گروه سیاسی: سریع تر از آنچه فکر میکردیم به روز برگزاری انتخابات نزدیک میشویم. تا روز برگزاری انتخابات تنها 4 روز دیگر زمان باقی است. از جمله موضوعاتی که این روزها خلأ آن در بحث نامزدها احساس میشود، توان رفتار و سیاستورزی در «سطح جهانی» است. پتانسیل رفتار در کلاس جهانی صرفا یک ژست سیاسی نیست، بلکه استطاعت و قابلیت یک رئیسجمهور در سطح جهانی را میطلبد.
در تحولات شتابان این روزهای جهان و آنچه «تغییر معادلات بینالمللی و برقراری نظم نوین جهانی» عنوان میشود، رئیسجمهور منتخب جامعه ایران باید بتواند جایگاه کشور را در این تحولات بهگونهای مدیریت کند که بیشترین منفعت را برای مردم به همراه داشته باشد. کوچکترین اشتباه در عرصه جهانی و تعلل در تصمیمگیری، عواقب ویرانگری خواهد داشت که تا چند دهه گریبانگیر جامعه خواهد بود. مصادیق اشتباهات برخی روسای جمهوری که ایران را در شرایطی منفعل قرار داد، کم نیست، همچنین مهم است که رئیسجمهوری آینده بتواند ظرفیت کافی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی داشته باشد. این مهم میتواند از طریق بررسی تحولات پیش رو و مقایسه آن با برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری حاصل شود. در این گزارش تلاش شده است با نگاه به چالشهای جهانی و آنچه ایران باید بتواند نسبت به آن خود را در موضع قدرت قرار دهد، پرداخته و نسبت «رئیسجمهور ایران» با «بازی فردای جهان» تشریح شود.
* انسان فلسطینی و موج اعتراضی دانشجوهای آمریکا
از نخستین خبرهایی که صبح روز 7 اکتبر (15 مهر 1402) در رسانهها منعکس شد، تصویر یک سرباز رژیم صهیونیستی بود که توسط نیروهای حماس به هلاکت رسیده بود. در ادامه تصاویر و ویدئوهای مربوط به عملیات حماس منتشر شد که نام آن «توفان الاقصی» اعلام شد. در آن لحظات برای کمتر جریانی قابل تحلیل بود که چه اتفاقی در سرزمینهای اشغالی در حال رخ دادن است اما امروز تصویر شرایط سرزمینهای اشغالی برای مردم جهان روشن شده است. مردم فلسطین که از «تحریم، فشار و سرکوب» خسته شده بودند با طراحی یک عملیات پیچیده و هوشمندانه توانستند مرزهایی را که اطراف غزه کشیده شده بود درهم شکسته و وارد سرزمینهای اشغالی شوند. این اقدام حماس یک عملیات بینظیر در طول تاریخ نبردهای جهان بود که توانست همه هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی را درهم بشکند اما رژیم صهیونیستی که گیج شده و توان رزمی خود را از دست داده بود، از همان لحظات نخست مدیریت اتاق جنگ خود را به دست آمریکا سپرد. آمریکا نیز با طراحی و تامین تسلیحاتی اقدام به نسلکشی در سرزمینهای اشغالی کرد. مردم فلسطین با حمایت از حماس در طول 8 ماه ونیم گذشته چند تصویر را به جهان نشان دادهاند و توانستهاند خود را از «تحریم، فشار و سرکوب» نجات دهند. نخستین تصویر خروج از انزوا است. اکنون فلسطین در صدر رویدادهای جهان قرار دارد و میتواند فعالانه به چانهزنی بپردازد. تصویر دوم، رونمایی از آپارتاید رژیم صهیونیستی در سطح جهان است. با وجود همه سانسورها، اراده مردم فلسطین بود که توانست شرایط سرزمینهای اشغالی و نسلکشی فلسطینیها را به مردم جهان نشان دهد. تصویر سوم ایده مقاومت به جای سازش بود. در حالی که مدلهای مختلف برای خروج مردم فلسطین از شرایط اشغال امتحان شده بود، پس از عملیات توفان الاقصی نشان داده شد تنها راه بازگشت به فلسطین مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم است.
در ادامه مبارزه مردم فلسطین شاهد بیداری مردم جهان علیه «نسلکشی» بودیم. جامعه جهانی نسبت به حمایت دولتها از رژیم صهیونیستی اعتراض داشت و نوعی شراکت را برای رسانهها و دولتها در این نسلکشی قائل بود. همزمان با ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به دانشجوهای معترض آمریکایی که مدتی بود در اعتراض به نسلکشی مردم فلسطین به خیابان آمده بودند، رسانهای شد. در آن نامه رهبر انقلاب خطاب به دانشجویان باوجدان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای آمریکا، ضمن ابراز همدلی و همبستگی با اعتراضات ضدصهیونیستی این دانشجویان، آنان را بخشی از جبهه مقاومت دانستند و بر تغییر وضعیت و سرنوشت منطقه حساس غرب آسیا تأکید کردند. این نامه خطاب به دانشجوهای آمریکایی بود اما از آنجا که عقبه فکری غرب را هدف قرار گرفته بود به نوعی نشاندهنده مسیر رئیسجمهور آینده ایران نسبت به تحولات جهان نیز بود. تحولات این روزهای منطقه غرب آسیا نشان میدهد رئیسجمهور آینده ایران باید بتواند هم نسبت به محو آپارتاید ایده داشته باشد و هم اینکه بتواند پیوند جامعه ایرانی را با بخش آزادیخواه جهان برقرار کند. ارتباط با دانشجوهای آمریکا به عنوان اعضای جدید جبهه مقاومت و ایجاد تشکیلات برای حمایت از آنها از جمله وظایف رئیسجمهور آینده است. از سوی دیگر نوع تعامل رئیسجمهور با مساله فلسطین است. بدون شک کاندیدای غربگرا نمیتواند در برابر نسلکشی مردم فلسطین و حمایت از آنها برای اخراج صهیونیستها از سرزمینهای اشغالی اقتدار کافی داشته باشد. لذا جامعه در انتخاب خود باید به این مساله توجه کافی را داشته باشد که کاندیدای مدنظر باید نخست «در حمایت از مساله فلسطین» اقتدار کافی داشته باشد، سپس باید جایگاه ایران در تحولات غرب آسیا را با صلابت دنبال و تثبیت کند و در نهایت برای گسترش «جبهه جهانی مقاومت» برنامه مدون و بلندمدت داشته باشد. اکنون جامعه فرصت این را یافته که در برابر غربگراهایی که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر میدادند، بایستد و گزینه «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران» را انتخاب کند.
* پایان داعش، وعده صادق و چند عملیات برونمرزی
از جمله موضوعاتی که جامعه ایرانی نسبت به آن امید بالاتر از سطح نرمال دارد و این مهم را در نظرسنجیها و افکارسنجیها نیز نشان داده، مساله «جایگاه ایران در منطقه» است. برآورد مردم این است که در آینده جایگاه ایران در منطقه بهتر خواهد شد اما این نقطهای که ایران ایستاده است و آنچه ذهن جامعه را نسبت به آن امیدوار کرده، حرکت سنجیده و آرام ایران در منطقه است. روزگاری که تروریستها در منطقه در حال فعالیت بودند، ایران توانست با فعالسازی گروههای مقاومت، آنها را وادار به عقبنشینی کرده و شکست سنگینی را بر حامیان این پروژه تحمیل کند. حتی در ادامه، تروریستهایی را که روزگاری مرزهای ایران را تهدید میکردند، نخست از مرزها دور کرد و سپس در مبدا شکلگیری، اقدام به نابودی آنها کرد اما روزگاری جریان اصلاحطلب، در جامعه این دوگانه را ایجاد کرده بود: «چرا ایران در دوردستها مشغول مبارزه با تروریسم است؟» ادبیات مربوط به «مدافعان اسد»، «مدافعان حرم پول میگیرند تا بجنگند» و «پول ایران هزینه حفاطت از دیگر کشورها میشود» از سوی همین جریان اصلاحطلب در کشور مطرح میشد. اصلاحطلبها آن روزها فشار بسیاری بر نیروهای امنیتی ما وارد میکردند تا به درون مرزهای کشور بازگردند. این ایده تا حدودی با حمایتهای حسن روحانی نیز همراه بود. رئیسجمهور وقت ایران بهگونهای رفتار میکرد که گویی چندان هم از مبارزه ایران با تروریستها در بیرون مرزها راضی نیست و در شرایط اجباری بهوجودآمده در حال تحمل وضعیت است اما قساوت داعش و عیان شدن برنامه غرب برای تجزیه کشورهای منطقه خیلی زود نظرها را تلطیف کرد و جریان اصلاحطلب مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شد.
اما ماجرای داعش و جنایتهای رژیم صهیونیستی محدود به منطقه و زمان خاصی نمیشد. ایران توانست در طول سالهای حضور داعش این موضع را تثبیت کند که برای نابودی تروریستها در هر نقطهای که نیاز باشد حاضر میشود. یکی از موضوعاتی که در این بین باید به آن اشاره کرد، قدرت تصمیمگیری و تصمیمسازی رئیسجمهور آینده است. برای پیدا کردن گزینه مطلوب ریاستجمهوری، میتوان موضوع را اینطور سنجید که «در صورت تخطی رژیم صهیونیستی، کدامیک از کاندیداهای ریاستجمهوری بیشترین همراهی را با نیروهای نظامی و امنیتی برای اقدام متقابل ایران خواهد داشت؟» پاسخ به این پرسش میتواند شما را به گزینه مطلوب برساند. رئیسجمهور ایران باید از شرایطی که ایران را به یک قدرت جهانی تبدیل میکند، حمایت کند و توان ایجاد ثبات در جامعه را داشته باشد، نه اینکه خود مانعی بر سر تحقق اهداف باشد. دولت شهید رئیسی موفق شد در یک هماهنگی کامل با همه دستگاهها و ساختارها در حمایت از عملیات «وعده صادق»، قدرت ایران را تا سطح جهانی بالا ببرد.
* ظرفیتهای ایران و چند کشور همراه و همسو
روزهای فشار آمریکا بر ونزوئلا برای تسلیم شدن را به خاطر بیاورید. کشور ونزوئلا در شرایط فروپاشی قرار گرفته بود و کشورهای غربی با ابزار تحریم در حمایت از اپوزیسیون دولت مادورو تلاش میکردند شرایط سیاسی این کشور را به نفع خود تغییر دهند. آن هنگام اگر حمایتهای سیاسی و اقتصادی ایران (که اتفاقا برای کشور نیز درآمد به همراه داشت) نبود، ونزوئلا علاوه بر شرایط بد اقتصادی، در شرایط وخیم سیاسی - امنیتی قرار میگرفت. تعداد متعددی از کشورهای جهان را میتوان نام برد که میتوانند در برابر تهاجمهای استکبار جهانی بر اراده ایران حساب کنند. ایران نیز میتواند نوع ارتباط و تبادل خود را با کشورهای مورد ظلم واقعشده، به گونهای سازماندهی کند که ظرفیتها به گونهای همافزا شود که منتج به تقویت و پیشرفت هر دو کشور شود. ایران امروز، از ظرفیتهای قابل توجهی برخوردار است. این شرایط پیشرفته در صورتی میتواند زمینه بالندگی ایران را فراهم کند که رئیسجمهور برآمده از ایده «نمیشود، نمیتوانیم» نباشد. رئیسجمهور باید بتواند فراتر از نگاههای شکستخورده، از ایده مذاکره با آمریکا عبور کند و بتواند با دیپلماسی فعال، شرایط را برای رشد اقتصادی کشور فراهم کند و موجب توسعه اقتصادی شود. شهید رئیسی در دوره مدیریت خود زمینههای نهفته و فعالنشده ایران را به خوبی نشان داد و ارتباط با کشورهایی که نادیده گرفته میشدند برقرار کرد. اینکه رکورد صادرات غیرنفتی ایران شکسته میشود در شرایطی که تحریمهای آمریکا برقرار است، نشان میدهد در صورتی که جامعه ایرانی به عقب بازنگردد و «دولت سوم روحانی» را انتخاب نکند، میتواند شرایط متفاوتی را در رشد و پیشرفت رقم بزند.
* کریدورها و مسأله ترانزیت
یکی دیگر از موضوعاتی که امروز تاثیرات و اهمیت آن برای همه مشخص شده است، مساله توسعه شبکههای ارتباطی ایران با دیگر کشورهای جهان است. آنچه با عنوان کریدور امروز در ادبیات رسانهای مطرح میشود، ظرفیت درآمدزایی است که یک کشور را به دیگر کشورهای جهان متصل میکند و امنیت و توسعه را با خود به همراه دارد. توسعه شبکه ریلی و راههای زمینی از جمله موضوعاتی است که دهه گذشته با قدرت بیشتری از سوی کشورهای جهان در حال پیگیری بوده است. «جنگ کریدورها» از جمله واژههای جدیدی است که در چند سال اخیر توسط رسانهها مطرح میشود. ایران همواره این ظرفیت را داشته است که ارتباطدهنده شرق به غرب باشد. اساسا ریشه برخی جنگها در دوران پادشاهان نیز همین موقعیت استراتژیک ایران بوده است. یکی از عواملی که این روزها کشورهای شرقی مانند چین و هند یا کشورهای اروپایی را وادار کرده است که ایران را دور بزنند، عدم توسعه ریلی و بنادر و جادههای کشور در دوره حسن روحانی است.
برخی کشورهای منطقه، در حالی میزبان کریدور شدهاند که اساسا موقعیت جغرافیایی ایران را ندارند و شرایط توسعه نیز در آنها محدود است. دولت شهید رئیسی گامهای موثری برای رفع این اشکال و توسعه زیرساختهای ارتباطی ایران برداشت. اتصال دریای جنوب به شمال، فعالسازی کریدور شمال غرب کشور، توسعه سواحل مکران، تلاش برای اتصال ایران به عراق از طریق بصره و... همه از جمله موضوعات رهاشدهای بود که توسط دولت شهید رئیسی پیگیری و اجرایی شد. این مهم نشاندهنده سطح تعامل و برنامهریزی یک رئیسجمهور در سطح بینالمللی است. در صورتی که جامعه ایرانی به گزینههایی فکر کند که نتواند جایگاه ایران را در جغرافیای جهان ببیند و مانند دولت حسن روحانی شرایط انزوای ترانزیتی را برای ایران فراهم کند، بدون شکل در آینده بحرانهای جدی گریبانگیر کشور خواهد شد.
بسیار تفاوت دارد که کشورهای همسایه به ایران به عنوان یک کشور «امنیتساز» نگاه کنند و یا نوع رویکرد آنها به ایران «تهدیدپایه» باشد. دولت حسن روحانی شرایطی را برای ایران به وجود آورد که ارتباط دیپلماتیک و به تبع آن اقتصادی ایران با بسیاری از کشورهای منطقه یا قطع شده بود، یا اینکه دیپلماسی فعالی با آنها نداشتیم اما مردم ایران در کمتر از ۳ سال شرایطی را تجربه کردند که روسای جمهوری بسیاری از کشورهای همسایه به ایران سفر کرده و ارتباط ایران با کشورهای منطقه مانند عربستان، مصر و... که تحتالشعاع رفتار خصمانه قرار گرفته بود مقامشان احیا شد و حتی بسیاری از کشورها که مدتها مقاماتشان به ایران سفر نکرده بودند و عملا ارتباط خود را با ایران از دست داده بودند در سفرهای مختلف توافقنامههای پیشنهادی را امضا کردند. این شرایط نشان میدهد جامعه ایرانی باید رئیسجمهوری را انتخاب کند که ظرفیتهای کشور را بشناسد و از سوی دیگر به سمت بهرهگیری از این ظرفیت در کشورهای همسایه برود. از سوی دیگر خلأهایی را که احساس میشود میتوان با ظرفیتهای کشورهای همسایه جبران کرد. توافقهای دوجانبه و معاهدات چندجانبه کمک بسیاری میکند تا امنیت، اقتصاد و به تبع آن امور فرهنگی و اجتماعی را توسعه داد. در این رابطه باید دانست رئیسجمهوری که همه مشکلات کشور را در عدم ارتباط با چند کشور غربی خلاصه میکند بدون شک نمیتواند در سطح جهانی کنش کند.
یکی از ظرفیتهایی که از طریق گروههای مقاومت برای ایران ایجاد شده است، بحث ارتباط ایران با کشورهای حامی مقاومت است. هرچند ایده مقاومت با تامین امنیت کشورهای در معرض تروریسم و ظلم شکل گرفت اما امروز به جایگاهی رسیده است که میتواند در سایر حوزهها نیز ورود کند. اقتصاد جبهه مقاومت از آن دست موضوعاتی است که در سالهای گذشته مورد توجه بسیاری از کارشناسها و فعالان اقتصادی قرار گرفته است. اگر ایران میتواند به کشور سلاح صادر کند حتما میتواند محصولات تولیدی خود را نیز به بازار این کشورها عرضه کند. برای فعالسازی بخش اقتصادی جبهه مقاومت که تا حدودی نیز پیشرفت داشته، نیاز است فردی سکان اجرایی کشور را در دست بگیرد که نخست ایده مقاومت را به طور 100 درصد قبول داشته باشد و سپس بتواند این ایده را در کشورهای عضو گروه مقاومت اجرایی کند. فردی که ایدههای او فراتر از هیجانات سیاسی نمیرود و نمیتواند اندیشه فراملی داشته باشد، حتما نمیتواند شرایط توسعه اقتصادی ایران را با استفاده از ظرفیتهای منطقهای همسو توسعه بخشد. سوریه، لبنان، یمن، عراق و... از جمله کشورهای عضو جبهه مقاومت هستند که سبد مصرفی آنها را محصولات ایرانی تشکیل نمیدهد.
تنش روسیه با اوکراین و عملیات نظامی روسیه در بخشهایی از اوکراین نخستین نشانههای جدی برهمزننده نظم تکقطبی جهان بود. پیش از این بسیاری از کارشناسها نوید فروپاشی نظم تکقطبی به محوریت آمریکا را داده بودند و اعلام کردند هژمونی آمریکا در حال فروپاشی است. افول آمریکا موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب از دیرباز بدان تاکید داشتند و امروز این مساله برای عموم جهان ملموس شده است. ادبیاتی مانند «دلاززدایی» نیز در پی همین تنشها بود که برای جهان به طور جدی مطرح شد. تنشها اما بین تایوان و چین نیز در شرایط ویژه قرار گرفته است. مدیریت شرایط پیش روی جهان و توان جایابی مناسب برای ایران از آن دست موضوعاتی است که رئیسجمهوری خلاق و پویا را طلب میکند. افرادی که تصور میکنند ایران جامعهای عقبمانده است که در هیچ شرایطی قله را تجربه نکرده است، نمیتوانند جایگاه ایران را در سطح جهانی مشخص کنند. برخی کاندیداها به گونهای سخن میگویند که گویی ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شرایط فلاکت و بیچارگی را تجربه کردهایم. این افراد آن گزینههایی نیستند که بتوانند در سطح جهانی فکر کنند. آنچه در این مجال بدان پرداخته شد، موضوعات و تحولات بینالمللی است که کاندیداها یا کمتر نسبت به آن اعلام موضع کردهاند یا اینکه توجه لازم را بدان نداشتهاند. به موضوعات فوق میتوان موضوعات دیگری نیز اضافه کرد. «ظرفیت اقتصادی و ارزآوری مهاجران»، «سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و چند گروه اقتصادی دیگر»، «بازیگران خرد جهانی و فرصتهای تعامل با آنها» و «ظرفیتهای تولید محصول با هماهنگی چند کشور» از جمله موضوعات نیازمند تفکر در کلاس جهانی است. تفکر در کلاس جهانی را میتوان در «دولت دوم رئیسی» دنبال کرد و به سمت آن رفت، یا اینکه با تشکیل «دولت سوم روحانی» به همان شرایط انزوای دیپلماتیک و رشد اقتصادی منفی بازگشت.