کسی شد در دیاری دور مسؤول
ازین مسؤولیت مسرور و شنگول
به او گفتند با این اعتبارات
به خلقالله خدمت دار مبذول
میتینگی بیهماهنگی به پا کرد
بنر زد در مسیر ری به دزفول
هزاران وعده داد و وعدهها را
به فردایی بهاری کرد موکول
که راه و جاده میسازم ازین پس
برای تک تک افراد معلول
و شهری پاک همچون کارتپستال
سپس آتشبسِ ویروس و گلبول
برای تیم ملی خواهم آورد
مربی از یوونتوس و لیورپول
سهام تیمهای پایتخت است
سپس در دسترس در بورس با پول
و ایضا میدهم هکتار هکتار
زمین، گچ، بیل، فرغون، متر، شاغول
به هر بازیگر مشهور پولدار
محافظ میدهم هم عرضِ هرکول
زمان را میکنم یک روز و نصفی
برای خدمت افراد مشمول
نخواهم رفت هرگز خط ویژه
نخواهم زد به یک مامور پنجول
به ملت میدهم وامِ ۲ درصد
بدون ضامن و انقلت و بامبول
به ارکان عروضی خواهم افزود
مفاعیلن مفاعیلن مفاعول
رسید از راه مافوقش چنین دید
برای وی قضیه هست مجهول
تمام شهر را در بلبشو دید
به او گفتا چه کردی مردکِ یول؟
به او یک تخت داد و گفت: بابا!
تو تنها گشتهای مسؤول آمپول!