گروه فرهنگ و هنر: علی کسمایی از بزرگترین دوبلورهای سینمای ایران، چنان جایگاهی در این عرصه داشت که بسیاری از هنرمندان این حوزه او را پدر دوبله ایران لقب دادهاند. وی در آثار مهم زیادی در مقام مدیر دوبلاژ فعالیت کرد و به جای پرسوناژهای مشهور و به یادماندنی تاریخ سینمای ایران و جهان سخن گفت.
کسمایی که در بیستوهشتمین جشنواره فیلم فجر مورد تقدیر قرار گرفت، متولد یکم مهر ۱۲۹۴ خورشیدی و فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه تهران بود. او از سال ۱۳۲۹ فعالیتش را در زمینه دوبله آغاز کرد و برای نخستینبار در سال ۱۳۳۳ به عنوان سرپرست گوینـــــدگان فیلم، «شاهزاده روباهان» را دوبلـــــهکرد. او سرپرستی دوبلاژ آثاری چون «هجرت»، «پرواز در شب»، «هزاردستان»، «سربداران»، «آخرین پرواز»، «این خانه دور است»، «سالهای جوانی»، «اتاق یک»، «حکایت آن مرد خوشبخت»، «کمیته مجازات» و «هور در آتش» و فیلمهای خارجی «دکتر ژیواگو»، «بانوی زیبای من»، «آوای موسیقی» و «هملت» را در کارنامه هنریاش ثبت کرد.
بسیاری از مدیران دوبلاژ و گویندگان مطرح که هماکنون مشغول کارند، از شاگردان این هنرمند محسوب میشوند، چنانکه ابوالحسن تهامینژاد از دوبلورهای پیشکسوت درباره کسمایی میگوید: کسمایی استاد همه ما است و ما دوبله را با ایشان شروع کردیم. آقای کسمایی بر همه ما تأثیر داشته و فیلمهای خیلی خوبی را دوبله کرده است که بخوبی آنها را میفهمیده و میدانسته چه کاری باید انجام دهد.
وی متولد تهران بود اما اصالت و ریشهاش به استان گیلان بازمیگشت. کسمایی از ۱۳۲۵ خورشیدی به عنوان نویسنده و مترجم در روزنامههای مختلف مشغول کار بود و سردبیری روزنامههای معتبری مانند اطلاعات، مهرایران و عالم هنر را به عهده داشت.
علاوه بر این در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی به اخذ پروانه وکالت دادگستری توفیق یافت که پروانه وی اکنون در بخش نمایشگاه اسناد کانون وکلای دادگستری مرکز نگهداری میشود. کسمایی از ۱۳۲۹ خورشیدی با نوشتن فیلمنامه «شرمسار» به کارگردانی اسماعیل کوشان به سینمای حرفهای وارد شد.
او از ۱۳۳۴ به عنوان مدیر دوبلاژ به حرفه گویندگی رو آورد و سالهای متمادی به توسعه فن دوبله و تربیت گویندگان جوان و مستعد اشتغال داشت.
کسمایی درباره ورودش به سینما اینطور توضیح داده بود: «زمانی که وارد سینما شدم، حتی در ایران یک «مویلا» (میز تدوین) وجود نداشت و دوبله فیلمهای فارسی را که در «پارسفیلم» انجام میشد، هنرمندانی چون سیامک یاسمی، ژاله علو، مهین بزرگی و بیژن محتشم که علاقهمند و عاشق سینما بودند، انجام میدادند. آن فیلمها که در «پارسفیلم» ساخته میشدند، نه صدای صحنه و نه صدای شاهد داشتند؛ بنابراین ما دیالوگهای آنها را درست میکردیم. خوشحالم خدا عمری به من داد که بتوانم با 3 نسل کار کنم».
علی کسمایی در جایی دیگر در مراسم تقدیری که برایش در جشن سینمای ایران گرفته بودند، درباره حضورش در سینما گفته بود: «من یکی از پیشگامان سینمای ایران هستم و زندگیام را در این راه سپری کردم. بسیار خوشحالم که جامعه هنری و مدیران سینمای ایران، خدمتگزاران سینما را همیشه به یاد دارند و با پاداشهای معنوی سرافرازشان میکنند. نمونه حاضرش خود من هستم که سالهای سال در مدیریت دوبلاژ ایران خدمت کردم و به عنوان پدر دوبلاژ ایران مفتخر شدهام و سپاسگزارم. شما هنرمندان گرامی، شهریار شاعر را میشناسید، شعرهای ناب او را خواندهاید یا شنیدهاید.
او در بیتی غمگنانه سروده است «تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم/ روزی سراغ من آیی که نیستم». من با اجازه زندهیاد شهریار در این بیت شعر او دست میبرم و به مناسبت این بزرگداشت به اهالی سینما میگویم تا «هستم ای رفیق تو دانی که کیستم/ روزی سراغ من آیی که هستم».
وی سال ۱۳۸۸ جوایز و یادگارهایش را که شامل عکسها، فیلمها، لوحها و یادگارهای بیش از نیم سده فعالیتش در سینما بود، به موزه سینما واگذار کرد. او در دفتر موزه سینما نوشت: «اینک حاصل زندگیام را، از نوشتهها، سرودهها، کتابها، لوحهای تقدیر، فیلمنامهها، نوارها و... به موزه سینمای ایران پیشکش میکنم تا از گزند پراکندگی و نابودی در امان باشند و باشد که برای آیندگان به کار آید. بر پیشینیان است که با کوشش خستگیناپذیرتری، این مرز و بوم کهنسال پرافتخار را آبادتر و توسعهیافتهتر و افتخارآمیزتر و موزهاش را پربارتر به آیندگان پیشکش کنند».
این هنرمند در سالهای پایانی زندگیاش تنها بود و عملا بستگان درجه یکی نداشت. وی سرانجام پس از تحمل یک دوره بیماری طولانیمدت، ۶ تیر ۱۳۹۱ خورشیدی در 97 سالگی در تهران درگذشت.