printlogo


کد خبر: 286641تاریخ: 1403/4/3 00:00
نگاهی به مناظره فرهنگی نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و سرفصل‌های ارائه‌شده از سوی آنها
از ایده تا اجرا

گروه فرهنگ و هنر: سومین مناظره نامزد‌های چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری شامگاه جمعه یکم تیر پس از یک دوره میزگرد تخصصی حوزه فرهنگ و هنر که با همراهی و حضور مشاوران فرهنگی طی هفته گذشته انجام شده بود، برگزار شد؛ مناظره‌ای که در بخش نخست آن هر یک از نامزدها در مدت‌ زمان مشخص‌شده، سیاست‌های کلی و کلان خود را مطرح کردند و سپس به توضیحاتی درباره آن پرداختند.
«امنیت فرهنگی»، «عدالت و تولید محتوای فرهنگی»، «آزادی فرهنگی»، «استراتژی فرهنگی»، «پیشرانی فرهنگی» و «توسعه زیرساخت و اقتصاد فرهنگی» را باید مهم‌ترین بخش‌ها از سرفصل برنامه‌های بیان‌شده از سوی 6 نامزد ریاست‌جمهوری دانست؛ عناوینی که به جرأت باید اذعان کرد طی 13 دوره برگزاری انتخابات همواره از سوی نامزد‌ها به شکل‌های مختلف بیان شده است.
برای نمونه در آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1400 شعارهایی چون «پیشرانی و عدالت فرهنگی» به عنوان شعار دولت سیزدهم در حوزه فرهنگ به کرات در مناظرات ریاست‌جمهوری از سوی رئیس‌جمهور شهید اعلام و پس از انتخابات هم در برنامه‌های ارائه‌شده از سوی وزیر پیشنهادی به مجلس گنجانده شد که البته اجرای آن در دولت آغاز شد و هم اکنون هم در حال اجراست.
در حوزه توسعه زیرساخت‌های فرهنگی در دولت سیزدهم نیز می‌توان به جهش و رشد بهره‌برداری از سالن‌های سینما در سراسر کشور اشاره کرد و وعده هزار سالنه شدن سینماهای کشور در حالی در حال محقق شدن است که از 500 سالن فعال در ابتدای سال 1400 امروز به 900 سالن رسیده‌ایم. صد البته متناسب با جمعیت کشور هنوز راه بسیاری در پیش داریم اما رسیدن به این میزان نیز یک حرکت مهم و قابل تقدیر به شمار می‌رود.
همان‌طور که پیش‌تر نیز بیان شد، نکته اصلی در این برنامه‌ها و سیاست‌های فرهنگی، نوع و نحوه اجراست. به دیگر سخن اینکه شاید بیان مساله و اتخاذ سیاست‌های کلان امری مهم باشد اما مهم‌تر و قابل توجه‌تر آن است که چه افراد و چه مدیرانی قرار است این برنامه‌ها را از مرحله ایده به اجرا برسانند. از همین رو همواره انتخاب تیم و گروه مشاوران و مدیران نامزدها در صورت رای‌آوری امری بسیار مهم و کلیدی قلمداد می‌شود.
به عنوان نمونه در مساله «استراتژی فرهنگی» سال‌های سال است که دولت‌ها با کیفیت‌های متفاوت در حال انجام آن هستند اما اینکه آن مساله و موضوع مهم تا چه میزان بر اساس آنچه در ایده مد نظر بوده، رنگ اجرا به خود دیده است، باید اذعان کرد چندان موفق نبوده‌ایم. 
توجه بفرمایید موضوع تولیدات فرهنگی استراتژیک نه تنها بیش از ۳ دهه است که در قانون لحاظ شده است، بلکه جزو وظایف نهادها و دستگاه‌های فرهنگی به شمار رفته و برای آن بودجه خاص نیز مصوب شده و این در حالی است که در دولت‌های مختلف با کیفیت‌های متفاوت اجرا شده است.
اواسط دهه 80 این موضوع بعد از سال‌ها غفلت مورد توجه وزارت ارشاد و سازمان‌های تابع چون بنیاد سینمایی فارابی قرار گرفت اما خروجی آن تنها به تولید و ساخت یک فیلم با هزینه گزاف بدل شد که تنها در یک جشنواره داخلی مورد توجه قرار گرفت و عملا حتی در جذب مخاطب داخلی هم موفق عمل نکرد، مخاطبان بین‌المللی که جای خود دارد!
در واقع بدنه اجرایی دولت‌ها همواره مساله استراتژی فرهنگی را با خلق یک اثر یا یک رویداد پرهزینه اشتباه گرفته‌اند و این مصداق اجرای بد یک ایده بسیار مهم است. این موضوع نه تنها در حوزه سینما که در سایر حوزه‌ها از جمله کتاب، تئاتر و حتی موسیقی نیز ساری و جاری است. به عنوان نمونه از سال 83 و با تصویب هیات دولت، بنیادی با عنوان «بنیاد فرهنگی رودکی» دقیقا برای تولید آثار استراژیک فرهنگی تاسیس شد؛ بنیادی که از روز تاسیس و ابلاغ آن توسط رئیس‌جمهور تا امروز هرگز نتوانسته است ماموریت‌ها و وظایف مصوب در اساسنامه خود را بدرستی انجام دهد و امروز تنها بدل به یک بنیاد مانند سایر دستگاه‌ها و نهاد‌های فرهنگی شده، با خرده‌‌تولیداتی که حتی نمی‌تواند در محدوده جامعه مخاطبان خود نیز تاثیرگذار باشد، چه رسد به مقولاتی چون استراتژی فرهنگی و فرهنگ فرامرزی. 
اما بدون شک یکی از عمده دلایل این ناتوانی و عدم موفقیت انتخاب مدیرانی است که حتی اشراف نیم‌بندی هم به اساسنامه ندارند. از همین رو معتقدیم صرف سیاست‌گذاری نمی‌تواند ضامن موفق بودن باشد، بلکه امر اجرایی و انتخاب مجریان آگاه و متخصص، به مراتب مهم‌تر و قابل توجه‌تر است. 
«پیشرانی، حکمرانی و امنیت فرهنگی» از جمله دیگر موضوعاتی بود که در مناظره از سوی برخی نامزد‌ها مورد تاکید قرار گرفت؛ موضوعی که در همین دولت نیز با جدیت دنبال شده بود اما نه تنها در ۳ سال گذشته، بلکه در دولت‌های گذشته نیز شاهد تصمیم‌گیری در برخی موارد از سوی دستگاه‌های خارج از نهاد‌های فرهنگی - فارغ از درست یا اشتباه بودن‌شان - بودیم. به عنوان مثال لغو کنسرت یا جلوگیری از اجرای نمایش که بعضا در استان‌ها انجام می‌شود بدون در نظر گرفتن درست بودن یا نبودن - به نوعی حکمرانی فرهنگی دولت را زیر سوال برد و بدل به چالشی برای امور فرهنگی می‌شود. بنابراین نبود تعامل میان مدیران وزارت ارشاد با سایر دستگاه‌ها و نهاد‌ها بویژه در حوزه استانی خلأ مهمی است که باید توسط مدیران و منصوبان دولتی پر شود و قطعا از ایجاد چالش‌های بیهوده و پرهزینه جلوگیری می‌شود. این در حالی است که در مناظره‌های برگزارشده از اساس سخنی درباره آن عنوان نمی‌شود و تنها به ارائه سرفصل بسنده می‌شود.
درباره «آزادی فرهنگی» نیز مباحث و موارد بسیاری وجود دارد؛ از اینکه اساسا تعریف این واژه نزد اقشار مختلف حوزه فرهنگ و هنر بسیار گسترده و بعضا متضاد و متفاوت است گرفته تا استفاده‌های سیاسی و غیرفرهنگی از این واژه در مجموع آن را به نوعی بدل به یک واژه شعاری طی سالیان اخیر کرده است.
 اما اینکه مطالبه هنرمندان در این زمینه چیست و چگونه آزادی‌های فرهنگی باید اجرایی شود نیز خود یک مساله بسیار عمیق و چندوجهی است. به عنوان نمونه برخی هنرمندان تعابیری چون حذف مواردی مانند نظارت و ارزشیابی را معادل آزادی فرهنگی می‌دانند که از اساس این امر اشتباه و به نوعی مغایر با قانون اساسی است، آن هم در شرایطی که بسیاری از کشورهای مدعی آزادی نیز موارد چون ارزیابی و نظارت را حتی با شدت و حدت بیشتری از ما برای تولیدات هنری لحاظ می‌کنند. از یک منظر دیگر نیز باید به این موضوع نگریسته شود و آن بدسلیقگی مجریان دولتی است تا جایی که آنقدر سختگیری بیهوده می‌شود که هنرمند را از تولید یک اثر یا منصرف یا به صورت غیرمجاز آن را تولید می‌کند.
مواردی چون اقتصاد فرهنگ و تولید محتوای فرهنگی نیز چندان بی‌شباهت به سایر موارد نیست. از حضور سرمایه‌های ناپاک در تولیدات هنری گرفته تا تولیدات نامتناسب با فضای اجتماعی همگی مواردی است که بدون شک اشکال نه در اصل ایده که در نحوه اجرا و نظارت بر آنهاست. آنچه در این خصوص بسیار باید مورد توجه قرار گیرد و یا به عبارتی نامزدها باید درباره آن توضیح بیشتر داده و روشنگری مبسوط‌تری انجام دهند، نوع و نحوه اجراست  و الا این سرفصل‌ها همواره و در طول ادوار گذشته نیز به کرات بیان شده است. از طرفی در کنار موارد و سیاست‌های کلی، عدم تشریح وضع موجود و نبود یک نمودار حرکتی را باید یکی از نقاط ضعف در مناظره فرهنگی نامزد‌ها دانست تا جایی که هیچ‌کدام از نامزد‌ها اشاره به وضعیت و آمارهای موجود در فضای فعلی نکرده‌اند که شائبه عدم اشراف نامزد‌ها به فضای فعلی فرهنگی را ایجاد می‌کند.

Page Generated in 0/0065 sec