محمد سلحشور: بدعتهای سیاسی در یک مقطع سیاسی رخ میدهد اما عمدتا اثرات آن تا سالهای متمادی در فضای سیاسی کشور باقی میماند. اردیبهشت96 همزمان با دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بود که اصلاحطلبان صراحتا از استراتژی کاندیدای پوششی برای حمایت از حسن روحانی خبر دادند؛ استراتژیای که در نهایت با حضور اسحاق جهانگیری در میان کاندیداها همراه شد. جهانگیری بیآنکه حتی در ظاهر ادعای ریاستجمهوری داشته باشد تنها برای نجات رئیس خود در برنامههای تبلیغاتی صداوسیما صاحب کرسی شد و عمده بار دفاع از عملکرد دولت را در مناظرات انتخاباتی به دوش کشید. او با پایان ماموریتش از صحنه انتخابات انصراف داد اما به بدعتی با عنوان کاندیدای پوششی که وهن انتخابات بود رسمیت بخشید.
حالا 7 سال از انتخابات سال 96 میگذرد و هیچکس مایل نیست از این بدعت دفاع کند اما آخرین گروهی که صلاحیت انتقاد به آن را دارند اصلاحطلبانی هستند که خود مبدع چنین رسم نامیمونی شدند. با این حال از عجایب سیاسی ایران این است که چه در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 و چه در انتخابات 1403 چهرههای نزدیک به اردوگاه اصلاحات در تلاش هستند تا از واژه پوششی برای حمله به رقبای خود استفاده کنند. در جدیدترین مورد روز جمعه در جریان گفتوگوی یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری با کارشناسان فرهنگی یکی از این کارشناسان که از نظر سیاسی به اصلاحطلبان نزدیک است با لحنی تخریبی خطاب به کاندیدای ریاستجمهوری میگوید اگر قصد انصراف دارد اعلام کند تا از او سوالی پرسیده نشود.
این رفتار غیرحرفهای در حالی در یکی از برنامههای رسمی تبلیغات ریاستجمهوری در رسانه ملی شکل گرفت که از 2 وجه لحن مخرب کارشناس مدعو محل ایراد جدی است؛ نخست از آن رو که سابقه سیاسی کارشناس به گونهای بود که کمترین صلاحیتی را برای خرده گرفتن به یک کاندیدا از جهت تمایل به انصراف ندارد. دوم هم اینکه همانگونه که اسحاق جهانگیری در سال96 به علت تایید صلاحیتش این امکان را پیدا کرد که در وقت مقرر شده از دولت مستقر دفاع کند، تمام کاندیداهای تایید صلاحیت شده فعلی نیز این حق را دارند که از تمام وقت در نظر گرفته شده برایشان نهایت بهره را ببرند. هرگونه تخریب یک کاندیدا به علت استفاده از حق قانونی در نظر گرفته شده برای وی را میتوان یک تخریب دانست که قطعا نباید جایگاهی در برنامههای رسانه ملی داشته باشد.