printlogo


کد خبر: 286302تاریخ: 1403/3/23 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با تهیه‌کننده و کارگردان کنسرت نمایش «کوچه عاشقی»
کنسرت نمایشی با ۲ پایان‌بندی

محمد محمدی: کنسرت نمایش یا تئاتر موسیقی، به شکلی از تئاتر گفته می‌شود که عنصر موسیقی در آن نقش بسیار پررنگ و غالبی دارد. تاریخچه اینگونه تئاتر در دنیا به اواخر قرن بیستم بازمی‌گردد که در آن سبک اپرتا، گونه‌ای از اپرا را که شکل ساده‌تری داردیکی از عوامل تاثیرگذار در پدید آمدن این نوع نمایش می‌دانند. نخستین نمایش موزیکال ثبت‌شده در تاریخ، نمایش the black crook است که سال 1988 اجرا شد و از آن زمان به بعد نمایش موزیکال مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
اما در ایران شاید بتوان نخستین نمایش‌های موزیکال را به نوعی مرتبط با نقالی در نظر گرفت اما صرفا تئاتر موزیکال در ایران محدود و منحصر به نقالی نشده و از دیگر شیوه‌های اجرایی چون ورزش زورخانه‌ای نیز بهره برده است و طی 4 دهه گذشته بویژه از دهه 70 شاهد آغاز مجدد اینگونه آثار نمایشی در تئاتر کشور و در اواخر دهه 80 شاهد رونق آن بودیم.
صد البته در 40 سال گذشته به صورت محدود در برخی سالن‌ها نمایش‌های موزیکال روی صحنه رفت؛ نمایش‌هایی که به‌رغم هزینه بالای آن و بالطبع قیمت گزاف و گران بلیت با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد و سال به سال نیز بر تعداد این آثار اضافه شد تا جایی که حتی در استان‌ها نیز شاهد روی صحنه رفتن اینگونه تئاتر نیز شدیم.  اما آنچه مشخص است در چند سال اخیر وضعیت تولید تئاتر‌های موزیکال به شکل فزاینده‌ای در حال رشد است، آن هم در شرایطی که دیگر بسیاری از کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان آثارشان را محدود به سالن‌های دولتی و خصوصی نکردند و در فضاهای غیرتئاتری نیز برای به صحنه بردن آثارشان استفاده می‌کنند. به عنوان نمونه کاخ موزه سعدآباد در چند سال اخیر میزبان بسیاری از اینگونه نمایش‌ها شده است؛ از کنسرت موسیقی «سی» گرفته تا ترانه‌های ماندگار و بسیاری دیگر همگی با استقبال مخاطبان مواجه شد اما در آخرین مورد این مجموعه فرهنگی میزبان کنسرت نمایش کوچه‌های عاشقی شده است؛ نمایشی که با بازی امیرحسین آرمان، امیرکاوه آهنین‌جان، سولماز غنی، محمدرضا مالکی، محیا دهقانی و با خوانندگی حمیدرضا ترکاشوند و آهنگسازی بهزاد عبدی به کارگردانی سیدجلال‌الدین دری و به تهیه‌کنندگی سیدمهدی جوادی با اقبال مخاطبان مواجه شده است. 
نمایش «کوچه عاشقی»، روایت زندگی دختری است به نام مهتاب که عاشق خواننده و بازیگر تماشاخانه فردوسی است. این نمایش که اجرای خود را از 18 خردادماه آغاز کرده است، هر شب در تالار ایوان عطار کاخ سعدآباد ساعت 20 روی صحنه می‌رود. از همین رو گپ‌وگفتی با سیدمهدی جوادی تهیه‌کننده و سید جلال‌الدین دری کارگردان این کنسرت نمایش انجام دادیم.
* آقای جوادی، چه شد که تصمیم گرفتید در یک کنسرت نمایش به عنوان تهیه‌کننده حضور داشته باشید و با سیدجلال‌الدین دری در «کوچه عاشقی» همکاری کنید؟
پس از نمایش‌های «کافه عاشقی» و «ترانه‌های ماندگار» با آقای دری، گپ و گفت‌هایی داشتیم تا بتوانیم در یک تئاتر موزیکال یا به نوعی کنسرت تئاتر با یکدیگر همکاری کنیم و اثری را روی صحنه ببریم. در این مسیر نیز داستان‌ها و سوژه‌های متعدد و متفاوتی را بررسی کردیم و در نهایت به سوژه «کوچه عاشقی» رسیدیم.
* وجه تمایز «کوچه عاشقی» را در چه دیدید؟
به نظر من مزیت اول «کوچه عاشقی» نسبت به دیگر آثار این است که بیش از خواننده و موسیقی، قصه و تئاتر محوریت اجرا و نمایش را در دست گرفته است. من معتقدم این نکته بسیار مهم است که مخاطب تنها شاهد یک کنسرت نیست بلکه ذهن او با قصه نمایش درگیر شده و به دنبال مسیر قصه حرکت می‌کند. مزیت دوم این اثر در ژانر و شیوه روایت قصه برای مخاطب است. «کوچه عاشقی» یک درام جنایی با درونمایه‌های طنز است که در نهایت مخاطب خود را در معرض قضاوت قرار می‌دهد، چرا که این نمایش ۲ پایان‌بندی متفاوت دارد و با انتخاب مخاطب پایان قصه ما دچار تغییر خواهد شد. در حقیقت باید بگویم ما آماده‌ایم تا مخاطب در انتها شگفتانه‌ای را با این نمایش تجربه کند و خود پایان قصه‌ای را که دیده است انتخاب کند و به ما بگوید آیا متهم قصه ما در نهایت می‌تواند  مجرم باشد یا خیر. 
این مزیت از نوآوری‌های «کوچه عاشقی» محسوب می‌شود و به نوعی می‌توان گفت با اثری تعاملی مواجه هستیم که مخاطب می‌تواند در قصه‌ای که ۱۳۰ دقیقه شاهد آن است، ورود کند و پایانی را که می‌خواهد برای آن رقم بزند.
* «کوچه عاشقی» می‌خواهد چه مفهومی را به مخاطب خود منتقل کند؟
در این نمایش از این صحبت می‌شود که خود را در معرض قضاوت قرار ندهید و بدانید قضاوت کردن کار بسیار سختی است، چرا که وقتی مخاطب در انتهای نمایش تصمیم می‌گیرد و سرانجام کاراکترها را مشخص می‌کند باید بداند اطلاعاتی که می‌داند و صرفا از محیط پیرامونی دریافت کرده ممکن است بر اساس حقیقت نباشد. به همین دلیل تصور من این است که این نمایش را باید اثری اجتماعی نیز بخوانیم، چرا که قرار است بر خودآگاه و ناخودآگاه مخاطب خود تأثیر گذاشته و قضاوت آن را بیازماید و به صورت ناخودآگاه در زندگی و قضاوت‌های شخصی آنها نیز تأثیرگذار باشد.
* قطعا روی صحنه بردن یک اثر موزیکال کار سختی می‌تواند باشد، بویژه اگر در محیطی باز مانند کاخ سعدآباد این اتفاق رخ دهد، کمی درباره چالش‌های به اجرا رساندن «کوچه عاشقی» توضیح دهید. 
در این اثر با چالش‌های به‌شدت مهمی روبه‌رو بودیم، البته که نفس یک اجرای موزیکال یا «کنسرت تئاتر» به خودی خود کار سخت و پیچیده‌ای است، چرا که در یک تئاتر موزیکال بازیگران باید بخش موسیقایی اثر را نیز با خود همراه کنند که این فشاری مضاعف بر بازیگری برای آنها محسوب می‌شود. در کنار این موضوع باید بگویم «کوچه عاشقی» یک اثر پر بازیگر و پر پرسوناژ محسوب می‌شود و هماهنگی درست این تعداد بازیگر در چنین اثری کار سختی برای گروه نمایش بود. این نکته را از آن جهت می‌گویم که ما فرصت کمی برای تمرین بازیگران نمایش داشتیم و به نوعی پیش‌تولید لاغر و نحیفی را برای «کوچه عاشقی» پشت سر گذاشتیم اما افراد گروه بخوبی با ما همکاری کردند و در این مدت زمان کم بسیار برای هر چه بهتر روی صحنه ظاهر شدن، زحمت کشیدند. چالش بزرگ و اصلی ما در این نمایش مکان اجرا بود، چرا که همواره برای اجرای چنین آثاری پیدا کردن یا ایجاد محل مناسب کار دشواری است. در حقیقت می‌توانم بگویم در حال حاضر تنها تالار وحدت است که قابلیت این را دارد که در یک مکان مسقف و با حداقل استانداردها بتوان چنین اجرایی را روی صحنه برد، چرا که دیگر سالن‌ها با استانداردهای مورد نیاز ما ظرفیت بالای ۲۰۰ نفر را به ما نمی‌دهند و این نمایش پتانسیل این را دارد تا برای جمعیتی بالای ۵۰۰ نفر نیز به نمایش درآید. به همین دلیل کاخ موزه سعدآباد تنها گزینه ما برای «کوچه عاشقی» بود که با وجود نهایت همکاری که در این مکان با گروه نمایش وجود داشت اما باید بگویم در این محل هم زیرساختی برای اجرای یک کنسرت نمایش یا یک تئاتر موزیکال وجود ندارد و بخش زیادی از فشاری که در این کار به گروه تولید «کوچه عاشقی» وارد شد در این بود که ما مجبور شدیم زیرساخت‌های لازم را از نو ایجاد کنیم و به نوعی از ابتدا یک سالن برای اجرای خود بسازیم.
باید بگویم در این کار علاوه بر ساخت دکور، زیرساخت‌های ایجاد دکور، سیستم صدا، نور، برق‌کشی‌ها، ایجاد فضای مناسب برای استقرار جایگاه مخاطبان و... را از ابتدا ساختیم و به جرأت می‌گویم ما برای این کار یک سالن‌سازی ۶۰۰ نفره انجام داده‌ایم، ‌ای‌کاش وزارت فرهنگ و میراث فرهنگی در آینده برای دیگر اجراها تمهیدی برای این موضوع بیندیشد. 
* تجربه همکاری با گروه «کوچه عاشقی» بویژه جلال‌الدین دری تا امروز برای شما چگونه بود؟ 
این کار نخستین تجربه همکاری با جلال‌الدین دری بود و می‌توانم بگویم این کارگردان فردی بسیار خوش خلق و تعامل‌پذیر در حوزه کاری است و هیچ باری از بخش کارگردانی اثر به گروه وارد نشد و فضای دوستانه پشت صحنه کار برای من اتفاق بشدت خوشحال‌کننده و دلچسبی بود. گروهی که امروز در «کوچه عاشقی» با ما همراه هستند، در 2 یا 3 کار پیشین این کارگردان نیز همکاری کرده‌اند و همین همکاری پیشین آنها باعث شده هر فرد هماهنگی درست و خوبی با گروه روی صحنه یا پشت صحنه داشته باشد. 
* در پایان فکر می‌کنید مخاطب چگونه با «کوچه عاشقی» مواجه می‌شود و این اثر تا چه اندازه مورد استقبال تماشاگران خود قرار می‌گیرد؟ 
پاسخ به چنین سوالی فعلا زود است چون زمان کمی از شروع اجراهای ما گذشته است، چرا که فکر می‌کنم دیده شدن و استقبال از چنین آثاری در استمرار رخ می‌دهد اما نکته‌ای که می‌توانم بگویم این است که در این چند شب نخست اجرا، مخاطبان با حال خوش صندلی‌های خود را ترک کردند و من معتقدم چنین آثاری در کنار تلنگری که در بعضی موارد به مخاطب خود می‌زند، قرار است حال خوبی را نیز برای آنها رقم بزند و من در این چند شب این حال خوب را از مخاطبان‌مان دریافت کردم.
***
* آقای دری! بفرمایید چه شد که سمت ساخت نمایشی رفتید که ترکیبی از تئاتر و موسیقی است؟ 
به نظرم تئاتر و موسیقی 2 هنر تفکیک‌ناپذیر است. اگر به تئاترهای سده‌های گذشته در آمریکا هم نگاه کنید می‌بینید اکثر با موسیقی همراه بوده، به طور کلی باید بگویم قبل از سینما، تئاتر کامل‌ترین هنر بوده است، بنابراین همه هنرهای دیگر اعم از موسیقی، رقص، نقاشی و... در آن دخیل بوده‌اند. پس ترکیب تئاتر و موسیقی چیز جدیدی نیست اما متاسفانه بتازگی اصطلاح اشتباه «کنسرت نمایش» در جامعه جا افتاده، ما کنسرت نمایش نداریم بلکه «تئاتر موزیکال» داریم که بخش تئاتر آن خیلی بیشتر از موسیقی آن است. وقتی واژه «کنسرت نمایش» را بیان می‌کنیم مخاطب توقع دارد یک خواننده‌ای روی سن حاضر شود و در  بخش قابل توجهی از برنامه حاضر شود اما «تئاتر موزیکال» تئاتری است که در کنار نمایش، موسیقی و خواننده هم دارد و در تئاتر جا‌نمایی شده است. من از سال 1375 در تمام تئاترهایی که روی صحنه برده‌ام همیشه موسیقی زنده داشته‌ام. 
* بفرمایید چه شد ایده قصه «کوچه عاشقی» به ذهن‌تان رسید؟ 
سال 1401 تئاتری به نام «کافه عاشقی» داشتم که تا خرداد 1402 اجرا داشت. این تئاتر اقتباسی از داستان لیلی و مجنون بود که با یک داستان روز آمیخته شده بود و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. تصمیم گرفتم با همان تیم نمایش «کوچه عاشقی» را با اقتباسی از داستان خسرو و شیرین روی صحنه ببرم که متوجه شدم آهنگساز کار عوامل پروژه را سر پروژه جدیدی برده است. به همین دلیل بعد از آن درگیر «قصه ترانه‌های ماندگار» شدم و بعد از آن مصمم بودم حتما نمایش «کوچه عاشقی» را ادامه دهم اما با توجه به تغییراتی که رخ داده بود، مجبور شد تغییراتی در بخش نمایش خسرو و شیرین به وجود آورم و داستان را به سمت تاریخ معاصر ببرم، اینگونه شد که متن نمایش «کوچه عاشقی» نهایی شد.
* با توجه به اینکه چند شبی است که نمایش روی صحنه رفته است، استقبال مخاطب را چطور دیدید و بازخوردها چگونه بود؟ 
به نظر من به طور کلی بخشی از هنر، سلیقه است، یعنی ممکن است شما بهترین تئاتر را روی صحنه ببرید ولی مخاطبی آن را دوست نداشته باشد. برای مثال ممکن است من به یک گالری نقاشی بروم اما اصلا متوجه ارزش آن کار نشوم؛ در چنین زمانی نه مشکل از من است نه نقاش بلکه نشان‌دهنده این است که من جای درستی نرفته‌ام. این موضوع در تمام شاخه‌های هنر پیش می‌آید، بعضی از تماشاگران ممکن است کار را نپسندند و تصور دیگری از تئاتر داشته باشند اما آنهایی که آثار من را دنبال می‌کنند از این نمایش راضی بودند.

Page Generated in 0/0065 sec