گروه سیاسی: تا زمان برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به تعداد انگشتهای یک دست بیشتر زمان باقی نمانده است. نخستین روزهای تبلیغات انتخاباتی واژه «پدیده» در معرفی مسعود پزشکیان در رسانههای اصلاحطلب مطرح شد اما شرایط انتخابات آنطور که اصلاحطلبان تصور میکردند، پیش نرفت. شرایط تبلیغات، تجربه خدمات شهید رئیسی و ارائه برنامههای کاندیداها بهگونهای پیش رفت که انتخاب گزینه مدنظر را برای جامعه با پیچیدگی همراه کرد. برای درک بهتر وضعیت رقابتها، «وطن امروز» در گزارشهای پیشین شرایط نامزدهای انتخاباتی بر اساس نظرسنجیها را ارائه کرده است. مشهود است در صورتی که یک نامزد انتخاباتی نتواند برنامه خود را به جامعه عرضه کند یا کارنامه کارآمدی او برای جامعه به اثبات نرسیده باشد، نمیتواند در عرصه رقابتهای سالم حاضر شود و ناچار است به روشهای پوپولیستی و هیجانات کاذب به تبلیغات بپردازد. در این مجال قصد داریم با تحلیل وضعیت تبلیغاتی «مسعود پزشکیان» و جریان شکلگرفته پیرامون وی، این بخش از رقابتها را برای مردم شفاف کنیم و بر اساس آن فرصت انتخاب را پیش روی جامعه قرار دهیم که آیا کاندیدای جریان اصلاحطلب «کارآمد و با برنامه» است یا «بی تدبیر و سیاست زده»؟ اکنون زمان آن است که دانست آیا پزشکیان میتواند در قامت یک رئیسجمهور مدیریت اجرایی کشور را در دست بگیرد؟
مسعود پزشکیان، گزینه رسمی و اعلامشده جریان اصلاحات در انتخابات پیش رو است. او در روزهای نخست به عنوان «پدیده» به جامعه معرفی شد اما ناگهان همه این ادبیات فروکش کرد. شاید بتوان متاخرترین تصویر از کنش سیاسی اصلاحطلبها را انتخابات ریاستجمهوری 1400 دانست؛ آن زمان که عبدالناصر همتی برآمده از جریان اصلاحطلب وارد عرصه رقابتها شد و نتوانست توجه بیش از 8 درصد جامعه را به سمت خود جلب کند. حالا مسعود پزشکیان آمده است تا در یک فضای کاملا رقابتی تلاش کند توجه جامعه را به خود جلب کند. یکی از رویدادهایی که در مرکز توجه کنشگران رسانهای و سیاسی قرار گرفته، حضور پرتعداد و پرتوان «اعضای کابینه یازدهم و دوازدهم» در ستادهای تبلیغاتی پزشکیان است. آنچه جامعه عنوان «دولت سوم روحانی» را برای آن انتخاب کرده، حاصل همین کنش است اما سوال اساسی این است: چرا اصلاحطلبها از ایده «پدیده» به آرمان تشکیل «دولت سوم روحانی» تغییر رویکرد دادند؟
* یک هیجان که خوابید!
تیتر «بازگشت جهانگیری» را به خاطر بیاورید، آنجا که روزنامه سازندگی لباس سوپرمن بر تن جهانگیری پوشاند و از او با ایده دلار 4 هزار و 200 تومانی رونمایی کرد. «ارز جهانگیری» آن «پدیده سادهاندیشانهای بود» که قرار بود دلار را شکست دهد اما به دلیل عدم برنامهریزی و بررسیهای کارشناسی نه تنها شکست خورد بلکه خسارتهای زیادی را نیز به اقتصاد کشور تحمیل کرد. حالا اصلاحطلبان به دنبال آن هستند که این لباس را به تن «مسعود پزشکیان» بپوشانند اما تاکنون چقدر در تحمیل این ایده موفق بودهاند؟
آنگونه که از بحثها و نظرات مشخص است، پزشکیان آن «سوپرمنی» نبود که اصلاحطلبها به دنبالش میگشتند. این موضوع را بهراحتی میتوان از طرح دغدغههای حامیان اصلاحات دریافت در روزهای نخست تبلیغات، چهرههای مختلفی از اصلاحطلبان به این موضوع اذعان و در نقد این نامزد انتخاباتی مطالبی را منتشر کردند. عمده این انتقادها نیز به عدم انسجام در بیان و آشفتگی در برخورد این نامزد انتخاباتی و بدون برنامه پیش رفتن در عرصه انتخابات برمیگردد. جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات همان روزهای نخست در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «باید گفت سخنان شب گذشته ایشان در گفتوگوی خبری موجب گلایه بسیاری از علاقهمندان شد. امید میرود ایشان در نشستهای خبری بعدی به جای توجه به پایگاه رأی دولت معجزه هزاره سوم از ادبیات متناسب با انتظارات اکثریت منتقد برای به میدان آوردن آرای خاموش استفاده کنند». صدای این انتقادها بین دیگر حامیان هم بلند بود. وضعیت بهگونهای پیش رفت که پزشکیان نتوانست سکوت کند. او در برابر گلایههای بسیار حامیانش نوشت: «دیدگاههای شما درباره نخستین برنامه تلویزیونی را شنیدم. نگرانی، همدلی و همراهی شما را ارج مینهم. ما برای اداره کشور نیاز داریم صدای مردم را بشنویم، ایرادات را بپذیریم و اصلاح کنیم». اما تغییری در روند تبلیغاتی وی حاضل نشد و این روزها پزشکیان در انتهای مناظرهها بیانیه میخواند! او به جای ارائه برنامه و ایستادن بر آمار و تحلیلهای کارشناسی برای مشخص کردن مسیر دولتش میگوید کارشناس نیست و تلاش میکند پیشنوشتههایی را با همان عدم انسجام کلامی بخواند بدون آنکه بتواند برای چند ثانیه در دوربین خیره شود و مردم ایران را خطاب قرار دهد. پزشکیان در برنامههای تلویزیونی یا نمایشهای میدانی نشان داده است «برنامه»ای برای اداره کشور ندارد و عمده نظرات به او دیکته میشود.
* «انتخابات 76» و جامعهای که نمیخواهد به گذشته بازگردد
پس از کاهش اقبال عمومی نسبت به پزشکیان، اصلاحطلبها دانستند او نمیتواند «پدیده» باشد و برای حفظ بدنه خود در عرصه رقابت و دچار نشدن به وضعیت عبدالناصر همتی که نهایتا توانست 8 درصد آرا را به خود اختصاص دهد، سراغ این همانیسازی انتخابات پیش رو با سال 76 رفتند. اصلاحطلبها در دومین گام خود، در پی کاهش روحیه در برابر جریان رقیب بر این موضع ایستادهاند که «انتخابات پیش رو بر اساس الگوی انتخابات سال 76» در حال تکرار است. این جریان تلاش کرد مساله را اینگونه القا کند که رئیسجمهور شدن پزشکیان فراتر از همه تحلیلها و نگرشسنجیها در حال تحقق است و این عرصهای است که همه سیاستمداران را غافلگیر خواهد کرد. این جریان اما با واقعیتهای میدانی و تحلیلهای کارشناسی خیلی زود دانست که این مساله نیز قابلیت تحقق در جامعه فعلی را ندارد. چند مانع بر سر القای خط تکرار سال 76 و پدیده شدن پزشکیان وجود داشت، نخست آنکه شرایط گفتمانی کشور تا امروز حول ایده مدیریتی شهید رئیسی و کابینه ایشان در جریان است. جامعه «اخلاقمداری» رئیسجمهور و تاثیر آن بر پیشرفت کشور را تجربه کرده است و خدمات میدانی و صادقانه شهید رئیسی برای آنها تازه است. از سوی دیگر جریان حامی پزشکیان نشان داده هیچ ایدهای برای مدیریت کشور و حل مشکلات ندارد چراکه به شرایط کشور آشنا نیست و توان تحلیل و بررسی پدیدهها در سطح کلان را ندارد. موضوع بعد عدم اعتماد به نفس این جریان است؛ جریانی که با ادبیات «نمیشود و نمیتوان» در برابر شهید رئیسی حاضر شده است، خدماتی را دید که نشان داد «میشود و میتوان» کشور را در شرایط موجود نیز اداره کرد و فارغ از تحمیلهای بیرونی امور کشور را پیش برد. این جریان شکستخورده «نمیشود و نمیتوان» و «فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد» اکنون توان بسیج کردن بدنه خود را برای شرکت در انتخابات از دست داده و این مهم در سفرهای استانی و میتینگهای سیاسی کمرونق و خالی از جمعیت کاملا مشهود است، لذا اصلاحطلبان آنقدر فرصت ندارند که برای این تناقضها دلیل بتراشند و افکار عمومی را نسبت به آن توجیه کنند، بر همین اساس بر ایده «بازگشت به قبل» و «تشکیل دولت سوم روحانی» با بهره از ظرفیت تبلیغی حسن روحانی و خاتمی متمرکز شدهاند. ایده تکرار انتخابات 76 نیز در همین مساله نمایان است. جریانی که روزگاری شعارش این بود که «به گذشته بر نمیگردیم» حالا میخواهد کشور را به گذشته برگرداند!
* شرایط تبلیغات به کدام سمت و سو میرود؟
پس از اینکه اصلاحطلبان دانستند پزشکیان «پدیده نیست» و تسلط کافی بر مسائل ملی و بینالمللی ندارد و حتی نمیتوانند بر ظرفیت وی به گونهای حساب کنند که برنامههای دیکتهشده را با زبان رسا و بیان شیوا منتقل کند، سراغ کسانی رفتند که در دولت روحانی دارای مسؤولیت بودند. چهرههایی مانند محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، مهدی سنایی سفیر دولت روحانی در مسکو، علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت روحانی، محمود واعظی وزیر ارتباطات و رئیس دفتر حسن روحانی، محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت روحانی، سیدمحمدعلی افشانی استاندار دولت حسن روحانی، سیدمحمد بطحایی وزیر آموزشوپرورش دولت روحانی و نامآشناهایی همچون «اسحاق جهانگیری»، «معصومه ابتکار»، «علی ربیعی»، «عباس آخوندی» و «شهیندخت مولاوردی» از جمله اعضای کابینه روحانی بودند که این روزها به ستاد تبلیغاتی مسعود پزشکیان پیوسته و در حال تبلیغ برای وی هستند اما ماموریت این افراد چیست؟ پس از کاهش اقبال جامعه نسبت به پزشکیان که توان ارائه برنامه در سطح ملی را نداشته و تاکنون بر ایده «نمیشود، نمیتوانیم و نمیگذارند» متمرکز بوده است، جریان اصلاحطلب احساس کرد نیاز دارد برای کسب رای از ظرفیت افرادی استفاده کند که توان «حاشیهسازی» و «تخریبگری» با بهره از فرمول «لجنپراکنی» را دارند. افراد نام برده، اگر در هیچ زمینهای هم تخصص نداشته باشند، این توانایی را دارند که با طرح مسائل دست دوم به عنوان مساله نخست کشور و ایجاد خط تخریبی بر عدم برنامه و تسلط کافی کاندیدای متبوع خود سرپوش گذاشته و با تمرکززدایی از ضعف وی، جامعه را با ادبیات پوپولیستی و هیجانی وادار به انتخاب کنند. این تخصص «حسن روحانی» نیز بود. او با طرح مسائل فرعی و نمایشهای فضایی مانند «سایه جنگ» شرایطی را در کشور ایجاد کرد که جامعه با احساس ناآرامی به سمت وی رفت. اکنون تیم جریان حامی پزشکیان و فعال در ستاد وی بر این ظرفیت حساب کرده است تا بتواند از این مسیر سبد رای خود را شکل دهد. رفتار عجیب این روزهای محمدجواد ظریف نیز در همین راستا قابل تحلیل است. عضو ستاد تبلیغات پزشکیان و وزیر خارجه روحانی با رفتار عجیب و ادبیات عجیبتر تلاش میکند تمرکز مخاطبان را از عدم تسلط کاندیدای متبوع خود به سمت رفتار تخربگرایانه تغییر دهد. جامعهای که دولت شهید رئیسی را تجربه کرده است امروز باید بتواند بین کاندیدای «با برنامه و کارآمد» و کاندیدای «بی تدبیر و سیاست زده» گزینهای را انتخاب کند که بتواند کشور را در سالهای پرتلاطم پیشرو مدیریت کند.