تصویری که از دولتهای یازدهم و دوازدهم در ذهن جامعه ایرانی وجود دارد به نخبگان سیاسی گوشزد میکند زمینهساز روی کار آمدن دولت سوم روحانی نشوند
گروه سیاسی: آن زمان که مسعود پزشکیان در پاسخ به این سؤال که «دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» گفت: «اصلا، غیرممکن است» تا حدی میتوانستیم قبول کنیم که او در نقل خود صادق است اما این روزها به نظر میرسد نظر وی برگشته و اگر در جریان تبلیغات انتخاباتی دوباره از او سوال شود «آیا دولت شما دولت سوم روحانی خواهد بود» احتمالا نظر دیگری خواهد داشت. همزمان با همراهی پزشکیان توسط محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و مهدی سنایی، سفیر دولت روحانی در میزگرد انتخاباتی، این تصویر به جامعه القا شد که «دولت سوم روحانی» در عرصه سیاست در حال احیاست و پزشکیان گزینهای است که برای احیای آن در عرصه رقابت حاضر شده است. البته حضور اعضای دولت یازدهم و دوازدهم در ستادها و برنامههای تبلیغاتی پزشکیان منحصر به وزیر و سفیر نمیشود، بلکه هنوز تصویر حضور علی جنتی، محمود واعظی و محمدباقر نوبخت در افتتاحیه ستاد حامیان مسعود پزشکیان از ذهن مردم پاک نشده است. یکی روزگاری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی بود و دیگری بهعنوان رئیس دفتر حسن روحانی فعالیت میکرد، آن یکی هم سخنگوی دولت روحانی بود که اتفاقا در انتخابات اخیر مجلس هم ناکام ماند و مردم رشت به او رأی ندادند. میتوانیم به فهرست بالا، چهرههای دیگری را هم اضافه کنیم. سیدمحمدعلی افشانی در دولت حسن روحانی استاندار فارس بود و در ستاد پزشکیان معاون امور استانها است.
سیدمحمد بطحایی، وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی بود و اکنون در شورای راهبردی و سیاستگذاری پزشکیان فعال است. همینطور که پیش میرویم، لیستی بلند از اسامی حامی پزشکیان و فعال در ستاد انتخاباتی وی پیش روی ما قرار دارد که نشاندهنده این است که اعضای کابینه حسن روحانی در حمایت از این کاندیدا سنگ تمام گذاشتهاند. «اسحاق جهانگیری»، «معصومه ابتکار»، «علی ربیعی»، «عباس آخوندی» و «شهیندخت مولاوردی» از نامآشناهای کابینه روحانی بودند که این روزها به ستاد تبلیغاتی مسعود پزشکیان پیوسته و در حال تبلیغ برای وی هستند.
هرچه از روزهای تبلیغاتی میگذرد و به روز برگزاری انتخابات نزدیکتر میشویم، بر تشابه کنش سیاسی و منش رفتاری پزشکیان به دولت یازدهم و دوازدهم افزوده میشود، البته این مسیر فرار از دولت روحانی پیش از این نیز توسط دیگران گفته شده است. برای نمونه جهانگیری (که این روزها برای تبلیغ پزشکیان سفر استانی میرود) در جریان ثبتنامهای انتخابات ریاستجمهوری، در پاسخ به این سؤال که آیا دولت احتمالی وی، دولت سوم روحانی است یا خیر گفته بود: «من اسحاق جهانگیری هستم!»
این روزها پزشکیان برای جلب آرای مردم، از اینکه صریحا بگوید ادامهدهنده راه روحانی است، فرار میکند و در پشت تریبونها و در میزگردها فریاد میزند «من با روحانی چهکار دارم؟» اما به نظر میرسد نسبت وی با روحانی کاملا مشخص شده باشد. ما نیز میتوانیم به این کاندیدا یادآوری کنیم که نسبت او با «روحانی» چیست. آقای پزشکیان! نمیشود اغلب اعضای دولت روحانی از معاون اول و وزرا تا استاندار و مدیران را اطراف خود جمع کنید و فریاد بزنید «من با روحانی چهکار دارم؟» این بیشتر شبیه همان طنز سال 96 است که اسحاق جهانگیری در مناظرهها میگفت «فکر میکنم روحانی رئیس ما هست ولی الان رقیب هستیم» اما نهایتاً به نفع او کنار کشید!
باید واقعبین بود. «دولت سوم روحانی» در حال تجدید حیات است و پزشکیان آمده است تا این مأموریت را انجام دهد. شاید دوگانهای که منتظر آن بودیم حالا شکلگرفته باشد اما نه بین کاندیداها، بلکه بین «بازگشت به دولت روحانی» یا «عبور از دولت روحانی!» با این تفاوت که پزشکیان با توجه به تعهدات بیشماری که به اصلاحطلبان داده است، استقلال کمتری به نسبت دیگران برای مدیریت دولت در اختیار خواهد داشت و وامدار جریانها و گروههای سیاسی خواهد بود.
با پزشکیان یا همان دولت روحانی دوباره چه در انتظار ایران است؟
به نظر میرسد باید برخی نمادهای دولت روحانی را که حد فاصل سالهای 92 تا 1400 شاهد آن بودیم، دوباره بازخوانی کنیم.
1- صف مرغ
روزنامه اعتماد اسفند سال 1399 در گزارشی با عنوان «پدیده صفهای خرید مرغ در آستانه نوروز» نوشت: «تصاویری از تشکیل صفهای طولانی برای خرید مرغ تنظیم بازاری در شرایط همهگیری کرونا در خبرگزاریها منتشر شده و گفته میشود خردهفروشان نیز قیمتهای تصویبشده را رعایت نمیکنند... مشاهدات میدانی در سطح شهر تهران حاکی از آن است که همچنان تنش در بازار مرغ وجود دارد و به نظر میرسد وعده مسؤولان مربوط مبنی بر تأمین بازار شب عید و کاهش قیمتها هنوز عملیاتی نشده است. از طرفی نابسامانیها در تأمین و توزیع کالاهای اساسی گردن مردم انداخته میشود...»
احتمالا شما به خاطر داشته باشید روزهایی را که مرغ در شرایطی توزیع میشد که ماموران نیروی انتظامی به همراه بازرسان وزارت صمت و جهاد کشاورزی ماشینهای حمل مرغ را اسکورت میکردند؛ روزهایی که توسط دولت حسن روحانی «قرارگاه مرغ» تشکیل شده بود. روزهایی که مردم مجبور به ایستادن در صف مرغ قبل از طلوع آفتاب بودند و برای مرغ توزیعی اسکورتشده، نام «مرغ سحر» را انتخاب کرده بودند.
2- عرضه تخممرغ به قیمت نامصوب!
البته ماجرای عدم مدیریت بازار و بلاتکلیفی جامعه به صف مرغ ختم نشد و صف تخممرغ هم به دغدغههای مردم افزوده شد. کاریکاتورهایی که در آن روزها درباره مرغ و تخممرغ منتشر میشد حاکی از شرایط جامعهای بود که در دسترسی به کالاهای اساسی دچار مشکل شده بودند. کاریکاتور «تیرخلاص گرانی ۱۴۵ درصدی تخممرغ در سفره خانوار» که مهر 1399 منتشر شد، گویای وضعیت آشفته بازار و نگرانی جامعه بود.
3- توزیع روغن با کارت ملی!
ایسنا اسفند سال 1399 در گزارشی نوشت: «از اواخر شهریور امسال عرضه روغن جامد در بازار کم و کمتر از یک ماه بعد نیز این مشکل برای روغن مایع ایجاد شد. مشکلات ایجادشده در حدی بود که براساس گزارشهای رسیده از تهران و برخی شهرستانها یا به طور کل روغن در فروشگاهها و مغازهها نبود، یا با قیمتهای بالاتر به بهانه کمیاب شدن فروخته میشد، یا خرید روغن منوط به خرید اقلام دیگر بود یا اینکه پس از ایستادن در صف به هر نفر تنها یک روغن فروخته میشد». در ادامه این گزارش آمده است: «براساس مشاهدات میدانی از برخی محلههای شهر تهران در بعضی فروشگاههای زنجیرهای خرید روغن جامد با ارائه کارت ملی میسر است، یعنی به هر کارت ملی تنها یک روغن جامد فروخته میشود نه بیشتر!»
4- آلودگی هوا، مازوت و قطع برق
غافلگیریهای دولت روحانی برای جامعه اما تمامی نداشت. «چین و آمریکا هم مشکل برق دارند» همه توجیه حسن روحانی در جلسه هیات دولت بود، برای روزهای خاموشی. آن زمان گزارش شد که افزایش ظرفیت تولید برق کشور در ۸ سال دولت گذشته فقط ۲۳ درصد بوده است! در آن زمان محدودیت بسیاری برای کارخانهها و شرکتهای تولیدی ایجاد شد بااینحال باز هم همه مردم جامعه قطع برق را تجربه کردند، بهگونهای که کشور خود را با ناتوانترین کشورها مقایسه میکردند، دولت اما تنها راهکارش برای تولید برق مازوتسوزی بود. جامعه هم آلودگی هوا را تجربه میکرد و هم برق نداشت و این شرایط عجیبی را در کشور رقم زده بود. این روند حتی زمستانها نیز ادامه داشت و خاموشی تهران یادآور روزهای تلخ عدم توسعه ظرفیت شبکه برق کشور بود.
5- عدم فروش نفت
عدم فروش نفت و بسته شدن اغلب چاههای بهرهبرداری از دیگر «جذابیت»های دولت روحانی بود! کابینه دوازدهم و سیزدهم هیچ ایدهای برای عبور از تحریمها - که نوع سیاستگذاری دولت روحانی دلیل تحمیل آنها بود - نداشت. همین موضوع هم فروش نفت ایران را به کمتر از 300 هزار بشکه در روز رسانده بود، آن هم در صورتی که کشتیها در راه توقیف نمیشد. حتی این وضعیت هم ثابت نبود و دولتها تعهدی در قبال این مساله نمیپذیرفتند.
6- تورم 45 درصدی
تورم که در نظرسنجیها نیز نخستین اولویت جامعه در انتخاب رئیسجمهور است، یادگار دولت روحانی بود. دولت با رها کردن بازار و اقتصاد و گره زدن امور به مذاکرات شرایطی را در کشور ایجاد کرد که توصیف آن یادآور روزهای ناکارآمدی، انزوا و تحقیر است؛ روزهایی که قیمت دلار به صورت لحظهای افزایش قیمت داشت و بورس در حال سقوط بود و با این استدلال که در شرایط تحریم هستیم، جامعه را اقناع میکردند. عدم ثبات بازار شرایط را برای دلالان فراهم و فرصت دسترسی به کالا و مایحتاج را از جامعه سلب کرده بود.
7- تعطیلی صنعت ساختمانسازی
بر اساس دادههای مرکز آمار ایران در سال 1399 تعداد ساختوساز جدید در دولت روحانی از ۵۹۳ هزار واحد در پایان سال ۹۲ به ۳۳۶ هزار واحد در پایان سال ۱۳۹۸ رسیده بود، همچنین تعداد ساختوسازهای جدید در دولت روحانی طی سالهای ۹۳ تا ۹۷ بهطور میانگین سالانه حدود ۲۷۳ هزار واحد بوده است. تعطیلی صنعت ساخت مسکن، شرایط گرانی مسکن و افزایش قیمت اجاره شرایطی را در کشور رقم زد که در آن زمان گزارشهایی با موضوع «پشتبامخوابی»، «اجاره پارکینگ»، «دو خانواده در یک خانه» و «خودروخوابی» در رسانهها منتشر میشد.
8- بنزین صبح جمعه!
برای همه ما آبان 98 یادآور روزهای تلخی است که دولت حسن روحانی برای کشور رقم زد. افزایش ناگهانی و یک شبه قیمت بنزین کشور را در شرایط بحرانی قرار داد و زمینه بسیاری را برای تخریبگران و نفوذیها فراهم کرد. حسن روحانی در آن روزهای تلخ، به جای آنکه بخشی از مسؤولیت را بپذیرد و تلاش کند التهاب اجتماعی بهوجودآمده را آرام کند، گفت: «من هم صبح جمعه فهمیدم قیمت بنزین تغییر کرده است(!)».
9- انزوای سیاسی در عرصه بینالملل
آن روزها همه ما به این خبر که «جیبوتی روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد» خندیدیم اما پس از گذشت چند سال متوجه شدیم ایران در منطقه منزوی شده است. سیاست دولت روحانی شرایطی را برای کشور ایجاد کرده بود که اغلب کشورهای همسایه ایران یا ارتباط خود را با ایران قطع کرده بودند یا اینکه به پایینترین سطح دیپلماتیک رسانده بودند. عربستان، امارات، بحرین، تاجیکستان و... کشورهای همسایه ایران بودند اما ایران با آنها در تنش قرار داشت. از طرف دیگر خروج یکطرفه آمریکا از برجام شرایط را وخیمتر کرده بود و دولت روحانی که هیچ تضمینی بابت برجام دریافت نکرده بود ارتباط خود را با اغلب کشورهای جهان از دست داد.
10- طرح نظارت بر بازار شب عید فقط با یک تیم بازرسی!
یدالله صادقی، رئیس سازمان صمت استان تهران بهمن سال 1399 به ایسنا گفت: «طرح تشدید نظارت بر بازار شب عید، برخلاف سالهای گذشته که از ۱۵ اسفند شروع میشد، امسال از ۱۰ بهمنماه شروع میشود تا با پایش و کنترل بازار، در آغاز سال جدید با افزایش قیمت روبهرو نشویم. در این طرح که تا پایان فروردین ۱۴۰۰ ادامه دارد، با همکاری سازمان حمایت به صورت روزانه یک تیم بازرسی(!) در سطح بازار بر قیمتها نظارت و با متخلفان برخورد خواهند کرد».
11- مدیریت کلان از گوشه اتاق!
روزنامه جهان صنعت دی 1399 در نقد سخنان حسن روحانی درباره ارز ترجیحی که به دلار 4200 تومانی مشهور بود، نوشت: «دوباره چهارشنبه شد و آقای رئیسجمهور از تریبون دولت برایمان از موفقیتهایش گفت؛ از افتخاراتش در عرصه مدیریت اقتصاد و معیشت، همچنین از اینکه چطور آرام و با طمأنینه همه چیز را پیش برده که آب در دل ما تکان نخورد یا به قول خودش نفهمیم. جناب روحانی که دلش از مجلس و ایراداتش به بودجه یا حذف ارز جهانگیری و...پر است، برای تلافی و پاسخ دادن به قوه مقننه، منت هر چه کرده و نکرده را بر سر ملت میگذارد! جالب آنکه به رسانهها توصیه میکند وقتی نقد میکنند، حواسشان باشد که دولت در چه شرایطی، اقتصاد کشور را مدیریت کرده است، چنان هم حق به جانب که گویی مقصر این شرایط اعم از تحریم، عدم امکان نقلوانتقالات مالی، عدم امکان فروش نفت و... مردم هستند».
12- گرانی، جامعه خندان و نظرسنجی روحانی
روحانی، رئیسجمهور خرداد 1398 در دیدار با جمعی از اصحاب رسانه گفته بود: «من روزانه نظرسنجی میکنم؛ یعنی در خیابان وقتی با ماشین میروم تمام چهرههای مردم را نگاه میکنم؛ اینکه چند نفر لبخند دارند، چند نفر عصبانیاند، چند نفر قیافهشان گرفته است و به هر شهری و هر جمعیتی میروم، خودم نظرسنجی میکنم و نگاه آدمها را نسبت به خودم میبینم؛ پس نیازی نیست روزنامهها از مشکلات مردم بنویسند تا رئیسجمهور باخبر شود!»
«کمیاب شدن پوشک بچه»، «جیرهبندی شدن کره و تنماهی»، «زمینگیری ناوگان هوایی» و چند مورد دیگر را میتوان لیست کرد تا بدانیم پزشکیان در «دولت سوم روحانی» چه برای جامعه به ارمغان خواهد آورد. اکنون مسیر انتخاب پیش روی جامعه قرار دارد.
جامعه میتواند با حمایت از دولت حسن روحانی با انتخاب پزشکیان به صف مرغ و روغن با کارت ملی و قطع برق و... بازگردد یا اینکه میتواند در کلاس جهانی بیندیشد.
با مسیری که در دولت شهید رئیسی آغاز شد، ارتباط ایران با کشورهای منطقه احیا شده است، ظرفیت شبکه برق افزایش یافته است، ایران بازیگر مهم جهانی شده است، کریدورها در حال ساخت است و بخشی از آن پایان یافته، قراردادهای بلندمدت با کشورهای پیشرفته اجرایی شده، صنعت ساخت مسکن فعال شده، مردم نگران تأمین کالاهای اساسی خود نیستند و کسی نمیگوید «من در خودرو نظرسنجی میکنم و رضایت جامعه را میفهمم». اکنون انتخاب با شماست.