدار
هرچند تورم یک بیماری مزمن و ادامهدار در اقتصاد کشور به حساب میآید و به عنوان مشکل اول و اساسی دولتها پس از جنگ مطرح است، با این حال از منظر آماری، فارغ از اینکه کدام دولت عملکرد بهتری داشته است، کسری بودجه ادامهدار دولتها، عدم نظارت درست بر شبکه بانکی و جهشهای شدید نرخ ارز در تمام این دولتها باعث افزایش سطح عمومی قیمتها شده است. دولتهای مختلف اگرچه تلاشهایی برای کنترل تورم به صورت ارزپاشی یا مقابله با گرانفروشی کردهاند اما در بلندمدت هیچکدام از این اقدامات در کنترل تورم اثر مکفی نداشته است. قیمتگذاری دستوری تنها موجب سرکوب موقت قیمتها و افزایش فنر تورمی، همچنین سرکوب بازارها شده است و این مساله در همه دولتهای قبل به هجوم تقاضا منجر شد. با هجوم تقاضا، دولت توانایی تأمین کالای مورد نیاز را به حد کافی برای بازار از دست داد و به این ترتیب بازار با جهش قیمتها و افزایش انتظارات تورمی مواجه میشد. به نظر میرسد حلقه مفقوده سیاستگذاری اقتصادی در کشور، فارغ از جناحهای مختلف حاکم بر فضای سیاسی، دید بلندمدت به اقتصاد کشور است. دولتهای مختلف با اولویت قرار دادن شرایط کوتاهمدت اقتصادی، دست به دامان راهکارهایی همچون ارائه تسهیلات تکلیفی، ارزپاشی در بازار و قیمتگذاری دستوری شدند، غافل از آنکه بهرغم اینکه این راهکارها ممکن است در کوتاهمدت نقش مسکن را برای بیماریهای اقتصادی کشور ایفا کنند، در بلندمدت به تجمع مشکلات مختلف روی هم و تضعیف معیشت و رفاه مردم منجر خواهند شد. اقتصاد ایران یکی از بلندمدتترین دورههای تورمی را تجربه کرده است، لذا برای مهار تورم در اقتصاد ایران نیازمند تصمیمهای سخت توسط رئیسجمهور بعدی کشور خواهیم بود. در جمعبندی باید دوباره متذکر شد جلوگیری از تورم و رشد پایه پولی یا افزایش بهرهوری یک دکمه خاص ندارد، بلکه با تلاش و بهبود فرهنگ و بهکارگیری روشهای مناسب مدیریتی و اقناع فکری و مالی محقق خواهد شد. باید مد نظر داشت که اقتصاد علم است و اداره آن، نیازمند بهکارگیری روشهای علمی و توجه به توصیههای متخصصان این رشته است و توصیههای سایر افراد غیرمتخصص، اگر از روی تعارض منافع نباشد، لزوما از روی اثربخشی نیز نخواهد بود.