نوید مؤمن: مسعود پزشکیان، نامزد جریان اصلاحات در چهاردهمین انتخابات ریاستجمهوری، حتی انتظار بسیاری از طرفداران این جریان را نیز در 5 مناظره انتخاباتی برآورده نکرد و پس از قرائت انشای تکراری و مبهم خود مبنی بر «لزوم وحدت و پرهیز از دروغ» به نقطه پایان این رقابت جمعی رسید. یک روز سرنوشتساز تا برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در پیش است و بسیاری از رایدهندگان تنها یک برداشت ذهنی از آقای پزشکیان پیدا کردهاند: فردی که فقط نامزد انتخابات است!
مخاطبان مناظرههای انتخاباتی پس از ساعتها مشاهده و رصد آن، متوجه نسبت دقیق آقای پزشکیان با دولت اصلاحات و اعتدال شدند. وی گفت من مسعود پزشکیان هستم و وابسته به هیچ دولتی نیستم اما این جمله وی نیز با دستخط تئوریسینهای جبهه مشارکت و حزب اعتدال و توسعه نوشته شده بود. پزشکیان از یک سو میخواست بگوید معادل خاتمی و روحانی است و از سوی دیگر، قصد داشت بگوید یک سیاستمدار مستقل و نوظهور در اقلیم سیاسی ایران است. او در برابر گذشته و حال سکوت میکرد، تا جایی که حتی سخنان محمدجواد ظریف، مشاور سیاسی خود را نیز در بابل، کاشان و گرگان گردن نمیگرفت و در مقابل، زمانی که نام برجام میآمد، تنها راه عبور کشور از مشکلات را احیای توافق سال 2015 میلادی میدانست و بس. براستی تاکتیک پزشکیان در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری چه بود و چگونه باید این تاکتیک را مورد تحلیل و سنجش قرار داد؟! پاسخ به این سوال پیچیده اما گویاست: حرکت در مدار ابهام. حرکت در مدار ابهام، به این معناست که یک سیاستمدار به جای مشخص کردن ابعاد دقیق شخصیت سیاسی و حتی برنامههای مدون و کمی خود جهت حضور در انتخابات، به خلق اولیه و متعاقبا بازتولید مولفههای مبهم پرداخته و از این طریق، خود را به جای شخصیتی سیاه یا سفید، به یک سیاستمدار خاکستری و غیر قابل پیشبینی تبدیل میکند. پزشکیان همه برنامههای اقتصادی دولت سیزدهم و حتی دیپلماسی منطقهای دولت شهید رئیسی را زیر سوال برد. نامزد جبهه اصلاحات و اعتدال دیگر نامزدهای انتخابات را متهم به فقدان نگاه کارشناسی و بیبرنامگی کرد اما زمانی که از او بارها درباره شیوه استفاده وی از کارشناسان مربوط در حوزههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در تدوین و اجرای برنامههای دولت متبوعش سوال شد، صرفا سری تکان داد و به آسمان خیره شد!
واقعیت امر این است که اصلاحطلبان بخوبی آگاهند اگر انتخابات ریاستجمهوری در سال 1404 با حضور شهید رئیسی برگزار میشد.
جایی برای پیروزی و حتی عرض اندام موثر آنها در برابر دولت سیزدهم و خدمات آن باقی نمیماند. با این حال شهادت رئیسجمهور و متعاقبا برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در سال 1403 سبب شده است تئوریسینهایی مانند آقایان حسامالدین آشنا و علی ربیعی بیش از پیش روی خلق عناصر مبهم در روند مناظرههای انتخاباتی و حرکت در میان خوف و رجا از سوی رایدهندگان متمرکز شوند.
بخشی از اصرار پزشکیان در مناظرههای انتخاباتی مبنی بر نقد یکطرفه اصولگرایان و در مقابل، تکرار گزارههای کلی مانند «من مسعود پزشکیان هستم»، «من خودم کارشناس نیستم اما از توان کارشناسان استفاده میکنم»، «من ادامه دولت کسی نیستم» و... نشأت گرفته از همین تاکتیک، یعنی ابهامسازی با هدف گلآلود کردن فضا و متعاقبا هدایت آرای عمومی در این فضای مبهم است.
هر آنچه رایدهندگان را به سوی شفافیت، کمیت، عدد و رقم، تاریخ تحقق وعدهها و... رهنمون کند، در پیشبرد این تاکتیک خلل ایجاد خواهد کرد. از این رو مشاوران انتخاباتی نامزد جریان اصلاحات تلاش زیادی کردند تا پزشکیان در طول ساعتها مناظره صرفا به تکرار چند جمله، هر چند با ادبیات مختلف رو آورد. طرفداران دیپلماسی غربگرایانه درصددند به هر نحو ممکن این فضای مبهم را تا روز جمعه، یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری حفظ کنند. هر چند مناظرههای انتخاباتی به اتمام رسیده است اما قطعا جبهه انقلاب در فاصله اندک باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری میتواند با مطالبه شفافیت و کمیسازی وعدهها، مانع تاثیرگذاری جبهه اصلاحات بر آرای خاکستری و سفید، آن هم با استناد به تاکتیکهای سلبی و رقیبهراسانه شود. همانگونه که نظرسنجیها نشان میدهد، هنوز تعداد زیادی از افرادی که قصد حضور و مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری امسال را دارند، نامزد نهایی خود را انتخاب نکردهاند. این مساله مرهون پمپاژ ابهام و چندگانگی در فضای انتخابات و مناظرهها از سوی جریان اصلاحطلب بوده است. قطعا جریانی که در طول سالهای 1392 تا 1400 کارنامه سیاسی و اجرایی غیرقابل دفاعی دارد، تنها و تنها در یک فضای گلآلود و غیرشفاف قدرت مانور خواهد داشت. باید در اندک زمان و فرصت باقیمانده فضا را شفافتر کرد.