printlogo


کد خبر: 286414تاریخ: 1403/3/26 00:00
برای اوسمار ویرا که میراثش تنها یک جام فلزی نبود
مرسی که شبیه دیگران نشدی

مهدی طاهرخانی: اوسمار ویرا شبیه هیچ‌کس نبود. روزی که به واسطه فشارهای رسانه‌ای و فضای مجازی، یحیی مجبور شد از یک گزینه خارجی برای تقویت کادر فنی‌اش استفاده کند، سراغ مردی رفت که جاه‌طلب بود اما مکار نه. 
 دوست داشت سرمربی شود اما هرگز در کنار سرمربی تیم به محض فوکوس دوربین، خودش را پرزنت نکرد. آرام و بی‌صدا بود. روزی که پرسپولیس در لیگ بیست‌ودوم قهرمان شد، آنقدر بی‌سر و صدا و بی‌ادعا بود که حتی یک نفر هم ننوشت و نگفت شاید فرق پرسپولیس لیگ قبل و این لیگ، همین دستیار برزیلی باشد. 
 روزی که سرانجام یحیی بعد از 6 استعفا، به صورت حقیقی رفت، باز هم خودش را وسط معرکه نینداخت. حتی با هیچ رسانه‌ای لابی نکرد. اگر بگویم واقعا دوست رسانه‌ای نداشت، باورتان می‌شود؟ بدون هیچ ادعایی در کسوت «سرمربی موقت» تیمش را تمرین داد و منتظر تصمیم  درویش ماند. بازیکنان تیم که یک سال و نیم با او کار کرده بودند به مدیریت ضمانت دادند از او حمایت می‌کنند و اوسمار پتانسیل سرمربیگری را دارد. درویش بزرگ‌ترین ریسک زندگی‌اش را مرتکب شد و اوسمار شد سرمربی پرسپولیس. حتی علی دایی هم باور نداشت این برزیلی بی‌ادعا موفق می‌شود. در طول نیم‌فصل دوم  بارها در مواجهه با این سوال شیطنت‌آمیز که رابطه‌ات با یحیی گل‌محمدی چگونه است، با لبخند گفت اتفاقا دیشب با او چای خوردم. هرگز ادعا نکرد پرسپولیس محتاط نیم‌فصل اول را او متحول کرده است. سبک پرسپولیس نعل به نعل همان سنت پیشین بود اما با دوز بیشتر شهامت. 
اوج هنرش بین 2 نیمه بازی با استقلال خوزستان بود. با 2 تعویض نشان داد چه شناخت عمیقی از فوتبال ما دارد. اما فقط آن 2 تعویض نبود. از دقیقه 70 به بعد دستور داد در حملات تیم، خدابنده‌لو به دفاع آخر بیاید و کنعانی به جلو برود. بروید 4 گل پرسپولیس را مجددا ببینید. بازیکنان تعویضی و کنعانی‌زادگان در تک‌تک این گل‌ها نقش داشتند. بزرگ‌ترین و شگفت‌انگیزترین کامبک تاریخ فوتبال باشگاهی ایران را  او اینچنین رقم زد به‌ طوری که همان شب صدر و جام را از استقلال توأمان گرفت. در شب سخت قزوین، می‌دانست شجاعت بیش از اندازه جلوی تیمی مثل شمس آذر که استاد ضد حمله است چه تاوانی دارد. اوج دوم  اوسمار همان بازی بود. شبی که آبی‌ها امید داشتند پرسپولیس امتیاز بدهد اما 3 بر یک از سد حریف گذشت. 
سرانجام شب موعود فرا رسید. پرسپولیس قهرمان لیگ شد و اوسمار با اینکه خیلی پیش‌تر از اینها تصمیم به جدایی گرفته بود، رفاقت با یحیی را تمام کرد. گل‌محمدی 30 امتیاز از 15 بازی اول را دشت کرد و او 38 امتیاز از 15 بازی دوم. با این وجود تیشرتی بر تن کرد که کنار یحیی ایستاده است. حقیقتا چند مربی را می‌شناسید که چنین کرده باشند؟ بعد از نخستین جام یحیی (همان سالی که  نیم‌فصل جانشین کالدرون شده بود ) چند نفر در روز قهرمانی یاد مربی آرژانتینی افتادند؟ اما اوسمار جنسش متفاوت بود. 
او رفت اما تردید نکنید آنقدر خاطره خوش از خودش باقی گذاشته که همیشه به عنوان یک گزینه آلترناتیو در ذهن هواداران پرسپولیس می‌ماند. مهم نیست چند روز دیگر خبر حضورش در فلان لیگ و کشور مخابره شود. او 2 سال اینجا بود و حق دارد برای آینده‌اش تصمیم بگیرد. 
اوسمار رفت اما نه برای همیشه. چه برگردد یک روز، چه هرگز پایش را به این سوی مرزهای ایران نگذارد، یادش همیشه در ذهن هواداران باقی می‌ماند و این یعنی ماندن ابدی. او هیچگاه علیه داوری حرف نزد. علیه باشگاه حریف حرف نزد. وارد بازی رسانه‌ای نشد. یک کار داشت و آن جمع کردن 38 امتیاز از 45 پوئن ممکن بود. تردید نکنید اگر هر گزینه دیگری جز او جانشین یحیی می‌شد، این نکونام بود که جام را روز آخر بالای سر می‌برد. 
بزرگ‌ترین میراث اوسمار برای فوتبالی که تا خرتناق درگیر و غرق تکه‌اندازی و علیه داوری و زمین و زمان حرف زدن است، یک چیز بود؛ جنتلمن باقی بمانید و جام بگیرید. 
حقیقتا حیف بود بماند و تغییر کند. بماند و شبیه یکی از مربیان همیشه غرزن این فوتبال شود. ما پتانسیل تغییر دادن خیلی‌ها را داریم. روزهای اولیه ژوزه مورایس یادتان است؟ چقدر شیک و جنتلمن فقط درباره فوتبال حرف می‌زد اما حالا در کلامش می‌شود تکه به باشگاه سپاهان را هم استشمام کرد، رقیب و حریف دیگر جای خود. 
حیف بود اوسمار بماند و زیر فشار کشنده فضای حقیقی و مجازی، شبیه امروز مورایس در روزهای پایانی‌اش در فوتبال ما شود. او دقیقا به کوتاهی و زیبایی یک خواب نیمروزی در دل یک باغ سرسبز بود. از آن خواب‌هایی که وقتی بیدار می‌شوید حال‌تان ساعت‌ها خوب است. خدا‌ حافظ و نگهدار شما  آقای همیشه جنتلمن! 

Page Generated in 0/0057 sec