گزارش «وطن امروز» از روند رقابت نامزدهای ریاست جمهوری و شرایطی که بر فضای انتخابات حاکم است
گروه سیاسی: تبلیغات 6 نامزد چهاردهمین دوره ریاستجمهوری از 20 خرداد شروع شد و اکنون 2 هفته از ارائه برنامه کاندیداها میگذرد. از آن روز رفتهرفته نظرسنجیها از افزایش تدریجی مشارکت مردم خبر داد و همینطور وضعیت اقبال هواداران نسبت به 6 نامزد ریاستجمهوری به تفکیک هر نامزد نیز در برخی نظرسنجیها آمد که نشان میداد توجه مردم روی نامزدها نیز دستخوش تغییراتی شده است. در اینجا قصد نداریم به ریز نظرسنجیها اشاره کنیم، بلکه میخواهیم ببینیم فضای انتخاباتی کشور بعد از 2 هفته رقابت کاندیداها چه شرایطی را پشتسر گذاشته و اکنون در چه وضعیتی قرار داریم.
20 خرداد وزارت کشور لیست تاییدصلاحیتشدگان از سوی شورای نگهبان را اعلام کرد. نبود نام برخی چهرهها باعث برخی حرف وحدیثها شد اما افکار عمومی و رسانهها، خود را معطل چرایی تایید صلاحیتها نکردند و زودتر از آنچه تصور میشد وارد فضای رقابتی شدند.
یکی از دلایل این امر ترکیب نامزدهای تاییدصلاحیت شده بود. مانور رسانههای اصلاحطلب روی یک نامزد و قرار دادن او در مقابل 5 نامزد دیگر، فضا را به سمت دوقطبیسازی و چپ و راست کردن جامعه پیش برد. در واقع این طیف (اصلاحطلبان) شگردشان گلآلود کردن آب و ماهی گرفتن از آن است. از همین رو هنوز کلامی از دهان 6 چهره تایید صلاحیت شده به عنوان نامزدهای اصلی خارج نشده بود که رسانههای اصلاحطلب با تیتر «5 به علاوه یک» به استقبال این موضوع رفتند.
از همان جا رسانههای اصلاحطلب سعی کردند فضای جامعه را به شکل چپ و راستی مدیریت کنند. مانور روی موضوع مذاکره - رفع تحریم که مدتی بود در سپهر سیاسی کشور کمتر به آن پرداخته میشد، اینجا دوباره از سوی طیف اصلاحطلب طرح و تکرار شد. ایراد این اتهام به دیگر نامزدها که اهل گفتوگو و تعامل با دیگران (کشورهای غربی) نیستند و پافشاری روی اتهاماتی از این دست، حربه مشخص اصلاحطلبهاست که هرچند پاسخهایی نیز از سوی دیگر نامزدها دریافت کرد اما اساسا طرح چنین اتهاماتی به منظور دریافت پاسخ نیست، بلکه نیت سوق دادن جامعه به سوی دوقطبی مذاکره - رفع تحریم یا دیگر هیچ است!
به هر روی بعد از اقدامات هماهنگ رسانههای طیف اصلاحطلب و تاکید روی تنهایی نامزدشان، مشخص شد آن یک نفر خیلی هم تنها نیست! پورمحمدی که منسوب به اصولگرایان سنتی است، مواضعی مشابه نامزد اصلاحطلبان ارائه کرد. در طرف دیگر 4 نامزد دیگر جبهه انقلاب هر کدام همانطور که انتظار میرفت، مواضع و شعارهایی را دنبال کردند که نشان میداد استقلال نظر خود را دارند.
تا اینجا که 2 هفته از شروع رقابتهای انتخاباتی گذشته است، خوب است مواضع هر کدام از نامزدها را بررسی مجدد کنیم تا ببینیم در فاصله 4 روز مانده به انتخابات، وضعیت نامزدهای جبهه انقلاب چگونه است.
قالیباف: او با پروندهای پر و پیمان از مدیریتهای مختلف پا به این رقابتها گذاشته است. حضور در دفاع مقدس به عنوان یک فرمانده لشکر، بر عهده داشتن فرماندهی نیروی هوایی سپاه، فرماندهی نیروی انتظامی، شهرداری تهران و نهایتا ریاست مجلس باعث شده قالیباف را یک مدیر باتجربه آن هم در عرصههای میدانی و عملیاتی بدانیم.
قالیباف که تجربه 4 سال ریاست مجلس شورای اسلامی را نیز دارد، با قوانین آشناست و تجربه مدیریت میدانی را با فهم درست قوانین درهم آمیخته است. البته او در سخنان تبلیغاتیاش بارها به آشناییاش با قوانین مختلف اشاره داشته است. جمله «من با قانون هفتم توسعه زندگی کردم» بخوبی مؤید این مطلب است. اما به نظر میرسد قالیباف با تجربهتر و پختهتر از 3 دوره قبلی باید بر بیان شفافتر و شاید پر آب و تابتر برنامههای خود به مردم بیشتر تمرکز کند یا حتیالمقدور کمی هیجان بیشتر را چاشنی کار خود کند.
روی هم رفته قالیباف تکیه بر تجارب مدیریتی دارد و روی خصلتی به نام «کارآمدی» تاکید میکند. به حاشیهها و مباحث بین نامزدها ورود جدی ندارد و سعی دارد برنامههایش را بیان کند اما شاید او میتوانست در بیان همین برنامهها از زبان دیگری استفاده کند تا برای مخاطب جذابتر باشد.
آن طرف قضیه را که نگاه میکنیم، نامزد طیف اصلاحطلب نه تنها برنامهای ندارد که اجرای برنامههای موجود مثل «برنامه هفتم توسعه» را به گردن کارشناسان میاندازد. ظریف هم که نقش مشاور او را دارد، حرفهای تکراری قبلی و قدیمی را صرفا با هیجان مضاعف بیان میکند. یعنی چه؟ یعنی آنها هیچ را در بوق و کرنا کردهاند.
جلیلی: او به اخلاقمداری شهره است. آرام حرف میزند و تن صدایش نیز کمتر تغییر میکند. در مناظرهها به مباحث حاشیهای ورود نمیکند. هرچند در سخنرانیها و میتینگها فعالتر ظاهر میشود اما در مناظرهها سعی میکند صرفا برنامههایش را ارائه کند. عدم تغییر استراتژی انتخاباتی باعث شده در جلیلی این دوره با جلیلی دورههای قبل که نامزد ریاستجمهوری شده بود، تفاوت چندانی نبینیم.
مشخص است که او از دورههای قبلی مطالعات بیشتر و تجربیات بیشتری کسب کرده است اما او یک روند مشخص و قابل پیشبینی ادامه میدهد.
جلیلی یک طیف از هواداران سنتی را دارد و گویا قصد ندارد نگاهی به دیگر طیفها بیندازد. او چهرهای اخلاقمدار است و معلومات خوبی هم دارد. غالبا برنامههایش را با آمار ارائه میکند.
زاکانی: او در گردونه رقابتها و تا اینجای کار چهرهای از یک جنگنده از خود ترسیم کرده است. سابقه زیادی در مبارزه با فساد دارد و لحن صریحی را برای ارائه نظراتش برمیگزیند. زاکانی تاکنون برنامههایی ارائه کرده و از این حیث حداقل از نامزد بیبرنامه اصلاحطلبها جلوتر است اما زبان انتقادیاش علاوه بر مناظرات در دیگر برنامههای تبلیغاتیاش بسیار پررنگ است و از این حیث، او در نظر عموم مردم بیشتر در قالب یک نامزد افشاکننده نقاط ضعف جناح مقابل نمود یافته تا کسی که قرار است به ارائه برنامههای خود بپردازد.
قاضیزادههاشمی: او تنها کسی است که از دولت شهید رئیسی قدم به این دوره از رقابتها گذاشته است. او در تمام سخنرانیها و اعلام برنامههایش سعی کرده تریبونی برای بیان خدمات دولت سیزدهم باشد. خود را ادامه این دولت میداند و یکی از اصول تبلیغاتیاش نیز تاکید روی همین موضوع است. قاضیزادههاشمی مثل زاکانی مرتب به کاندیدای پوششی بودن متهم میشود؛ حتی به طرز عجیبی از سوی صداوسیما! تا آنجا که اخیرا خطاب به یکی از مجریهای تلویزیون که از او پرسیده بود آیا میخواهد تا پایان رقابتها در گردونه باقی بماند، گفت: «طرح چند باره این پرسش میتواند بیطرف بودن صداوسیما را زیر سوال ببرد».
قاضیزادههاشمی در مرتبه پایینتری نسبت به زاکانی، خود را وارد مباحث حاشیهای کرده است. او نیز برنامههای خوبی دارد. با مثالهای مصداقی و ارائه آمار و ارقام حرف میزند اما سایه انصراف همچنان روی او سنگینی میکند و باعث شده نتواند آنطور که باید با مخاطبانش ارتباط برقرار کند.
پزشکیان: در مقابل نامزدهای جبهه انقلاب که کارنامه قالیباف و برنامه جلیلی را دارند، پزشکیان به عنوان نامزد طیف اصلاحطلب گویا هیچ برنامه خاصی ندارد، جز باز کردن پرونده امتحان پس داده دولتهای یازدهم و دوازدهم (2 دولت روحانی) با مواردی چون تاکید روی مذاکره و رفع تحریم بدون آنکه اعلام شود قرار است چه معجزهای در دولت احتمالی او رخ دهد که در دولت روحانی رخ نداده بود! پزشکیان با اعلام اینکه برنامهاش صرفا انجام برنامههای از پیش آمادهشده، چون برنامه هفتم توسعه است، به شکل عجیبی در 3-2 روز نخست رقابتها خود را در قامت یک رقیب حفظ کرد اما عجیبتر آنکه رقبایش از ضعف نداشتن برنامه از سوی پزشکیان بهره لازم را نبردند!
پزشکیان با رو کردن مهرهای چون ظریف و بعد باز کردن در ستادش به روی چکیده دولت روحانی، نشان داد به دنبال تحقق «دولت سوم روحانی» است. او آمده تا شاید با صحبتهای هیجانی پر از مغلطه ظریف و دوقطبیسازیهای طیف اصلاحطلب، شانس خودش را برای تصدی پست ریاستجمهوری بالاتر ببرد.
همانطور که پیشتر گفته شد، در این وانفسای بیبرنامگی نامزد اصلاحطلبان، نامزدهای اصولگرا نیز آنطور که کارنامه و برنامه دارند، در نحوه ارائه پرفروغ ظاهر نشدند. چند بار در «وطن امروز» گزارش دادیم که طبق نظرسنجیها مطالبه مردم و اولویتهایشان مسائل معیشتی است؛ همان معیشتی که حداقل در 3 سال آخر دولت روحانی با آن همه مانور روی برجام و مذاکره با غرب، به شکل اسفناکی درآمده بود و کار به خرید روغن خوراکی با ارائه کارت ملی نیز کشیده شده بود.
نامزدهای اصولگرا در این رقابتها نشان دادند برنامههای عملی بسیاری دارند و از این حیث از حریف جلوتر هستند اما گاه اسیر حاشیهها شدند؛ حاشیههایی که دام حریف بیبرنامه است.
اصلاحطلبان چیزی جز مانور دادن روی مذاکره ندارند. رویارویی با واقعیت آنها را میترساند اما امروز نیازهای مردم واقعی است؛ از جنس معیشت، گرانی، مساله کار و نهایتا مدیریت این مشکلات. مردم نیازی به سیاسیکاری و سیاسیبازی ندارند اما مشخص نیست چرا نامزدهای جبهه انقلاب مثل قالیباف و جلیلی که نشان دادند بسیار با برنامه قدم به این رقابتها گذاشتهاند، در بیان و تبلیغ برنامههایشان پایینتر از توقع ظاهر شدهاند.
اکنون که 4 روز بیشتر به زمان انتخابات باقی نمانده است، به نظر میرسد اعلام شفافتر برنامههای اقتصادی و پاسخ درخور به دوقطبیسازی حریف است و میتواند نامزدهای جبهه انقلاب را به توفیق برساند. مردم مشکل معیشت دارند و تجربه دولت روحانی بخوبی نشان داد صرفا چشم امید به آن سوی مرزها داشتن نمیتواند گرهای از مشکلات مردم باز کند حتی اگر آب شربشان را نیز به رفع تحریمها گره بزند!
2 مناظره باقی مانده که یکی امروز (دوشنبه چهارم تیر) و دیگری فردا برگزار میشود، فرصت مغتنمی است تا نامزدهای جبهه انقلاب بتوانند با مدیریت بهتر این مناظرات، حرفهای دل مردم را به شکل شفافتر و سادهتری بیان کنند. از حاشیه بیهوده پرهیز کرده و برنامههای خود را بیان کنند، آن هم در مقابل بیبرنامگی رقیب که از این حیث اصلا حرفی برای گفتن ندارد.
اگر طرف مقابل به دنبال دوقطبیسازی مذاکره- رفع تحریم یا دیگر هیچ است! پاسخ هوشمندانه به این پرسش باید در مرکز توجه نامزدهای جبهه انقلاب و تیم مشاورانشان قرار گیرد، البته این دوقطبیسازی تاکنون نیز پاسخهایی دریافت کرده است. چنانکه قالیباف به وضوح بیان کرد از نظر او نیز تحریمها کاغذپاره نیست و در کابینه خود توجه ویژهای به وزارت امور خارجه خواهد داشت.
در یکی از شمارههای پیشین «وطن امروز» با تیتر «هشدار 92» نسبت به هیاهوی تبلیغاتی طیف اصلاحطلب و زمینهسازی برای روی کار آوردن دولت سوم روحانی هشدار داده بودیم؛اینکه آنها قرار است با دوقطبیسازی مردم را در یک دوراهی نمایشی گرفتار کنند. مثال همان گلآلود کردن آب و ماهی گرفتن از آن که در انتخابات سال 92 نیز شاهدش بودیم. شاید اگر در آن سال اجماعی بین نامزدهای جبهه انقلاب شکل میگرفت، اکنون حسرت از دست رفتن دهه 90 از حیث مسائل اقتصادی را نمیخوردیم. از تجربیات باید درس گرفت و به نظر میرسد اکنون نیز میتوان با اتحاد و اجماع از تکرار پروژه شکست خورده دولتهای یازدهم و دوازهم جلوگیری کرد.